یادداشت/ علیرضا رحیمی

نقد فیلم «جنگ جهانی سوم»/ تاریخ شکیبایی یک رنج محتمل

علیرضا رحیمی منتقد سینما طی یادداشتی در نقد فیلم «جنگ جهانی سوم» به کارگردانی هومن سیدی، نوشت: «کاراکتر «شکیب» آرام و کم‌حرف بحران زندگی خودش را آهسته بر زمینۀ داستان ساخت فیلم تحمیل می‌کند. به نظر، ایدۀ جذابی است. اما تأخیر ورود به بحران قصه و امساک از نمایش دلالت‌های اصلی داستان، رنجی مضاعف بر مخاطب ایرانی هموار می‌کند.»
پایگاه خبری شهر بیست (shahr20.ir) :
نقد فیلم «جنگ جهانی سوم»/ تاریخ شکیبایی یک رنج محتمل
شناسه : 67902 | انتشار : ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۳   پرینت

شهر بیست/ سرویس فرهنگ و هنر _علیرضا رحیمی‌ریسه:  سی سال پیش «حسین» از روستای کوکر از توابع گیلان پس از آن زلزلۀ مهیب جملۀ هولناکی با این مضمون گفت که رفتم خواستگاری از من خانه خواستند، حالا همه مثل من بدون خانه‌اند. انگار قهر طبیعت دل حسین را خنک کرده بود. اما حسین «زیر درختان زیتون»، از چشم فیلمساز، دوباره عشق را می‌یابد. همچون نام زیتون در تداعی صلح با هستی است. دعوت به آرام گرفتن توفان است. فیلمساز او را هدایت می‌کند تا از خلال آن‌همه مرگ و ویرانی و در یکی از زیباترین لوکیشن‌های ایران، برای عشقی نو سماجت کند. «عباس کیارستمی» قدم‌های «حسین» را برای رسیدن به این عشق کارگردانی می‌کند.

سی سال از داستان «حسین» می‌گذرد و فیلمساز جوان امروز، «هومن سیدی»، گویی پاسخی دیگر می‌جوید. از تقلاهای «حسین کوکری» زیر درختان زیتون تا «شکیب» جنگ جهانی سوم و تجربۀ عشقی معیوب چقدر راه آمده‌ایم؟ بگذارید آرام‌تر گام برداریم.

«شکیب» آرام و کم‌حرف و رنج کشیدۀ جنگ جهانی سوم ناخواسته وارد پشت صحنۀ ساخت یک فیلم غریب با موضوع جنگ جهانی دوم با دستمزدی کم می‌شود تا هرآنچه از او خواستند اجابت کند. از عجایب روزگار اینکه هیتلر اصلی فیلم (که گویا آن هم آن‌چنان نقشی اصلی نیست اگرچه حضورش لازم است) از پا در می‌آید و قرعه به نام «شکیب» می‌خورد تا از نقش سیاهی لشکر و کارگر صحنه به مقام هیتلری ارتقا یابد.

نقد فیلم «جنگ جهانی سوم»/ تاریخ شکیبایی یک رنج محتمل

آنچه در پیش‌زمینۀ مفصل و پرجزئیات فیلم می‌بینیم، داستان ساخت فیلمی‌ است که جز مکانی نامعلوم از یک اردوگاه اسرای جنگی از آن چیزی اضافه نمی‌دانیم. انگار مکان بیشتر به حافظۀ جمعی مخاطب جهانی خود متکی‌ است تا مخاطبانی ایرانی. شاید هم کارگردان روی فروش بالای کتاب «نبرد من» در بساط کتاب‌فروشی‌ها زیادی حساب بازکرده است. دنگ! همه چیز بر او معلوم می‌شود. داستان جنایات یک جانی تاریخ است؟! اما آنچه مهمتر از این اتفاقات پیش روست، ماجرایی‌ است که از زندگی «شکیب» کم‌کم فضای اردوگاه را اشغال می‌کند.

«شکیب» آرام و کم‌حرف بحران زندگی خودش را آهسته بر زمینۀ داستان ساخت فیلم تحمیل می‌کند. به نظر، ایدۀ جذابی است. اما تأخیر ورود به بحران قصه و امساک از نمایش دلالت‌های اصلی داستان، رنجی مضاعف بر مخاطب ایرانی هموار می‌کند. اگر درنگ افراطی بر نمایش مصائب و رنج اسرای درون و بیرون قصه، خواستۀ واقعی فیلمساز هم بوده باشد، باز این تأخیر در افشای اصل ماجرا، توجیه درستی ندارد.

«شکیب»، قریب یک ساعت ما را در آمپاس می‌گذارد تا دلیل رنجی که خود او در انتخابش سهیم است درک کنیم. یک ساعت می‌گذرد تا به خودمان بگوییم آهان، این آن است و آن این. او از تمام مصائب گذر کرده تا در آغوش جهنم پرمسئله‌ترین رابطۀ دنیا پناه گیرد.

نقد فیلم «جنگ جهانی سوم»/ تاریخ شکیبایی یک رنج محتمل

گذشتۀ محو و مه‌آلودۀ «شکیب» با بازی خوب و کنترل شدۀ «محسن تنابنده» به نظر می‌رسد بیش از آنکه استراتژی خود فیلمساز باشد به دلیل پرهیز از خطوط قرمزی‌ است که می‌توانست پس از تولید، مسئلۀ جدی اکران فیلم بشود پس هرچه کمتر سراغ آن برود، هم حاشیه‌اش امن‌تر می‌شود هم ابهام بیشتر، یعنی ظاهری هنری‌تر.

تنابنده در راستای ارتقای این کیفیت هنری، آرامش خود را به هیبت یک آدم توسری‌ خورده و در لاک فرورفته درمی‌آورد تا در یک‌سوم پایانی فیلم این آرامش پس رانده شود و به جای آن یک خشم آزاد شده از چله رها شود و پیله‌اش را از هم بدرد.

نقد فیلم «جنگ جهانی سوم»/ تاریخ شکیبایی یک رنج محتمل

پرداختن به رابطۀ «شکیب» با زنی گنگ و خیابانی به قدر کافی پرخطر بوده که شیوۀ بیان قصه را تغییر دهد و معنای آن را تا مفهوم رنج بشری و ظهور و سقوط انسانیت توسعه دهد و هیتلری سیاهی لشکر وارد داستان کند. بله، هیتلر. و نه آغا محمد، و نه چنگیزخان. هیتلری که کمترین ارتباط تاریخی با ما ایرانیان دارد. اما چه می‌شود کرد؟ هیتلر، راحت‌ترین امکان برای انتخاب نمادی جهانی‌ است. جشنواره‌ها بهتر با او ارتباط می‌گیرند. چنان‌که فیلم، برنده بخش افق‌های ونیز ۲۰۲۲ و نماینده سینمای ایران در بخش بین‌الملل اسکار ۲۰۲۳ هم می‌شود.

و از همه مهم‌تر، نمایش قاب‌های آشنا از یک اردوگاه و بازسازی از روی آرشیوهای ضبطی و مهیا، رنج تولید بازسازی تاریخ را برای فیلمساز کمتر می‌کند. نمایش کلیات یک اردوگاه جنگ جهانی دوم بسیار آسان‌تر است از بازسازی فی‌المثل جزئیات خیمه-خرگاه یک لشکر مغول. برای نمایش تاریخ ایران و تبدیل آن به زبانی جهانی، سواد و خلاقیت مضاعف نیاز است که هومن سیدی به‌جای اینکه درگیر چنین جزئیات کوچکی! باشد به قدر کافی درگیر رنجی بزرگتر و جهانی‌تر بوده است. رنج جنگ جهانی سوم.

نوشته های مشابه
واکنش رئیس سازمان سیما و منظر شهرداری به پلمب چاه‌های آبیاری فضای سبز/ بخش قابل‌توجهی از فضای سبز قم نابود می‌شود
تملک ۲۵۰ ملک در منطقه هفت شهرداری قم
تشریح مراحل اجرای تقاطع سپاه
ظرفیت احداث شهربازی در بوستان جوان قم
تقدیر تولیت آستان قدس رضوی و شهرداران کشور از شهردار قم
اجلاسیه سراسری روئسای شوراهای شهر به میزبانی قم برگزار می‌شود
ثبت دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.