دعوای ۲۵۰۰ ساله برای موسیقی/ اولین فقیهی که موسیقی را مدح کرد رهبر انقلاب بود
شهر بیست/ سرویس فرهنگ و هنر _ محبوبه آقانوری: موسیقی به عنوان یک پدیده پرچالش در عصر انقلاب اسلامی، فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته و موافقان و مخالفان بسیاری داشته و دارد. حرام یا حلال بودن و باید و نبایدهای پیرامون این هنر باعث شده تا هنرمندان و فعالان این عرصه، موانع سختگیرانهتری را در قیاس با سایر هنرمندان تجربه کنند.
از طرفی بر کسی پوشیده نیست که گستره علاقهمندان و دوستداران موسیقی نیز فراتر از سایر هنرهاست و به نظر میرسد سبکهای مختلف و متنوع موسیقی، یکی از دلایل این گستره است. قدیمیترهایی که سبکهای سنتی و موسیقیهای عرفانی آنان را راضی میکند و جوانترهایی که به پاپ و جَز و رپ روی آوردهاند. اما آیا چالشهای پیشروی این هنر و برگزاری کنسرتها فقط مخصوص کشور ماست؟ کدام نوع موسیقی حرام و کدام نوع آن حلال است؟
برای یافتن پاسخ این پرسشها به سراغ یکی از معدود متخصصان حوزه فقه موسیقی رفتیم تا با او در اینباره گفتوگو کنیم. حجتالاسلام مجتبی فلاحتی نگارش کتاب «موسیقی، فقه، انقلاب اسلامی تهدید یا فرصت» و سه اثر دیگر در حوزه موسیقی را در کارنامه دارد و خود را در زمینه فقه موسیقی صاحب فتوا میداند.
او بیش از ۱۰ سال در حوزههای مختلف موسیقی پژوهش و مطالعه داشته و معتقد است حضرت آیتالله خامنهای نخستین فقیهی بود که برای اولینبار در فقه شیعه جنبههای ایجابی موسیقی را مطرح و موسیقی را مدح کرد.
حجتالاسلام فلاحتی صداوسیما را یکی از اصلی ترین مقصران آشفتگی این هنر و ترویج موسیقی غیر فاخر در بین مردم میداند و درصدد است تا با متخصصین این حوزه، سند جامعی را تدوین کند و در اختیار متولیان این امر قرار دهد.
او که در ماههای اخیر تدریس دوره عالی «فقه استدلالی در موضوع غنا و موسیقی» را در حوزه هنری قم برعهده دارد، در حاشیه یکی از جلسات این دوره میزبان خبرنگار «شهر۲۰» شد تا در گفتوگویی مفصل درباره پرسشهای حوزه موسیقی از نگاه فقهی رهبر معظم انقلاب پاسخ دهد.
*چطور شد به عنوان یک طلبه وارد حوزه پژوهش موسیقی شدید؟ عرصهای که شاید برای بیشتر طلاب و روحانیون به عنوان منطقه ممنوعه یا خط قرمز تلقی شود.
انگیزه من شخصی بود و از جایی سفارش نشده است. این دغدغه ریشه در اوایل دوران تحصیل من دارد که اصلاً موسیقی چیست که آنقدر موافق و مخالف درجه یک و تندرو دارد.
معمولاً درباره یک سری مسائل اجتماعی مثل تفریح مردم، دغدغه کلانی وجود ندارد. مثلاً اگر یک شهربازی را ببندند با بوستان بانوان تعطیل شود، حرکت اجتماعی خاصی صورت نمیگیرد، عاشق سینهچاک یا مقالهبنویس ندارد اما موسیقی در بین همه پدیدههای هنری و اجتماعی جامعه ما دارای یک موقعیت متفاوتی است که هم مخالفان و موافقان بسیاری دارد، هم مورد مناقشه و نزاع اجتماعی است.
برای خودم سؤال بود که ماهیت این مسئله چیست که از یک طرف آنقدر جذاب است و از طرف دیگر مخالفانش تا این حد از آن ابراز برائت و تنفر میکنند.
*شما از علاقهمندان موسیقی هستید؟
بله. من قبل از طلبگی هم موسیقی مینواختم و هم مستمع موسیقی بودم. ولی بعد از طلبه شدن به خاطر تشکیکاتی که برایم پیش آمد، مدتی نواختن را کنار گذاشتم و همچنان معتقدم مسئله موسیقی یک مسئله عادی و معمولی نیست.
اگر شما در طول تاریخ به هنرها نگاه کنید، موسیقی هیچ وقت یک امر عادی نبوده است. به صدر فلسفه باستان که نگاه کنیم میبینیم فیثاغورث، افلاطون و ارسطو همگی در خصوص موسیقی نظریه داشتند اما در مورد سایر هنرها، مثل نقاشی اینچنین نبوده است.
بنده حداقل به شکل تخصصی ده سال در حوزه موسیقی مطالعه و پژوهش داشتهام. مطالعات و تحقیقات فقهی، فلسفی و اجتماعی که منجر به یک طرح بیستگانه درباره موسیقی شده و چند جلدی از آن را نیز مکتوب کردهام و همچنین طرح جامع تحلیل موسیقی که هم به بُعد فقهی مسئله پرداخته و حدود و ثغور را مشخص میکند و هم از منظر حکمی و فلسفی میگوید که ماهیت این هنر چیست و چرا آنقدر لذتبخش است.
*پس قائل به لذتبخش بودن موسیقی هستید و اینکه افراد در سلایق مختلف به آن گرایش دارند؟
بله. کسی منکر این مسئله نیست. تندروترین مخالفان موسیقی هم معتقدند که موسیقی امر تأثیرگذار و لذتبخش و حتی جریانساز است. تأثیرگذاری، لذتبخش بودن و جریانسازی سه شاخصه اصلی موسیقی است که درباره آن هیچ اختلافی بین مخالفین و موافقین وجود ندارد.
ما اگر میخواهیم درباره موسیقی نسخه بپیچیم، باید یک نسخه جامع را در نظر بگیریم. به نظرم عمده کسانی که از موافق و مخالف به حوزه موسیقی میپردازند، نگاه تک بُعدی دارند. حوزویان فقط بحث فقهی میکنند و خود را صرفاً متصدی بیان احکام موسیقی میدانند که این جای بحث دارد که اصلاً درست به این مسئله نگاه کردهاند یا نه.
بیشتر دانشگاهیان و فیلسوفمآبها هم به جنبههای فلسفی و انتزاعی موسیقی نگاه میکنند، بدون آنکه به مشکلات و مسائل مبتلابه آن در جامعه توجه کنند. در این بین جامعهشناسان کمی به اثرات اجتماعی نزدیکترند اما مشکل آنها این است که به حدود و صغور فاخر یا غیر فاخر بودن و حرام و حلال بودن آن توجه نمیکنند.
اگر ما بخواهیم یک آسیبشناسی در مورد مشکلات موسیقی در جامعه با توجه به ایدئولوژی حاکم داشته باشیم و نسخهای بپیچیم، باید تحلیل چند بُعدی از همه اینها داشته باشیم.
*اگر اجازه دهید کمی از نگاه تخصصی فاصله بگیریم و عامیانهتر صحبت کنیم. به نظر شما چرا مسئله موسیقی در کشور ما با حاشیه روبهروست؟ ریشه اصلی این حواشی کجاست؟ آیا به بعد از انقلاب برمیگردد؟
موسیقی همیشه در طول تاریخ دارای حاشیه بوده است. در غرب باستان و رم و یونان هم بر سر بودن یا نبودن آن دعوا بوده است. فیثاغورث میگوید یکی از اصول ششگانه تهذیب نفس، موسیقی است. افلاطون در کتاب «جمهوریت» دو نگاه تند و آتشین درباره موسیقی دارد. یک جاهایی موسیقی را مدح و جایی آن را مذمت میکند و در نهایت به این نتیجه میرسد که ما فقط به موسیقی حماسی نیاز داریم و موسیقیهای «رمانتیک» و «لایت» مخرب جامعه هستند.
این دیگر صحبت جمهوری اسلامی و ایران و انقلاب نیست، بلکه ۲۵۰۰ سال پیش، افلاطون از یک دعوای کلان و حاشیهدار حکایت میکند. یا مثلاً کلیسا در غرب بر موسیقی خاصی که عرفانی باشد تکیه داشته اما غیر کلیسا حدی برای خود قائل نبوده است. در شرق هم بعد از اسلام هنر موسیقی بیشتر مذمت شده تا مدح.
باید به این نکته توجه کرد که در شرق باستان، موسیقی بیشتر در خدمت سلاطین و عیاشها بوده و اهالی موسیقی را «مطرب» خطاب میکردند که به نوعی در زمان خود فحش محسوب میشد، به همین دلیل بیشتر مورد مذمت قرار گرفته است.
در واقع موسیقی در بین مردم بیشتر یک کالای لوکس محسوب میشد و ابزار موسیقی حداقل در ایران و جاهای دیگر شرق، در خدمت لایههای بالای جامعه و خواص آن زمان بوده است. زمان زیادی نمیگذرد که عموم مردم با سازها مأنوس شدهاند و توانستهاند ابزار را تهیه و در محافل خود استفاده کنند.
طبیعی است با وجود چنین شرایطی، موسیقی در روایات ما مورد مذمت قرار بگیرد. البته در دوران صفویه این هنر در بین عامه مردم رشد میکند و طبیعتاً جریانهای اجتماعی تجلی بیشتری پیدا میکنند و چون حکومت مروج موسیقی بوده این هنر رشد میکند و به نوعی جریانات موافق و مخالف موسیقی، در زمان صفویه رسمیت پیدا کردند.
این مسئله ادامه داشت تا اینکه در زمان پهلوی، موسیقی مانیفست رسمی حکومت شد و به اهالی موسیقی بهای زیادی دادند. در واقع میتوانیم بگوییم اوج رشد موسیقی در جامعه ما در زمان پهلوی شکل گرفت. چرا که قبل از آن و در زمان قاجار، هم مردم میترسیدند و هم فشار از طرف جامعه مذهبی و فقها زیاد بوده و از طرفی اهالی موسیقی هم رسانه نداشتند. در زمان پهلوی رسانه ضمیمه حکومت میشود.
*مسئلهای مثل کشف حجاب را هم حکومت تشویق میکند و حتی ابزار فشار و زور برای آن میگذارد اما جامعه آن را پس میزند و نمیپذیرد. چرا در مورد موسیقی اینچنین نشد و گسترش پیدا کرد؟
ببینید در زمان پهلوی اول و دوم یک فرق اساسی بین حجاب و موسیقی وجود دارد. پوشش یک عامل فرهنگی بسیار قویتری از موسیقی به حساب میآید چراکه اثرات خاصی دارد و حجم گستردگی و ایدئولوژی بیشتری پشت آن است و مستقیم به هویت خود فرد و زن بر میگردد.
اگر یک زن عریان باشد، از هستی ساقط است اما اگر زنی موسیقی گوش بدهد نهایت میگفتند کار بدی است و آنچنان بزرگ جلوه نمیکرد. جامعه نمیتوانست بپذیرد زن حجاب نداشته باشد. در واقع اگر زن حجاب نداشت گویی هیچ نداشت. اثر فقدان حجاب با فقدان موسیقی به یک اندازه نیست.
*موسیقی در عصر انقلاب چه سرنوشتی پیدا کرد؟
بعد از انقلاب چند تطور و دگرگونی اجتماعی پیش آمد. در ابتدای انقلاب، مرحوم امام خمینی(ره) روی حساب نگاه فقهی که مثل اکثر فقهای سنتی داشتند، موسیقی را ممنوع اعلام کردند. سخنرانی معروفشان در جمع کارکنان رادیو دریا در صحیفه موجود است که میگویند موسیقی برای جوانان ما از تریاک هم بدتر است اما این شاید بیش از آنکه مبتنی بر روایات باشد، مبتنی بر کارکردهای منفی زیاد موسیقی در جامعه ما بوده است.
در زمان پهلوی کاری با این هنر کردند که مساوی با ولنگاری و کنار گذاشتن عقاید دینی شد. یعنی اگر کسی میخواست سمت موسیقی برود، گویی باید سمت یک ولنگاری فرهنگی میرفت. در واقع اینها همه با هم ممزوج شده بود و با توجه به سبقه ذهنی که موسیقی زمان پهلوی برای ما به ارمغان گذاشت، طبیعی بود انقلابی که با انگیزهای فرهنگی و دینی بوجود آمد آن را پس بزند.
*به دستور حضرت امام(ره) در ابتدای انقلاب اشاره کردید و تطورات پیش آمده در این خصوص. پس از آن چه رخ داد و شما ریشه حواشی امروز پیرامون موسیقی را در چه میبینید؟
در حدود ده سالی که حضرت امام(ره) پس از پیروزی انقلاب رهبر جامعه بودند ابتدا اعلام کردند که موسیقی ممنوع است. پس از آن و در ذیل انقلاب و جنگ دیدیم که موسیقیهای خوبی تولید شد و اهالی موسیقی در تولید موسیقیهای فاخر، به نوعی انقلاب کردند. چه در عرصه موسیقیهای ملی و حماسی و چه در حوزه دفاع مقدس و مناسبتهای مذهبی.
این موضوع باعث شد نظر فقها و در صدر آن، امام خمینی(ره) عوض شود. مرحوم امام(ره) در سال ۱۳۶۲ در پاسخ به سؤال رئیس سازمان صداوسیما فرمودند موسیقی جنگ اشکال ندارد و رسماً گفتند فقط موسیقیهای لهوی و مطرب حرام است.
با این فتوای مرحوم امام خمینی(ره) به عنوان یک فقیه و مجتهد و مرجع شیعه میتوان گفت برای نخستین بار در فقه شیعی به شکل رسمی، نوع موسیقی به حرام و حلال تقسیم شد. در ادامه به همین مقدار اکتفا نمیشود و در سال ۶۶ وقتی مجدداً از مرحوم امام(ره) درباره موسیقی سؤال میشود، ایشان میفرمایند اکثر موسیقیهای صداوسیما اشکال ندارد.
پس این تطور در آرای بنیانگذار و شخص اول انقلاب وجود داشته و مردم هم به همین دید نگاه و عمل میکردند. بعد از آن تولیدات خوب که بیشتر شد امام موافق امر موسیقی شدند.
*سیر تحول موسیقی در دوران بعد از رحلت مرحوم امام(ره) به کجا رسید؟
در دهه ۷۰ ورود موسیقی پاپ را داشتیم. موسیقیای که ابتدا خیلی جنجالی بود و این سؤال مطرح بود که آیا باید چنین موسیقی وجود داشته باشد یا نه؟ از آنجایی که از اسمش هم پیداست نوعی از موسیقی عوامپسند است و در نهایت پای خود را به رسانههای رسمی به ویژه صداوسیما باز کرد.
این را فراموش نکنیم که اگر حکومت نمیخواست، موسیقی پاپ ممنوع میشد. البته ناگفته نماند موسیقیهای به اصطلاح لسآنجلسی هم همچنان بین مردم وجود داشت اما حکومت رسماً این باب را باز کرد.
من معتقدم یکی از اشتباهات صداوسیما این بود که بدون ضابطه وارد ترویج موسیقی پاپ شد. در واقع این صداوسیما بود که اشتباه راهبردی کرد و به رواج موسیقی غیر فاخر و آنچه که امروز در اختیار داریم کمک کرد. من معتقدم اگر قرار بود موسیقی جدیدی وارد شود باید در آن زمان ضابطههای فقهی برای ریتم و محتوا نیز مشخص میشد.
*فکر میکنید در آن دوره فقهایی بودند که سواد موسیقیایی داشته باشند و بتوانند در این خصوص به تصمیم گیرندگان صداوسیما کمک کنند؟
حتی اگر نداشتیم هم صداوسیما باید شورای نظارت کمی و کیفی حوزه موسیقی تشکیل میداد و این مسئله را مطالبه میکرد چرا که ما با یک جریانسازی کلان اجتماعی مواجه بودیم. مردم تا چندی قبل آهنگ «اندک اندک» گوش می دادند و به یکباره وارد موسیقی پاپ شدند. همانطور که در اوایل انقلاب خطاب به سایر هنرمندان و بازیگران قبل از انقلاب گفته شد میتوانند فعالیت کنند اما با ضابطههای تعیین شده، در مورد موسیقی هم باید چنین تصمیمی گرفته میشد. اما موسیقی پاپ که در دهه ۷۰ که فعالیت حرفهای آن شروع شد، ضابطه نداشت.
لازم است اشارهای هم به نظر مقام معظم رهبری کنم. ایشان برخلاف مرحوم امام خمینی(ره) که بیشتر به جنبههای سلبی نگاه میکردند، نگاه ایجابی به حوزه موسیقی دارند و باید به صراحت عنوان کنم آیتالله خامنهای نخستین فقیهی بودند که برای اولینبار در فقه شیعه جنبههای ایجابی موسیقی را مطرح و موسیقی را مدح کردند. من این موضوع را در کتاب «موسیقی، فقه، انقلاب اسلامی تهدید یا فرصت» هم به صراحت گفتم اما به مذاق خیلیها خوش نیامد.
ما ۴ دوره فتوایی درباره فقه موسیقی داریم. در دوره اول، ۱۳۰۰ سال تحریم مطلق، دوره دوم که آیتالله خویی صاحب نظر بودند تردید داشتند، دوره سوم تطورات امام خمینی بود و در بعد از انقلاب و دوره چهارم که ابعاد ایجابی مسئله وارد داستان موسیقی میشود، فتاوای آیتالله خامنهای مطرح است.
در واقع شاید یکی از دلایل مهم ترویج موسیقی و مشروعیت بخشی خیلی خاص به نهادهای حوزه موسیقی و جواز ورود نسل جدید خوانندهها به صداوسیما، همین رویکرد و صحبتهای ایجابی رهبر انقلاب بود.
*به نظر شما ضابطهمند نبودن موسیقی بهویژه از دهه ۷۰ به بعد، بهدلیل کمکاری نهادهای فرهنگی بوده یا دیدگاه ایجابی رهبر انقلاب باعث شده سایر نهادها فکر کنند باید بستر برای این مقوله باز شود؟
توجه داشته باشید که رهبر انقلاب فقط در جنبههای ایجابی صحبت نکردند. از همان زمان با تمام گروههای فرهنگی و هنری که در چارچوب نظام و انقلاب بودند جلسه داشتند. از مدیران صداوسیما تا شاعران و مداحان و … که جنبههای سلبی هم دیده شد. ایشان میخواستند که موسیقی حرام را حذف کنند. اینها نشان میدهد حداقل در بیان مقام معظم رهبری، هم جنبههای ایجابی دیده شده و هم سلبی. منتهی از آنجاییکه کار سلبی کمی سختتر است، طبیعتاً مسئولان جنبههای ایجابی را دیدند.
ایشان راهبردهای ۳۵ گانه سلبی و ایجابی را تبیین کردند که عمدهاش توسط مسئولان فرهنگی روی زمین مانده و اسم و موضع نظام را مخدوش کرده از جمله: تدوین سند جامع کاربردی موسیقی، تولیدی موسیقی نجات، طرح نجات موسیقی از نوع حرام و نازل، طرح تربیت نسل موسیقیدانان متعهد مسلمان، اصلاح وضع شعر و ترانه، بکار گیری موسیقی در مقابله فرهنگی و صدور انقلاب و اسلام و… یعنی اینکه از نظر نظام، موسیقی امری بسیار خطیر و نیازمند یک سیاستگذاری مجزا و جدی است،
*به نظر شما پدیده موسیقی از طرف جامعه و مردم عادی دستورپذیر است؟ مثلاً اگر حکومت ضابطه تعیین کند، عامه مردم بر اساس آن ضوابط پیش میروند یا باز هم کار خودشان را میکنند؟
مردم ما مثل هر جامعه دیگری سه گروهند. یک گروه که همیشه مطابق با ارزشهای سنتی آن جامعه سیر و سلوک میکنند. گروه دیگری که ضد ارزشهای سنتی و معنوی آن جامعه رفتار میکنند و گروه سوم گروه خاکستری هستند. قشر خاکستری همهجا اکثریتند.
یک استثناء را داخل پرانتز عرض کنم که حتی در دهه شصت با وجود اینکه غلبه با آن گروه سنتی بود اما همان قشر خاکستری موسیقیهای لسآنجلسی را گوش میداد و چون زمینه فراهم نبود، بیان نمیشد. اکنون هم چنین وضعیتی است. پس حکومت نمیتواند با قشر خاکستری در بیفتد.
*به موسیقیهای لسآنجلسی اشاره کردید که شاید در باور آن زمان و اکنون نیز جزء موسیقیهای حرام عنوان میشود. مثلاً در همان دهه ۷۰ آلبوم «شادمهر عقیلی» مجوز گرفت و همه از آن به عنوان موسیقی حلال یاد میکردند در حالی که کسی مثل «معین» یا «سیاوش قمیشی» با ریتم ملایمتری میخواندند و حرام و ممنوع بودند. شما فکر نمیکنید در قضیه حلال و حرام بودن موسیقی سلیقه دخالت دارد؟
ببینید در ابتدا مهم است که بدانیم ملاک موسیقی حرام و حلال چیست، اعم از نوازندگی و خوانندگی. بحث دوم این است که آیا جمهوری اسلامی در مواجهه این ملاکها در دهههای چهارم و پنجم انقلاب چه کارنامهای دارد. بحث سوم این است که وضعیت عموم مردم و علایقشان به موسیقی بررسی شود و چهارم اینکه تحلیل کم و کیفی اهالی موسیقی در این دههها چه بوده است.
در مورد معیارهای حلال و حرام موسیقی باید بپذیریم تا قبل از برگزاری درس خارج رهبر مقام معظم رهبری، ملاکها شفاف نبود. اگرچه تا اواسط دهه هشتاد، یک سری مصادیق بارز درباره موسیقی مثل مجالس لهو و لعب و بزمهای پایکوبانه که حرام اعلام میشد و موسیقی که مناسب این مجالس نباشد حلال عنوان میشد ولی این کافی نیست.
در بحث فقهی هم ابهام در برداشتهای حوزوی را داشتیم. ولی انصافاً بعد از بیانات حضرت آقا که در سال ۸۷ تا سال ۸۸ در باب موسیقی انجام شد، تقریباً چیزی فروگذار نشد و منظومه کاملی از ابعاد فقهی مسئله بیان شد. الان دیگر با وجود این بیانات، صحبت از ابهام بی معناست.
*با توجه به این جنبههای ایجابی و تعیین ملاکها که میگویید، آیا میتوان مقام معظم رهبری را علاقهمند به موسیقی عنوان کرد؟
تا حالا که اینطور بوده است.
*آیا موسیقیهایی که صداوسیما پخش میکند مورد تأیید رهبر انقلاب است؟
فراموش نکنید که این اشکال به صداوسیما وارد است. من یک عبارتی را از خود رهبری در درس خارج خطاب به صداوسیما بگویم. ایشان میگویند اکثر موسیقیهای صداوسیما از نوع حرام و لهوی است. این مطلب در صفحه ۴۸۹ کتاب غنای رهبری آورده شده است.
بسیاری از افراد میدانند که صداوسیما هر چه پخش میکند از نوع حلال نیست ولی به نوعی دارد به موسیقی حرام رسمیت می بخشد و این اشکال به صداوسیما وارد است.
اولین مقصر در ترویج موسیقیهای حرام صداوسیماست. رسانه ملی این موسیقیها را باب کرد، بدون ضابطه ترویج و بدون ضابطه خوانندههای ناباب را مخصوصا ًدر دهه نود معرفی کرد و در نهایت باعث شد قشر خاکستری و قشر مذهبی و اقشار خاص و نخبگان عرصه موسیقی از صداوسیما ناراضی و گلایهمند باشند.
بسیاری از نخبگان معتقدند صداوسیما موسیقی ملی را به محاق برد. نخبگان ناراحتند، قشر مذهبی ناراحتند و قشر خاکستری نیز مبتلا به موسیقیهای غیر فاخر شدند. بیشتر مردم تا قبل از برنامههایی مثل خندوانه و دورهمی، این دست خوانندهها را نمیشناختند. چه کسی بهنام بانی و حمید هیراد را میشناخت؟
*به سؤال قبل برگردیم. یک مخاطب عام از کجا متوجه شود کدام موسیقی حرام است؟
بنده به تفصیل تمام ملاکهای حلیت و حرمت را در کتاب «موسیقی، فقه، انقلاب اسلامی تهدید یا فرصت» بیان کردهام. پس ملاک ها وجود دارند و هیچ قدرت رسانهای در جمهوری اسلامی به اندازه صداوسیما تأثیرگذار نیست و این سازمان است که باید این ملاکها را به گوش مردم برساند.
مشابه چنین اقداماتی را ما در ایجاد فرهنگ رانندگی دیدیم که صداوسیما ایجاد کرد اما متأسفانه صداوسیماییها توجیه نیستند و مدیران این سازمان شناختی از فقه موسیقی ندارند. حتی یک مدیر در صداوسیما پیدا نمیکنید که فقه موسیقی را بداند.
*با این حساب یعنی شما سهم صداوسیما را در جریانسازی موسیقی و آشفتگی حاکم بر آن خیلی پررنگ میدانید؟
اصلاً نقش اول است. حتی اگر کسی بخواهد خلاف این بگوید خلاف واقعیت گفته است. هر کاری در کشور بخواهد فرهنگسازی بشود، این صداوسیماست که ورود میکند و بر خلاف آنچه که عدهای میگویند اتفاقاً مردم رسانه ملی را رصد میکنند و تأثیر میپذیرند. حدود ۹۰ ملاک برای تشخیص موسیقی حرام و حلال داریم.
*لطفاً سه تا از ملاکهای مهم را بفرمایید.
مثلاً إضلال فکری، إضلال عملی، رقص آوری.
*شما فکر نمیکنید این موارد نسبی هستند؟ مثلاً یک آهنگ ممکن است در یک نفر إضلال ایجاد نکند و در دیگری اینچنین باشد. حتی با شنیدن صدای خوانندگان زن هم چنین نسبیتی پیش میآید.
اولاً إضلال فکری تنها ملاک نیست. مثلاً ملاکی مثل رقصآوری هم هست. مثلاً محتوا ممکن است ایرادی نداشته باشد، اما رقصآور باشد. یا اصلاً رقص آور هم نباشد اما چون خانم با عشوه و حالت بزم گونه خوانده حرام شود.
یعنی از چند جهت یک موسیقی میتواند مورد حرمت یا حلیت قرار گیرد. نکته دیگر اینکه عنوان موسیقی داخلی و لسآنجلسی ملاک حرام بودن موسیقی نیست. مثلاً همین خانم «هایده» ممکن است دعایی هم خوانده باشد، اصل اینکه یک خانمی یک دعایی را با لحن محزونی بخواند، قطعاً حرام نیست. حداقل به فتوای رهبری، قطعاً حرام نیست.
*حتی اگر آقایان گوش بدهند؟
بله. ما در تعدادی از آثار سینمایی و سریالها رسماً صدای زن را داشتیم. در تیتراژ پایانی سریال «مختارنامه»، لالاییخوانی و آواز محزون آن خانم را داشتیم. مثلاً در فیلم «هیوا» رسماً یک خانم خوانندگی میکند و چون جنبههای عرفانی داشت، بعید فقهی است که بگوییم حرام است.
*پس شما میفرمایید از نظر فقهی صدا و آواز زن حرام نیست؟
خیر. صدای زن را فی نفسه حرام نمیدانیم. نظر حضرت آقا هم قطعاً همین است. در جمهوری اسلامی، بانوان خوانندهای هستند که مجوز برگزاری کنسرت برای بانوان را هم دارند مثل خانم سیما بینا.
*شما میگویید آوازخوانی بانوان فی نفسه حرام نیست. پس چرا کنسرتهای مثلاً خانم سیما بینا با رعایت همه ضوابط فقهی، عمومیت ندارد؟
منطق مخالفت با صدای بانوان به دلیل جنبههای تحریکگری بالای صدای خانمهاست. این واقعیت را نمیتوانیم انکار کنیم که جنس صدای زن جذاب است. این بحث فقط مخصوص ایران هم نیست. در همه دنیا زن نماد جذابیت و زیبایی است. حتی در سکولارترین کشورهای دنیا از صدا، اندام و جنس زن برای جذابیتهای جنسی استفاده میکنند.
از جنبه دیگر ملاک حرام بودن میتوان به موسیقیهای برنامه «گلهای رنگارنگ» در قبل از انقلاب اشاره کرد که عموماً متنها عرفانی بودند و موسیقیهای لایتی داشتند و رقصآور هم نبودند ولی آن چیزی که موجب حرمت بیشتر اینها میشود، وجنات و ظاهر خوانندههای آن است. یعنی آن خانمها با آن آرایش غلیظ و بدن نیمه برهنه با آن جنبههای اروتیک چهره و اندام که از خودشان بروز میدادند، باعث میشوند که گوش دادن به آن موسیقی حرام باشد.
*یعنی همان موسیقیها اگر بدون تصویر باشد، گوش دادن به آن اشکال ندارد؟
خیر. اشکالی ندارد. حداقل میتوان گفت از نظر مقام معظم رهبری اشکال ندارد. یعنی اگر تصویر نباشد و سایر ملاکها در نظر گرفته شود، چه زن بخواند و چه مرد، اشکال ندارد.
*چرا در شهری مثل قم اجازه برگزاری کنسرت به آن دسته از موسیقیهایی که فاکتورهای فاخر بودن و حلیت را دارند، داده نمیشود؟
در قم اجرای موسیقی وجود دارد. من خودم در مراسمهایی که اجرای موسیقی بوده شرکت کردهام اما کنسرت به معنای متعارف و بسیط آن وجود ندارد.
*آقای فلاحتی! چند سال پیش مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان قم به دلیل برگزاری همخوانی موسیقی در یک مراسم مجبور به استعفا شد. چطور اجرایی مدنظر شماست؟
ببینید در فرهنگسرای جوان خواننده دعوت میکنند و مینوازند و مردم عادی هم میآیند گوش میدهند. پس در قم هم در گوشه و کنار بوده اما شما درست میگویید. در کلیت مسئله نه اینکه ممنوعیت قانونی وجود داشته باشد اما یک قانون نانوشتهای وجود دارد که در قم اجازه کنسرت وجود ندارد اما آیا این به معنای ممنوع بودن فعالیتهای موسیقیایی در قم است؟! خیر اینچنین نیست. در قم تعدادی از آموزشگاهها مجوز آموزش دارند و پژوهش موسیقی هم انجام میشود ولی کنسرت نیست. آیا نظر رهبری و نظام این چنین است که کنسرت نباشد؟ قطعاً نه.
من از حضرت آقا برای شما مثال بزنم. ایشان در جمع اهالی موسیقی گفتهاند یکی از محاسن تمدن غرب، کنسرتهای فاخر آنهاست. وقتی خود ایشان می گویند باید از موسیقیهای فاخر آنها اقتباس کنیم، این خود نشان از توجه به این مقوله است.
*پس مشکل کجاست؟ چه کسانی هستند که قدرتشان از نظام و مقام معظم رهبری بالاتر است؟
برخی برداشتهای فقهی و حوزوی در اینجا تأثیرگذار است و بالأخره باید این را بپذیریم که بدنه سنتی حوزه علمیه در قم فتوا به حرمت موسیقی دادهاند. البته قلیل هستند و اکثریت نظرشان این نیست. این را هم در نظر بگیریم که عده کثیری هم که با اصل موسیقی موافق هستند، چون به شرایط فعلی انتقاد دارند، برگزاری کنسرت را برنمیتابند.
ما باید یک واقعیتی را بیان کنیم. غالب کنسرتهایی که در جاهای دیگر اجرا میشود منطبق بر قواعد شرعی و قواعد فاخر موسیقی ما نیست. این یک واقعیت غیر قابل انکار است.
پس اگر جواب این است که اهالی موسیقی هم از دست این کنسرتها کلافه و گلایهمند هستند، از نظر شرعی هم که محتواها و موسیقیها و اختلاط زنها و مردها و حواشی پیرامون آنها بسیار است، پس به این نتیجه میرسیم که در حال حاضر کنسرت در جامعه ما به یک امر ضد ارزشی تبدیل شده است و این تقصیر هیچ کس نیست غیر از خود اهالی موسیقی.
حتی تقصیر مردم هم نیست و متأسفانه آن دسته از اهالی موسیقی که تلاش میکنند موسیقی را به سمت موسیقی فاخر و قابل قبول ببرند در اقلیت هستند و کاری از دستشان بر نمیآید.
تا وضع فعلی کنسرتها در ایران اعم از حواشی پیرامون آن از اختلاط زن و مرد و جنس موسیقی اصلاح نشود، قم مثل همیشه محتاطانه عمل میکند و جامعه سنتی قم بر نمیتابد که چنین فضایی در شهر باشد.
*یعنی شما بیشتر از آنکه تقصیر را متوجه بدنه سنتی جامعه بدانید، متوجه خود اهالی موسیقی میدانید؟
بله. چرا که همان جامعه سنتی هم موسیقی را دوست دارد. شما آهنگ «سلام فرمانده» را در نظر بگیرید. اتفاقاً موسیقی تندی هم دارد. این قطعه شروعش از قم بود. پس اسلام و قم با موسیقی مخالف نیست، بلکه بحث سر این است که محتوا و فضا چه باشد. خود رهبر انقلاب هم از این قطعه اسم بردند و از آن حمایت کردند. ببینید قطعه «سلام فرمانده» موسیقی تندی دارد اما غالب سنتیها آن را دوست دارند. پس هیچ آدم سنتی و یا مذهبی با موسیقی تندی مثل «سلام فرمانده» مخالف نیست. به دو دلیل: یک آنکه محتوا محتوای خوبی دارد و دوم آنکه حواشیاش کنترل شده است.
در مجموع به اعتقاد بنده تا زمانی که ترانهسرایان، خوانندگان، تهیهکنندگان و برگزارکنندگان موسیقی و …، فضا را کنترل نکنند و بر اساس ارزشها و ملاکهای فاخر بودن موسیقی پیش نروند، نباید از فقها و بدنه سنتی جامعه انتظار همراهی داشته باشند.
ما میبینیم که غالب موسیقی پاپ و شعرهای آن، شعرهایی با مضمون عشق مجازی و غیر عفیف است و این نکته را باید توجه کنیم که اگر نوعی از موسیقی در بین مردم زیاد شنیده میشود دلیل بر صحیح بودن یا اخلاقی بودن و مشروع بودن آن نیست.
*اگر در قم کنسرتی برگزار شود که شما جنس موسیقیاش را میپسندید، شرکت میکنید؟
بله صد در صد. چرا که نه.
*نظرتان در مورد موسیقی رپ چیست؟
هر چند بیشتر موسیقیهای رپ فعلی ما به دلیل غلوّ در معضلات اجتماعی و شخصیتهای ضدفرهنگی بسیاری از خود رپرها، فعلاً موسیقی فاخری به حساب نمیآید اما خود من به شخصه برخی از قطعات موسیقی رپ را گوش میدهم و لذت میبرم.
مثلاً از قطعه «مادر» که یکی از رپرها خوانده بسیار لذت بردم. از خوانندهاش نمیتوانم اسم ببرم چون رپرها مجوز ندارند، اما میتوانم بگویم من با آن قطعه «مادر» گریه کردم. آن قطعه هم خوب خوانده شد و هم شعر خوبی داشت.
*کدام خواننده مورد علاقه شماست و بیشتر چه موسیقیای گوش میدهید؟
مطلق نمیتوان گفت اما آقایان رضا صادقی، احسان خواجهامیری و حجت اشرفزاده را بیشتر دنبال میکنم. البته این را هم اضافه کنم همین آقایان قطعههای غیر فاخر و حرام هم خواندهاند. مثلاً آقای خواجهامیری آهنگ خوبی درباره جمکران خوانده بود یا مثلاً آهنگ «ماه و ماهی» آقای اشرفزاده محتوای عاشقانه دارد و نوع عشق آن عفیفانه است.
در مجموع هیچ کدام از جنسهای موسیقی اعم از پاپ، رپ، جَز و … نه خوب است و نه بد. قالبها و ملاکهای ما اینها نیست. چه بسا موسیقی سنتی بنا بر دلایلی حرام اعلام شود مثل قطعه «تفنگت را زمین بگذار» و موسیقی پاپی که نه تنها حلال که گوش دادن به آن را مستحب بدانیم، مثل موسیقی «سلام فرمانده».
بنده میتوانم بگویم در جایگاهی قرار دارم که بتوانم فتوا و نظر فقهی درباره موسیقی بدهم. نظر من این است که شنیدن قطعه «سلام فرمانده» مستحب است اما ما آهنگی داشتیم به نام «تفنگت را زمین بگذار». آن خوانندهای که بعدها با بیبیسی مصاحبه کرد و علیه جمهوری اسلامی و دین اسلام هم صحبت کرد و گفت اساساً اسلام با موسیقی مخالف است در حالی که اینگونه نیست.
«تفنگت را زمین بگذار» یک قطعه سنتی است و قاعدتاً باید بگوییم فاخر است اما نمیگوییم! چون خواننده، این اثر را با انگیزههای خاصی در یک دوره پرتنش خواند و مخاطبان آن با انگیزههایی گوش دادند که منجر به فتنههای سیاسی بیشتری شد.
*پس یعنی انگیزههای سیاسی هم میتواند جزء ملاکهای حلیت و حرمت موسیقی باشد؟
بله چون ایشان آن قطعه را به عنوان اعتراض خوانده بود.
*به عنوان کتاب شما بازگردیم. بالأخره موسیقی یک فرصت است یا تهدید؟
اگر موسیقی تولیدی ما از نوع خوب باشد به همراه فضای اجرای پسندیده شرعی و قانونی، قطعاً فرصت است اما اگر به مانند شرایط بههمریخته فعلی باشد، به یقین تهدیدی برای ارزشهای اجتماعی و تراث دینی و الهی ما خواهد بود.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
عبدالرضا
تاریخ : ۶ - مرداد - ۱۴۰۱
باسلام وادب
ماهر چه روایت دیدیم در مذمت موسیقی هست اگر روایتی در مدح موسیقی هست بیارید که بعدا بحث کنیم وحرفهایی که زده شد تقریبا ه قریب به اتفاق ذوقیه که در مقام استناد هیچ ارزشی نداره
ناشناس
تاریخ : ۱۸ - فروردین - ۱۴۰۲
بنده در کنار روایات مذمت موسیقی، حدود ۴۰ تعبیر در جواز و مدح موسیقی نیز احصاء کردم نگید ما چون ندیدیم پس نیست.