یادداشت/ سید حمیدرضا منتظری

نگاهی به فیلم سینمایی «ابلق»/ پرواز حباب‌ها در آسمان غیرت و مصلحت!

سید حمیدرضا منتظری منتقد سینما طی یادداشتی در نقد فیلم «ابلق» به کارگردانی نرگس آبیار، نوشت: «ابلق» بدون تردید کامل‌ترین و شاید بهترین فیلم کارنامه او از جنبه رعایت مؤلفه‌های داستانی و دراماتیک به شمار می‌رود؛ فیلمی که مبتنی بر قصه‌ای قابل توجه و چالش برانگیز، یک روایت‌ نفس‌گیر از داستانی جذاب را عرضه می‌کند.
پایگاه خبری شهر بیست (shahr20.ir) :
نگاهی به فیلم سینمایی «ابلق»/ پرواز حباب‌ها در آسمان غیرت و مصلحت!
شناسه : 57095 | انتشار : ۰۶ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۵   پرینت

شهر بیست/ سرویس فرهنگ و هنر _ سید حمیدرضا منتظری: «ابلق» به عنوان پنجمین فیلم بلند سینمایی «نرگس آبیار» بعد از سال‌ها فعالیت در حوزه داستان و ادبیات، بدون تردید کامل‌ترین و شاید بهترین فیلم کارنامه او از جنبه رعایت مؤلفه‌های داستانی و دراماتیک به شمار می‌رود؛ فیلمی که مبتنی بر قصه‌ای قابل توجه و چالش برانگیز، یک روایت‌ نفس‌گیر از داستانی جذاب را عرضه می‌کند و مخاطب را با مجموعه‌ای از بازی‌‌های باورپذیر، موقعیت‌های درست روایی و ساختار قابل‌قبول مواجه می‌سازد که ریشه در تسلط و درک درست فیلمنامه‌نویس فیلم دارد.

آبیار در تمامی آثار سینمایی‌اش از «اشیاء…» گرفته تا «نفس»، و از « شیار۱۴۳» گرفته تا «شبی که ماه کامل شد»، تلاش کرده است در روایت فیلم به آدم‌های قصه‌اش نزدیک شود و بنا بر موقعیت و داستان، رازها و اسرار درونی شخصیت‌ها و روابط انسانی‌ آن‌ها را روایت ‌کند؛ حالا در «ابلق» در ادامه تحلیل روابط انسانی، فیلمساز یک قدم فراتر می‌رود و در مسیر ارائه نقد جامعه‌شناختی، موقعیت‌های داستانی خود را به تصویر می‌کشد.

«نرگس آبیار» در فیلم سینمایی «ابلق»، شخصیت‌هایی خلق کرده که همگی بر سر دو راهی سکوت و فریاد، سکوت را انتخاب می‌کنند؛ حتی «راحله» (با بازی الناز شاکردوست) به واسطه ظلم و تعرضی که بر وی رخ داده، شاید بهترین گزینه برای قهرمان یک داستان شبه‌فمینیستی به نظر برسد که سکوت خود را بشکند، اما او هم بنا به مصلحت‌اندیشی و جلوگیری از خون شدن، مصلحت‌اندیش می‌شود و سکوت را انتخاب می‌کند!

در «ابلق»، کارگردان به دنبال خلق بستری از نشانه‌های تصویری و استعاری، در بطن یک موقعیت پرتنش و روابط بین فردی آدم‌های قصه است که بارها به تفاوت‌ها، تبعیض‌ها و شکاف طبقاتی با سیمای شهر مطلوب اشاره می‌کند؛ از مقایسه اندازه چرخ و فلک دستی محله با چرخ و فلک عظیم شهربازی بالای سر زورآباد گرفته تا سایه بلند «آن برج‌های مسکونی روبه‌رو» که هر روز بر سقف خانه‌های زورآباد و بنرهای انتخاباتی تاریخ مصرف گذشته پشت‌بام‌ها سایه می‌اندازد، همه نشانه‌ها و اشارات بینامتنی فیلمساز، برای معرفی لوکیشن خود و زیستگاه آدم‌های قصه است.

«راحله» با بازی الناز شاکردوست به همراه شوهرش «علی» با بازی هوتن شکیبا و دختر کوچک و افسرده‌شان که از پدرش می‌ترسد، در یک محله کوچک و حاشیه‌ای به نام زورآباد تهران زندگی را می‌گذرانند. «جلال» شوهر خواهر او با بازی بهرام رادان به پشتوانه و توانایی مالی که در اختیار دارد، از کسب و کار خانگی خانم‌های محله حمایت می‌کند و مورد اعتماد ساکنین است. به شکلی که حتی هیز بودن و خطاکاری‌های پنهانی او از نظر دیگران دیده نمی‌شود.

رفتارها و مزاحمت‌های «جلال» برای «راحله» باعث می‌شود حرف‌هایی پشت سر او در محل ایجاد شود. در نهایت مشخص می‌شود که او به تمامی زن‌های محل نظر نادرست داشته و همگی تصمیم می‌گیرند نسبت به رفتارهای او اعتراض کنند و سکوت خود را بشکنند، اما با توصیه برادر ریش‌سفید «علی» با بازی مهران احمدی که مصحلت‌اندیش و مشغول خیاطی در منزل است، «راحله» تصمیم می‌گیرد همچون دیگر زنان آسیب‌دیده، مصلحت‌اندیشی عقلانی کند و قربانی سکوت خود شود.

قصه فیلم «ابلق»، بهانه‌ای شاعرانه برای همبازی‌شدن با حباب‌های اسباب‌بازی حباب‌ساز کودکان در آسمان است و دلیلی برای پرواز ناتمام کبوتران خسته از سکوت زورآباد، و ختم شدن به سرک کشیدن در تاریکخانه‌ها و زیرزمین‌های زیستگاه ماست، که موش‌های مخفی‌کار در سکوت غم‌بار زورآباد مشغول زیستن و جویدن و دریدن هستند؛ موش‌هایی که کسی صدایشان را نمی‌شود! حتی «علی» غیرتی و زورآبادی که هر روز در گوش خود قطره استریل درمانی می‌چکاند، اما بی‌فایده است و همچنان نمی‌شنود.

همه نشانه‌های استعاری داستان، برای رسیدن به یک تصویر آرمانی از نقد جامعه‌شناختی آدم‌های عافیت‌طلب و مصلحت‌خواه پیرامون است. به شکلی که به‌رغم آشکار بودن حقیقت، اما همه مردم به طمع منفعت، مصحلت را ترجیح می‌دهند و تصمیم می‌گیرند چشمان‌شان بر تعرض بسته بماند و گوش‌هایشان به نشنیدن حقیقت و شنیدن دروغ برای حفظ شرایط حداقلی موجود رضایت دهد.

فیلم به درستی در مسیر نقد کردن جامعه و تحلیل رفتار محافظه‌کارانه اهالی محله زورآباد و مردمان گرفتارش، داستان خود را دست‌مایه برخی رویکردهای کلان جامعه قرار می‌دهد و برای به چالش کشیدن مخاطب بر سر دو راهی انتخاب آشکار ساختن حقیقت یا مصلحت‌اندیشی و انتخاب سکوت، به دنبال بازتعریف مفاهیمی همچون عقلانیت، شجاعت و مصلحت بر می‌آید.

قصه فیلم، در یک جغرافیای جذاب و خاص روایت می‌شود که با انتخاب هوشمندانه لوکیشن، امکان مناسبی را هماهنگ شدن مضامین مورد نظر کارگردان فراهم کرده است؛ از سطوح شیب‌دار و گذرهای باریک و کوچه‌های تنگ گرفته، تا پشت‌بام خانه‌های غیرهمسطح و معماری نامنظم، که تمامی این اشارات نمادین، ارتباطات مضمونی فیلم را گسترش می‌دهد و مفهوم «حقیقت» را به عنوان حلقه مفقوده دنیای امروز نمایان می‌کند؛ حقیقت ناظری که لال، معلول و ویلچرنشین است و در میدان هیاهوی این منفعت‌طلبی بزدلانه یا مصحلت‌اندیشی عقلانی، توان تکلم و اشاره ندارد!

نوشته های مشابه
اهمیت تشخیص اولیه در سرطان پستان
برگزاری نوزدهمین جشنواره هنرهای نمایشی کودکان و نوجوانان در قم
برگزیدگان جشنواره استانی تئاتر بچه‌های مسجد قم معرفی شدند
دولت و شهرداری در مورد مونوریل اختلاف ندارند/ خط B مترو نیاز شهر قم است
تأکید رئیس جمهور بر تکمیل فاز نخست مونوریل
بازدید استاندار و شهردار قم از پروژه مونوریل +تصاویر
ثبت دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.