مادران نامرئی
شهر بیست/ سرویس اجتماعی _ وجیهه غلامحسینزاده: چادرم را جمع میکنم توی بغلم و چمباتمه مینشینم روی زمین، وزن چند کیلویی کیف بچه را میاندازم روی یکی از دستهایم و با هرچه قدرت برایم باقی مانده چرخ کالسکهاش را که توی جوی بیست سانتی متری گیر کرده بیرون میآورم. خُرم از پیروزی نصفهنیمهام هنوز کامل بلند نشدهام که توی یک آن دنیا دور سرم میگردد و ۳۶۰ درجه دور خودم میچرخم، توی همان حالم که صدای سوار موتورسیکلتی که آینهاش به چادرم گیر کرده بود توی گوشم زنگ میخورد: «خانم جمع کن این تانکتو از وسط خیابون»، «خیابانِ» جمله اش هنوز کامل نشده که با همان سرعت دور میشود و من با خودم فکر میکنم که اینجا مگر پیادهرو نیست!
مثل بمب ساعتی از عصبانیت به شماره افتادهام که گریه پسر پنج ماههام همه چیز را بدتر میکند، گرسنه است، دوباره میافتم روی دَوَران ۳۶۰ درجهای دورتادور خودم، این بار برای پیدا کردن جایی که بتوانم فرزندم را سیر کنم، به جز ایستگاه اتوبوسی که صندلیهایش از شدت گرما شبیه آهن مذاب شدهاند هیج جای دیگری حتی برای نشستن نیست چه رسد به یک محیط خصوصی امن. دست به دامان «گوگلمپ» میشوم تا نزدیکترین مسجد را پیدا کنم، با اولین گنبد سبزی که توی «مپ» پیدا میکنم چراغی توی دلم روشن میشود، دو کوچه آن طرفتر است، این بار با یک دست کالسکه را هل میدهم و با دست دیگرم بچه به بغل چادرم را جمع میکنم، ناهمواریهای سنگفرش پیادهرو انگار کالسکه را گذاشتهاند روی یک زلزله ۵ ریشتری، هنوز چند قدم نرفتهام که جدولهای سر کوچه بعدی از دور میگویند که دوباره وقت یک ماجرای تازه است، ماجرای تکراری عبور از موانعی که تمامی ندارند.
مثل دوندههای دو با مانع، چشمم که به گنبد مسجد میافتد نفسهایم به شماره افتادهاند؛ هنوز گریه پسرم بند نیامده که دیدن درهای بسته مسجد در آن هوای گرم آب سردی میشود روی سرم، نزدیکتر که میشوم امیدم کاملاً نامید میشود روی کاغذی که پشت در چسباندهاند نوشته: «مسجد از یک ساعت قبل از اذان باز است».
صبر مادر یا سنگینی موانع
همه اینها نه فقط حال و روز من بلکه وصف حال چند دقیقۀ همه مادران پیاده در شهری است که دوستشان ندارد. فاطمه سعیدی یکی از مادرهای همین شهر است، مادری ۳۰ ساله با سه فرزند، گرافیست است و در خانه هم کار میکند و هم مادری، برای اینکه کمتر وارد میدان جنگ شهر شود سعی میکند بیشتر ساعات روزش را در خانه بگذراند اما او هم مثل هرکس دیگری نیاز به بودن در شهر دارد، از مشکلاتش که میپرسم انگار داغ دلش تازه شده باشد از موانع سرکوچه آدرس میدهد تا مرکز شهر. «یکی از مشکلات اساسی من برای بیرون رفتن با بچهها حمل کالسکه است، مثلاً فروشگاه سر کوچه ما که اتفاقاً برای رفع نیازهای ما بسیار مناسب است هیچ راه ورودی برای کالسکه ندارد، در واقع طراحان خواستهاند ورودی را طوری ایجاد کنند که از ورود سوارهها به فروشگاه جلوگیری کنند اما دقیقاً طوری طراحی شده است که موتورسیکلت و دوچرخه امکان ورود دارد اما ویلچر و کالسکه که خیلی ممکن است از مشتریان این فروشگاه باشند، امکان ورود ندارند».
این مشکل خیلی از مادرهای دیگر هم هست، مادرانی که هجم سختیهای همراه داشتن فرزندانشان گاهی به زور و صبرشان میچربد و ناچار میشوند یا کارشان را به شخص دیگری بسپارند یا هر طور شده برای ساعاتی از فرزندانشان دور شوند. سعیدی مشکلات دیگری هم در روزهایی که فرزندانش را همراه داشته تجربه کرده است، او میگوید: «وجود اماکنی در شهر برای شیردهی و تعویض، الان دیگر به یک ایده تکراری و قدیمی تبدیل شده و در بسیاری از شهرهای بزرگ از جمله تهران و اصفهان به وفور از این مراکز دیده میشود اما در قم در مراکز خریدی که محل عبور و مرور خانوادههاست، نبود چنین فضاهایی برای مادران بسیار اذیت کننده است، حتی نبود خانه بازی یا محلی برای سرگرم کردن بچهها در مراکز تفریحی و مراکز خرید، بیشتر تفریحات خانوادگی از جمله سینما رفتن را برای مادران حذف کرده است».
مسئله اساسی دیگری که احتمالاً هر مادری در سطح شهر تجربه کرده است مسئله کمبود و حتی نبود سرویس بهداشتی مناسب برای کودکان است، آنطور که سعیدی گفته است «وقتی که مادران از دغدغه شیردهی و تعویض پوشک در سطح شهر عبور میکنند، تازه یک دغدغه جدید برای مادران کودکان بالای دو سال ایجاد میشود و آن نبود سرویس بهداشتی مناسب است، طوری که بارها و بارها شده است که ما خرید و تفریح را نصفهنیمه رها کرده و بهدنبال پیدا کردن یک سرویس بهداشتی در پاساژها و مساجد اطراف رفتهایم تا بتوانیم نیاز کودکمان را برطرف کنیم.»
سعیدی البته پیش از اینها هم تلاش کرده است همه این مشکلات را با حذف کردن صورت مسئله پیادهبودن رفع کند و برای رفع نیازهایش همراه بچهها با ماشین تردد کند اما خود این اتفاق هم شروع ماجرای جدید است. به گفته این شهروند قمی، «تجربه رانندگیاش در قم همراه با بچهها برای او تجربه دلچسبی نبوده، طوری که به اعتقاد او رانندگی ناایمن در قم به ویژه در مواجه با رانندگان خانم باعث شده که او ترجیح بدهد برای حفظ سلامت خود و فرزندانش رانندگی را کنار بگذارد.»
شیما محمدی یکی دیگر از مادران قمی است، او که همه سالهای زندگیاش را در تهران بوده و بعد از تأهل راهی قم شده، حالا مادر دو فرزند است و معتقد است که یکی از مشکلات اساسی مادران در قم که فقط شامل حال مادر و کودک نمیشود اما با مادر شدن بیشتر به چشم میآید، کمبود امکانات تفریحی است، مراکز تفریحی که بشود با خیال راحت کودک را برای چند ساعت برای بازی و سرگرمی و حتی آموزش از خانه بیرون آورد.
به اعتقاد او، «خانههای بازی برای خیلی از مادران قابل اعتماد نیست اما کافهها یا بوستانهای مادر و کودک که برای نیازهای هر دو طراحی شده باشند میتواند جای مناسبی برای گذراندن اوقات فراغت مادران به همراه فرزندانشان باشد، مثل پانسیونهای کودک که در بعضی از شهرهای بزرگ وجود دارد و مجموعهای است که میشود کودک را با خیال راحت به آنها سپرد و مطمئن بود که درست مدیریت میشود و در ضمن سرگرمی، چیزی هم یاد میگیرند.»
هفت خان تردد مادران
راضیه رضایی مادر دو کودک نیز معتقد است که مادران توی طراحیهای شهری نادیده گرفته شدهاند، طوری که یکی از شلوغترین محدودههای جغرافیای شهر یعنی محدوده بازار طوری شلوغ و بدون نظم است که امکان حمل کالسکه را تقریباً غیرممکن کرده است، «محل تردد من طوری است که برای هر خرید یا هر کاری باید از میدان مطهری تردد کنم اما شلوغی خیابان و عبور ماشینها با سرعت بالا باعث شده که این منطقه اصلاً برای عبور یک مادر و کودک محل مناسبی نباشد».
به گفته او حتی به فرض که از خان سخت عبور از عرض خیابان در میدان مطهری عبور کند، تازه وارد خان بعدی میشود، وجود پله در همه مراکز خرید و پاساژها و رمپهایی با شیب زیاد که تقریباً تنها برای دکور ساخته شدهاند. این تازه در شرایطی است که راهی برای ترددش تا مرکز شهر پیدا کند. این شهروند میگوید: هر بار خواستم کالسکه را سوار تاکسیکنم، رانندگان تاکسی امتناع کردند یا اصلاً برای سوار کردن من و فرزندم ترمز نمیزنند یا در صورتی که خطی باشند هم میگویند که صندوقشان پر است و جایی برای کالسکه ندارند، اتوبوسهایی هم که مدتیاست وارد چرخه حملونقل عمومی شدهاند و رمپ ورود سالمندان دارند، بسیار محدود هستند.
همه این موانع و مشکلات یک حال را تداعی میکند، حالی شبیه نامرئی بودن، چیزی که «کرولاین کریادو پرز» در کتابش از آن پردهبرداری می کند، کتاب «زنان نامرئی» دست به یک افشاگری میزند و از سوگیری دادههایی صحبت میکند که در دنیای طراحی شده برای مردان وجود دارند و نشان میدهد که چطور تمام برنامهریزیها و سیاستها بر اساس دادههایی اشتباه انجام میشود که فقط مردان و نیازهای آنها را در نظر میگیرد و بسیاری از دغدغهها که مختص زنان و مشکلات آنان و به ویژه مادران است، توسط متخصصان برنامهریزی شهری نادیده گرفته میشوند. این یعنی حتی در قرن بیستویکم که صحبت از حقوق زنان بیداد میکند، هنوز زنان و به ویژه مادران به چشم جنس دوم دیده میشوند.
پیوست مادرانه پروژههای شهری
رئیس کمیته بانوان و خانواده شورای اسلامی شهر قم هم به این نادیده گرفته شدن مادران معترف است و اعتقاد دارد زیرساختهای عمرانی با استانداردهای مورد نیاز حضور بانوان فاصله بسیاری دارد و لازم است در پروژههای بعدی حتماً شرایط حضور مادران دیده شود.
این دیده نشدن مادران در شهر باعث شده است که ساعت های طولانی از فرزندانشان دور بمانند و یا نتوانند به کاری که باید رسیدگی کنند و این یکی از دلایل و آسیب هایی است که باعث میشود علاقه ای به آوردن فرزند نداشته باشند.
آنطور که نرجس نیازمند گفته است مسافتهای کوتاه سفرهای درون شهری در قم باعث شده بود که تا پیش از این اتاق شیردهی و تعویض اولویت نداشته باشد اما انتظار داریم در مترو قم چنین فضایی ایجاد شود و این موضوع پیگیری میشود.
به اعتقاد رئیس کمیته بانوان و خانواده شورای اسلامی شهر قم اما همه چیز برای احساس امنیت یک مادر به دولت و شهرداری مربوط نیست بخشی از بار را هم خود شهروندان باید بردوش بکشند مثل بار بخش مهمی به نام فرهنگ رانندگی.
آنطور که نیازمند گفته است حضور مادر با کالسکه در سطح شهر را شاید بشود به نوع حضور معلولان با ویلچر در سطح شهر تشبیه کرد به همین منظور در زیرمجموعه کمیسیون شهرسازی شورای شهر قم کمیته کمتوانان تعریف شده که شامل حال معلولان و سالمندان و کودکان میشود و برای نمونه در این کمیته پیشنهاد شده که برای پلهای عابر پیاده به جای پلهبرقی از آسانسور استفاده شود که هم از لحاظ قیمتی به صرفهتر است و هم مادران و فرزندان میتوانند به راحتی عبور و مرور داشته باشند.
ایجاد بوستانهای مادر و کودک نیاز دیگری است که این عضو شورای شهر از آن یاد کرده و میگوید: ایجاد چنین شرایطی به حس دیده شدن مادران کمک می کند در صورتی که در نظر نگرفتن نیازهای مادران آنها را گوشه گیر میکند.
ماشین به جای انسان
محمد حسین دهناد رئیس کمیسیون عمران و حملونقل شورای اسلامی شهر قم هم مانند نیازمند معتقد است که قم را مثل خیلی از شهرهای دیگر ایران نمیتوان شهر دوستدار مادر و کودک نامید؛ «طراحی فضاهای شهری باید به گونهای باشد که برای همه کاربران با تواناییها و نیازهای مختلف بویژه کاربران آسیبپذیر هماهنگ باشد.»
به گفته وی، فضاهای شهری قم با دیدگاه خودرو محوری طراحی شده است: «در این دیدگاه اولویت اول را در تخصیص فضاهای شهری به وسایل نقیله میدهند تا سفر کوتاهتری در شهر انجام شود. در حالی که در مقابل این رویکرد خیابانهایی را داریم که اصطلاحاً به آنها خیابان کامل میگویند که در آنها همه کاربران دیده شدهاند و انسانمحور هستند.»
آنطور که رئیس کمیسیون عمران و حملونقل شورای اسلامی شهر قم گفته است پیوستگی بین پیادهروها و طراحی پیادهراهها یکی از مصادیق توجه به انسان محوری در طراحی شهرهاست که امسال در شهر قم، هم بودجهای برای آن تخصیص یافته و هم طراحی این پروژه انجام شده و در خیابان صفائیه و ۱۹ دی تا بازار اجرایی خواهد شد.
شهر دوستدار کودک
«برای رسیدن به شهر دوستدار کودک الزاماتی وجود دارد، یکی از آنها قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت است، علاوه بر این سازمان شهرداریها هم یک الزاماتی را برای شهر دوستدار کودک مشخص کرده است»، این را دهناد گفته و اضافه میکند: «با وجود بالا بودن سرانه فضای سبز قم در آمار، سرانه بوستان محله عدد بسیار ناچیزی است، علاوه بر اینکه در همین فضاها هم باید الزامات شهر دوستدار کودک رعایت شود و فضاهای پرورش کودکان در کنار والدین و جامعه طراحی شود.»
تفریحات مادر و کودک که دغدغه بسیاری از مادران بوده هم به گفته دهناد روی میز شورا رفته است، او تأکید میکند: «برای رونق بوستانها و پویاتر شدن استفاده کودکان میشود کارهایی مثل طراحی فضاهای آموزشی و تفریحی متناسب سن کودکان انجام داد.»
به گفته رئیس مرکز پژوهشهای شورای اسلامی شهر قم، «دیده شدن سالمندان و معلولان از سالهای قبل تا حدودی مطرح شده اما در بحث نیازهای مادر و کودک هم باید مطالبه بشود و با طرح کردن این مسئله مهم از طرق مختلف و به خصوص مطالبهگری رسانهها باید این موضوع هم به عنوان یک ادبیات مهم در طراحی شهری مطرح شود و نیازهای مادران به خصوص آنها که نوزاد دارند در فضاهای عمومی شهری دیده شود و شرایط ایمن برای تردد آنها به وجود بیاید.
آنطور که دهناد گفته است آییننامه دوازده جلدی اخیراً در کشور منتشر شده که در آن سعی شده رویکردهای غلطی که در گذشته در طراحیهای شهری وجود داشته جبران شود و نیاز اقشار مهمی از جامعه مثل مادران که پیش از این کمتر در طراحیهای شهری دیده شده بودند در آن در نظر گرفته شود.
همه این آییننامهها و دستورالعملها و قانونها برای داشتن جمعیتی جوان و خانوادههایی با فرزندان بیشتر یک پیشنیاز اساسی دارد، اینکه شهری بسازیم که پیادهروی یک مادر با فرزندش در آن آرزو نباشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
درخشش خبرنگار «شهر۲۰» در هشتمین جشنواره ابوذر استان قم - پایگاه خبری شهر بیست | پایگاه خبری شهر بیست
تاریخ : ۲۰ - بهمن - ۱۴۰۱
[…] پایگاه خبری «شهر۲۰» برای نگارش گزارشی با عنوان «مادران نامرئی» موفق به کسب رتبه نخست بخش «گزارش مکتوب» […]