نشست نقد و بررسی رمان «چپ‌دست‌ها» در قم برگزار شد

نشست نقد و بررسی رمان «چپ‌دست‌ها» اثر یونس عزیزی با حضور کاوه فولادی‌نسب، نویسنده و منتقد و جمعی از داستان‌نویسان و علاقه‌مندان به ادبیات داستانی در مدرسه اسلامی هنر برگزار شد.
پایگاه خبری شهر بیست (shahr20.ir) :
نشست نقد و بررسی رمان «چپ‌دست‌ها» در قم برگزار شد
شناسه : 47315 | انتشار : ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۶   پرینت

به گزارش «شهر بیست»، نشست نقد و بررسی رمان «چپ‌دست‌ها» با حضور کاوه فولادی‌نسب، نویسنده و منتقد، مهدی حمیدی‌پارسا، استاد دانشگاه، نویسنده و منتقد، احمد مدقق، نویسنده و کارشناس مجری جلسه، یونس عزیزی نویسنده رمان «چپ‌دست‌ها» و جمعی از داستان‌نویسان و علاقه‌مندان به ادبیات داستانی در سالن جلسات مدرسه اسلامی هنر برگزار شد.

در ابتدای این نشست کاوه فولادی‌نسب با اشاره به عدم شتاب‌زدگی نویسنده و رعایت طمانینه برای نوشتن یک اثر گفت: آنچه مهم است نداشتن شتابِ مخل در نوشتن است. خیلی وقت‌ها در گام‌های آغاز بویژه برای آنها که کار هنری انجام می‌دهند و می‌خواهند بی‌چشمداشتِ مالی اثری ارائه کنند، گرفتار این وضعیت می‌شوند که خیلی زود دلشان می‌خواهد یک شیرازه‌ای در کتاب‌فروشی‌ها به آن‌ها اختصاص پیدا کند اما چند سال بعد دنبال این می‌روند که کتابشان را به‌خاطر بدساخت بودن جمع کنند، من فکر می‌کنم «چپ‌دست‌ها» کتابی نیست که نویسنده بابت نوشتن آن پشیمان شود و بخواهد آن را از کتاب‌فروشی و کتابخانه‌های ما جمع کند. من بخشی از این دلیل را در صبوری و طمانینه نویسنده می‌بینم که در انتشار این کتاب داشته و بخش دیگر به پویایی، تلاشگری، مطالعه و نوشتن آقای عزیزی برمی‌گردد.

وی اضافه کرد: «چپ‌دست‌ها» رمان خوش‌ساختی است. در ۲۶ فصل روایت می‌شود که خیلی فصل‌ها طولانی نیستند. این اولین گامی است که یک رمان را می‌تواند برای خواننده راحت‌الحلقوم و خوش‌خوان بکند و نویسنده این موضوع را هوشمندانه انجام داده ‌است. چرا که وقتی فصل‌ها طولانی باشد عمل داستانی درون داستان طولانی می‌شود و به دام اطناب و پرگویی و درازگویی می‌افتد ولی وقتی نویسنده بعد از مرحله طراحی، روایتش را به بخش‌های مختلف تقسیم می‌کند و برای آن بخش‌ها حجمی از عمل داستانی را در نظر می‌گیرند. این موضوع باعث می‌شود رمان خیلی خوشخوان شود و در واقع خواننده به‌راحتی با رمان وارد مراوده شود.

فولادی‌نسب با اشاره به اینکه خوش‌ساخت بودن رمان به منظم شدن خواننده هم کمک می‌کند، اضافه کرد: این نوع فصل‌بندی در رمان «چپ‌دست‌ها» به نظرم صرفاً یک شکلی از فصل‌بندی به‌عنوان شکل و فرم کار نیست، بلکه روی ارتباطش با مخاطب و خوش‌خوانی اثر تاثیر می‌گذرد.

 این منتقد ادبی، زبان و لحن انتخاب شده برای این رمان را زبانی جذاب عنوان کرد و یادآور شد: نویسنده برای این رمان، زبان جذاب روایی انتخاب کرده است. در «چپ‌دست‌ها» یک راوی اول شخصِ خوش بیان داریم که در زمان سیال حرکت می‌کند و دو خط روایی را هم‌زمان با هم پیش می‌برد و برای مخاطب تعریف می‌کند.

وی ادامه داد: یکی از مهم‌ترین نکاتی که من با خواندن این رمان به چشمم آمد این است که نویسنده در کنترل ریتم و طراحی ریتم خیلی خیلی دقت کرده‌است. ریتم یکی از مهم‌ترین امکاناتی است که ما به‌عنوان نویسنده در اختیار داریم ‌که بتوانیم با خواننده ارتباط برقرار کنیم. درواقع ما به کمک ریتم است که می‌توانیم کاری انجام دهیم که خواننده به هیجان بیاید، تپش قلبش بالا برود و حتی بنشیند لب صندلی کتاب بخواند. نویسنده «چپ‌دست‌ها» به‌خوبی این‌موضوع را رعایت کرده ‌است.

این مدرس ادبیات داستانی تصریح کرد: ایده‌ای که نویسنده در توازی دو خط روایی در «چپ‌دست‌ها» پیش گرفته باعث شده که مشارکت خواننده را طلب کند تا خواننده صرفاً یک مواجهه منفعلانه با اثر نداشته باشد. در این حالت مخاطب باید دست به تحلیل و ارزیابی بزند و ذهنش را فعالانه در خدمت اثر قرار دهد.

در بخش دوم این برنامه مهدی حمیدی پارسا گفت: «چپ‌دست‌ها» کار پخته‌ای است و ما با یک اثر جا افتاده مواجهیم. رمانی که شکل‌گرفته، پخته‌شده و می‌تواند مخاطب را با خودش همراه کند، می‌تواند مخاطب را شگفت‌زده کند و در یک جاهایی مخاطب را به تلاطم بیندازد. درواقع مخاطبِ رمان وارد گفت‌وگو و تعامل با اثر شده است و این اتفاق افتاده ‌است.

حمیدی پارسا به نقش احساس فقر در اندیشه و فکر ما اشاره کرد و گفت: احساس فقر -نه خود فقر- در شرایط ما، اندیشیدن ما و حتی سلامتی ما اثر می‌گذارد. زمانی‌که ما خودمان را با دیگری مقایسه می‌کنیم احساس فقر می‌کنیم و متوجه می‌شویم که کمبود و فقری داریم. این احساس ناامنی اقتصادی باعث می‌شود ما تصمیم‌هایی بگیریم که اوضاعمان از آن‌چیزی که هست بدتر بشود. مسئله‌ای که در این رمان به آن پرداخته شده ‌است همین احساس فقر است. از یک‌جهت می‌توان گفت این احساسِ فرد عاملی است که رفتارهای شخصیت اصلی را شکل می‌دهد.

این استاد دانشگاه افزود: آصف -شخصیت اصلی رمان «چپ‌دست‌ها»- دچار همچین وضعیتی است و شرایط نابسامان باعث می‌شود در زندان وقتی با آدم‌های خلاف‌کار آشنا می‌شود به خاطر احساس فقر دنبال راهی سریع برای بدست آوردن مسائل مالی باشد اما در چرخه‌ای می‌افتد که همه آن‌چیزی را که دارد از دست می‌دهد.

کاوه فولادی‌نسب در بخش دوم از سخنانش به یکی دیگر از جنبه‌های رمان «چپ‌دست‌ها» اشاره کرد و گفت: نویسنده از تکنیک خوبی برای ارائه اطلاعات در داستان استفاده می‌کند. در «چپ‌دست‌ها» خواننده به اندازه‌ی شخصیت اطلاعات دارد و همراه شخصیت اصلی در ندانستن شریک است. این‌موضوع باعث می‌شود که خواننده همراه و همگام با راوی در تعلیق باشد و داستان را دنبال کند.

مترجم مجموعه کتاب «حرفه، داستان نویس مسئله بعدی رمان «چپ‌دست»‌ها را پیرنگ آن معرفی کرد و افزود: رمان «چپ‌دست»‌ها داستان پی‌رنگ محوری است و کاملاً مشخص است که نویسنده روی تمام خُلَل و فُرَج پیرنگ داستان به‌خوبی کار کرده‌است و داستان این تلاش را می‌کند که با یک پیرنگ و پلات منسجم پیش برود و اتفاقا موفق هم می‌شود. در مجموع با یک رمان پیرنگ محوری روبه‌روییم که گام به گام اتفاق‌ها رقم می‌خورد و ما به‌خوبی با «آصف» همراه می‌شویم. من به‌عنوان یک داستان‌نویس این را خوب می‌دانم که طراحی و ساختن چنین داستانی با چنین پیرنگ منسجمی بسیار دشوار است.

 مهدی حمیدی پارسا در بخش دوم از صحبت‌هایش به مفهوم تنهایی اشاره کرد و گفت: وقتی رمان را می‌خواندم مسئله‌ی تنهایی شخصیت‌هایی این رمان و آدم‌های این رمان خیلی پررنگ بود و جای تامل داشت. ما معمولاً تنهایی را این‌گونه می‌فهمیم که زمانی ما تنها هستیم که در وضعیتی قرار داشته ‌باشیم که کسی پیرامون‌مان نباشد، درحالی‌که معنی تنهایی این نیست. این به‌معنای دور ماندن و جدا افتادن از دیگران است و شاید تفرد کلمه‌ی بهتری باشد.

عضو هیئت علمی موسسه آموش عالی هنر و اندیشه اسلامی ادامه داد: در رمان «چپ‌دست‌ها» ما با آدم‌های تنهایی مواجه می‌شویم که در زندان در یک جمعی هستند اما چیزی که در «آصف» و دیگر آدم‌ها می‌بینیم علی‌رغم تمام ارتباط‌هایی که دارند انگار دنیای آن‌ها از یکدیگر متفاوت است و «آصف» به‌تنهایی در دنیای خودش زندگی می‌کند.

وی اضافه کرد: در رمان «چپ‌دست‌ها» ما با آدم‌های تنهایی مواجه می‌شویم که در زندان در یک جمعی هستند اما چیزی که در «آصف» و دیگر آدم‌ها می‌بینیم علی‌رغم تمام ارتباط‌هایی که دارند انگار دنیای آن‌ها از یکدیگر متفاوت است و «آصف» به‌تنهایی در دنیای خودش زندگی می‌کند. گاهی در رمان افرادی را به انفرادی می‌فرستند و همگی از آن وحشت دارند. این به‌خاطر آن است که فرد در وضعیت تفرد قرار می‌گیرد نه تنهایی.  

حمیدی پارسا در پایان یادآور شد: انسان مسئول زندگی خودش است، به این معنا که هر کدام از ما آفریننده خویش هستیم. این آزادی باعث مسئولیت می‌شود و مسئولیت باعث اضطراب می‌شود چراکه هرکدام از ما باید به‌تنهایی این کار را انجام دهیم. شخصیت «آصف» سعی می‌کند از ابتدا که وارد زندان می‌شود تلاش کند ارتباط‌های زیادی را با افراد مختلف بگیرد اما هیچ کدام بنا نیست که او را از تنهایی که خیلی هم پررنگ است دربیاورد. «آصف» هر نوع ارتباطی که در این رمان برقرار می‌کند ارتباط‌های ابتر و بی‌ثمر است.

نوشته های مشابه
پردیس «بازار شهر» پرمخاطب‌ترین سینمای استان قم
مطالبه مردم قم از دولت برای حفظ خط B مترو/ منابع مالی تکمیل مونوریل مشخص شود
مهار آتش‌سوزی یک مجتمع مسکونی در پردیسان
«ژاو» در راه اسپانیا
تشریح برنامه‌های حرم حضرت معصومه(س) در دهه کرامت/ ضریح رأس‌الحسین(ع) در قم رونمایی می‌شود
تشریح فرایند صدور پروانه ساختمان ۱۱ طبقه بلوار بوعلی قم
ثبت دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.