یک روایت دراماتیک و نفسگیر از معضلات زیر پوست شهر
شهر بیست/ حمیدرضا منتظری منتقد سینما و رسانه: «متری شیش و نیم» دومین فیلم بلند یک کارگردان جوان سینمای ایران است که با فیلم اولش به نام «ابد و یک روز» رکوددار کسب ۹ سیمرغ بلورین در تاریخ جشنواره فیلم فجر برای یک کارگردان ۲۶ ساله شده است؛ سعید روستایی!
«متری شیش و نیم» به عنوان دومین فیلم سعید روستایی از نظر اجرای فرم و ساختار، فیلمی جسورانه از یک کارگردان بلندپرواز است؛ چینش گرهها و میزانسنها تا نیمههای فیلم، نفسگیر و ماهرانه کارگردانی شدهاند (البته فقط تا نیمههای فیلم!) و حالا بعد از توفیقات گیشه در اکران نوروز شاید راحتتر بتوان به نقد و تحلیل داستان و اجرای فرم آن پرداخت.
داستان «متری شش و نیم» روایت جستوجوی پلیس مبارزه با مواد مخدر برای پیدا کردن فروشنده بزرگ شیشه در پایتخت است. فرمانده تیم پلیس با بازی پیمان معادی برای پیدا کردن فروشنده بزرگ شیشه تلاش می کند و در این داستان فرزند یکی از اعضای تیم پلیس توسط گروه فروشنده بزرگ شیشه دزدیده و به قتل رسیده است. همین موضوع باعث میشود که اعضای تیم پلیس و تماشاگران فیلم، برای پیدا کردن ناصر خاکباز با بازی نوید محمدزاده انگیزه بیشتری داشته باشند! در راه پیدا کردن خاکباز، پلیس با افراد زیادی در شهر مواجه میشود و از طریق آنها و وعده تخفیف در مجازاتشان به سرنخهایی از این فروشنده بزرگ شیشه دست پیدا میکنند. در نهایت پلیس این فروشنده بزرگ را در آشپزخانه بزرگی که مواد را در آن درست میکرده است، پیدا میکند.
کارگردان «ابد و یک روز»، حالا در فیلم دومش، با عنوان «متری شیش و نیم» تلاش کرده است یک آشناییزدایی جسورانه از کاراکتر پلیس را در داستان فیلم طراحی کند؛ شکلی که از توصیف کاراکتر پلیس که شاید در سینما و تلویزیون ایران کمتر شاهد آن بودهایم. صمد (پیمان معادی) با رفتاری خشک و خشن که ممکن است در برابر پول وسوسه شود، دارای مشکلات خانوادگی و روحیه منفعتطلبی، و کاملاً خاکستری رنگ آمیزی شده است! حالا این پلیس و همکارانش به دنبال ناصر خاکزاد (نوید محمدزاده) عامل قاچاق و توزیع مواد مخدر هستند تا او را دستگیر کنند. در شخصیتپردازی خاکزاد هم خلاقانه کار شده است. چهرهای معمولی و کم سن و دارای امکانات رفاهی کامل که رئیس باند است! برخلاف نمونههای مشابه که قبلاً دیدهایم که چطور به عنوان انسانهایی مخوف و کهنسال با چهرهپردازی کلیشهای در سینما و تلویزیون به تصویر کشیده میشدند، بدمن داستان «متری شیش و نیم» کاملا معمولی طراحی شده است!
روستایی حالا با اثر دومش نشان داده که اگرچه به یک پایان محتوم و کلاسیک پایبند است اما استاد از ریتم انداختن داستان در لحظات پایانی است؛ همچنان که وقتی «سمیه» در «ابد و یک روز» با لباس سفید از خانه خارج میشود، داستان به طرز عجیبی از ریتم میافتد و سرد میشود، حالا اینجا در «متری شیش و نیم»، دقیقا از لحظه رفتن ناصر از پیش وکیلش، ریتم داستانی به هم خورده و حتی آن سکانس احساسی ملاقات خانواده ناصر با او و حرکات آکروباتیک پسر هم نمیتواند، حیات را به ریتم داستان برگرداند.
«متری شیش و نیم» فیلمی است که با تکیه بر فیلمنامهای دقیق شروع میشود و تا نیمه فیلم، اجرایی حسابشده دارد و مخاطب را در عمق تنش و بحران مرکزی با خود همراه میکند. دومین تجربه روستایی را میتوان ادامه دغدغهمندی اجتماعی او در آسیبشناسی تبعات معضل اعتیاد در طبقه فرودست اجتماع دانست که این بار رویکردی همهجانبهتر دارد. روستایی با ساخت «متری شیش و نیم» موفق شده است بار سنگین موفقیتهای «ابد و یک روز» را بر زمین بگذارد و گامی محکمتر در حیطه فیلمنامهنویسی و کارگردانی بردارد. او با وامداری به جهان، مردمان، طبقه اجتماعی و روابط و مناسباتی که میشناسد و برایش ملموس است؛ این بار نیز به کالبدشکافی طبقه فرودست درگیر و دار اعتیاد و توزیع مواد مخدر میپردازد.
در یک سوم ابتدایی فیلم شاهد جستوجوی پلیس برای یافتن پخشکنندهها و توزیعکنندگان مواد مخدر هستیم و در این میان با نام ناصر مواجه میشویم و حتی بحثی بین مأموران درباره میزان باهوش بودن یا نبودن او درمیگیرد. این کد وقتی در ادامه به تکرار نام ناصر خاکزاد از سوی توزیعکنندگان جزء منجر میشود و نهایتاً نامزد سابق ناصر (پریناز ایزدیار) سویهای پنهان و شخصی از کاراکتر او و گذشتهاش را برای صمد افشا میکند، همه مقدمات برای شدت گرفتن کنجکاوی مخاطب برای مواجهه با او ایجاد شده است. در همین شرایط است که سکانس پرتعلیق مواجهه صمد و ناصر اتفاق میافتد؛ در موقعیتی که ناصر با بازی خوب نوید محمدزاده از فرط خوردن قرص در استخر روباز خانهاش بیهوش افتاده است.
این طراحی دراماتیک برای معرفی کاراکتری که قرار است موازنه قدرت بین پلیس و متهم را تأمین کرده و کفهای محکم برای پیشبرد این درام نفسگیر باشد، واجد رویکردی است که با وامداری به رئالیسم و نگاهی هوشمندانه به هر دو سوی ماجرا، تدارک یک مواجهه قوی و جذاب را برای مخاطب میبیند. مواجههای که در هر پیچ و خم قصه، سویهای جدید از هر یک را پیش روی مخاطب قرار داده و به تناوب یکی را بر دیگری چیره کرده و دوباره بازی را برهم میزند تا در نهایت هر دو را با رسیدن به خوانشی خاص از پوچی و نیستی رها کند؛ یکی را با مرگ و دیگری را با دست شستن از آرمانها و رها کردن حرفهاش!
«متری شیش و نیم» فیلمی است که با تکیه بر فیلمنامهای دقیق، اجرایی حسابشده دارد و مخاطب را در عمق تنش و بحران مرکزی با خود همراه میکند تا با هر دو قطب درام همراهی تنگاتنگ داشته باشد؛ هم با عقدههای سیراب نشده مجرمی از طبقه فرودست که یکباره جهش طبقاتی کرده، هم با جاهطلبیها و حقارتهای درونی پلیس و… هم با ناگزیری معتادان بزرگ و کوچکی که چهبسا در فیلم یک سایه باشند؛ اما سایهشان بر فیلم و روح مخاطب سنگینی میکند.
اما شاید نکته کلیدی تحلیل «متری شیش و نیم» این باشد که روستایی تلاش کرده است، بیشتر از این که امثال ناصر را حقیر و شکست خورده نشان بدهد، آنها را مظلوم و صاحب حق نشان داده است؛ همین طرفداری زیرپوستی است که این فیلم را به انتخاب اول تماشاگران تبدیل کرده است!
- نویسنده : حمیدرضا منتظری
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
مهدی ساده زاده
تاریخ : ۳ - اردیبهشت - ۱۳۹۸
عالی