حمایت نمیکنید چوب لای چرخ تئاتر نگذارید
شهر بیست/ سرویس فرهنگ و هنر – محمدمهدی عنایت پور: آنقدر ویژگیهای منحصر به فرد دارد که از او به عنوان چهره هنری معتبر در جغرافیای هنر نمایش ایران یاد میشود. نویسنده، پژوهشگر و کارگردانی که در ویترین افتخاراتش تقریباً تمام جوایز معتبر را نگهداری میکند.
سید حسین فداییحسین در آبان ۱۳۴۵ در تهران متولد شد. ۹ ساله بود که به قم نقل مکان کرد و در پانزده سالگی در اولین دوره آموزش تئاتر در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قم حضور یافت و از همانجا بود که علاقه به تئاتر در دلش ریشه زد.
سیزده سال بعد همزمان با دریافت مدرک لیسانس در رشته طراحی صنعتی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، نخستین اثر نمایشی او با نام «ماجرای جنگلبان» در حوزه ادبیات نمایشی کودک و نوجوان در سال ۱۳۷۳ منتشر شد.
دهه هفتاد برای او با نگارش «نمایشنامههای متعدد کودک و نوجوان، دفاع مقدس و آیینی و مذهبی» و تأسیس «گروه تئاتر آیین» و «دفتر مرکزی نمایش بچههای مسجد»، خوش یُمن بود.
در اواسط دهه هشتاد با دریافت مدرک فوق لیسانس در رشته ادبیات نمایشی، روی خوش دیگری از زندگی با تلاش و پشتکار به او سلام کرد و قدم به وادی حوزه پژوهش و ترجمه گذاشت و اولین کتاب پژوهشی او با عنوان «تجلی دین در نمایش شرق و غرب» در سال ۱۳۸۵ منتشر شد.
«نگارش بیش از ۵۰ نمایشنامه کودک و نوجوان و بزرگسال»، «کارگردانی بیش از ۱۰ اثر نمایشی»، «تألیف بیش از ۳۰ مقاله پژوهشی»، «انتشار بیش از ۱۰۰ اثر پژوهشی، نمایشنامه کودک، نوجوان و بزرگسال و متون ترجمه در قالب کتاب و نشریه» و «برگزاری بیش از ۵۰ دوره آموزشی در قالب کارگاه» در کارنامه هنری و پژوهشی فداییحسین به چشم میخورد.
این چهره هنری تا کنون نزدیک به ۴۰ جایزه و تقدیرنامه صید کرده که در میان تمامی رتبه های کسب شدهاش در جشنواره های متعدد، «رتبه اول از پانزدهمین جشنواره سراسری تئاتر فجر برای طراحی صحنه نمایش هزار و دومین شب شهرزاد» و «تقدیر در جشنواره ربع قرن کتاب دفاع مقدس برای نمایشنامه کانال کمیل»، بیشتر به چشم میآید.
پنج سال قبل در اولین همایش هنر انقلاب اسلامی در کنار استاد علی نصیریان، از فداییحسین هم به پاس تلاشهایش در حوزه هنرهای نمایشی تجلیل شد. «تقدیر بهعنوان راوی هنری عاشورا در رشته نمایش» و تجلیل در مراسم «فصل رویش» به مناسبت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی از تازه ترین جوایز کسب شده او در ویترین افتخاراتش هستند.
او از سال ۶۸ کارشناس تئاتر حوزه هنری استان قم است و این روزها علاوه بر تدریس و آموزش، به عنوان «عضو هیئت مؤسس بنیاد نمایش کودک» و «عضو شورای مرکزی نظارت بر نمایش مرکز هنرهای نمایشی» فعالیت دارد.
گفتوگو با شخصیتی که سالهاست خاک صحنه خورده و پیش از نامش، واژه «استاد» می آید، ساده نیست. فداییحسین در این گفتوگو علاوه بر بیان بخشی از فعالیتهای هنری و نمایشی خود، به مشکلات تئاتر قم و دلیل مهاجرت بعضی از هنرمندان قمی هم اشاره کرد.
او هم مثل بسیاری از دیگر هنرمندان قمی از دهه هفتاد به عنوان بهترین مقطع تاریخی تئاتر قم یاد میکند و می گوید: «در حال حاضر تئاتر قم جایگاه خاصی در کشور ندارد.»
فداییحسین، چوب لای چرخ گذاشتن را مهمترین مانع کار در قم میداند و معتقد است نگاه مسئولان قم به تئاتر هنوز نگاه کاربردی و تأثیرگذار نیست.
گفتوگوی گرم ما با سیدحسین فداییحسین در صبح یک روز سرد زمستانی در حوزه هنری قم انجام شد و ثبت شدن «روز ملی هنرهای نمایشی» در هفتم فروردین، بهانه انتشار این گفتوگوی تفصیلی را مهیا کرد.
*فعالیت شما در حوزه تئاتر از چه زمانی شروع شد؟
من تئاتر را از سال ۱۳۶۰ در کانون پرورش فکری قم شروع کردم، طی یک دوره آموزشی دوساله و بعد به طور پراکنده در دبیرستان ادامه دادم. پس از گرفتن دیپلم در سال ۶۵ وقتی به کانون مراجعه کردم تا آنچه را آموخته بودم، به بچهها منتقل کنم گفتند کانون، تئاتر نمیخواهد. بنابراین فعالیتهایم جستهگریخته ادامه یافت تا زمانی که حوزه هنری در قم تشکیل شد و همراه دوستانم جذب حوزه هنری شدیم. در واقع اولین کارهای جدی من در حوزه تئاتر از سال ۶۸ با حوزه هنری شروع شد.
آن زمان شرایط به گونهای شد که تصمیم گرفتیم فعالیتهای ما متمرکز بر تربیت نسل جدید باشد. نسل جدید هم بچههایی بودند که در مدارس فعالیت داشتند و تا امروز هم بعضی از آنان نظیر احمد سلیمانی، ماشالله کوهستانی، محسن صباغزاده، مهدی میرغیاثی و مجید امیری به طور مستمر در کارهای تئاتری و هنری فعالیت دارند.
وقتی ما با این رده سنی کار میکردیم، کارهای عروسکی و نمایشهای کودک و نوجوان که مورد علاقه خود من بود مثل «ماجرای جنگلبان»، «شهر دندانها»، «کچل و خورشید»، «کارآگاهان مدرسه» و «اجازه آقا» شکل گرفت و همه اینها به ژانر کودک و نوجوان مربوط میشد.
*چه تعداد نمایشنامه نوشتید؟
تا به حال بیش از ۵۰ نمایشنامه نوشتهام که تقریباً همه آنها در قالب کتاب مستقل یا به شکل مجموعه منتشر شده است.
*خودتان کدام نمایشنامه را بیشتر دوست دارید؟
هرکدام از این آثار در دورهای حرفی برای گفتن داشت و خیلی از نمایشنامهها وقتی اجرا میشود، تازه خودِ نمایشنامه نویس متوجه میشود چه اثری نوشته است.
اما از این میان، من مهمترین نمایشنامهام را که «سرآب» است، خیلی دوست داشتم. بهخصوص در زمینه دیالوگنویسی روی آن خیلی کار کردم و هنوز هم وقتی میخوانم برای خودم لذتبخش است.
در کارهای کودک «زنگ خاطرات نرگس» را خیلی دوست دارم و هنوز هم خواندنش برایم لذتبخش است، حتی وقتی اسمش را به زبان میآورم؛ چون خیلی از آثار که برای انسان لذتبخش است در شرایط خیلی خاصی اتفاق افتاده که یادآور آن زمان و حوادثش میشود.
*ولی فکر کنم مخاطبان از شما هنوز اثر کانال کمیل را در آرشیو ذهنشان به یادگار دارند.
برای مخاطب بیش از هرچیزی، اجرای کانال کمیل جذاب است که به کارگردانی آقای کوروش زارعی بود. آن نمایش، دکور ویژهای هم داشت. این نمایشنامه را زمانی که در اردن بودم نوشتم و طراحی صحنه را هم در همانجا انجام دادم و فرستادم. نمایشنامه «بانوی بینشان» هم پس از سفری که به صورت زمینی به حج داشتم، در اردن نوشته شد. آن زمان متن را یا پست میکردم یا توسط کسی که به ایران میآمد میفرستادم.
*احتمالاً برای نسل امروز که با انواع و اقسام پیامرسانهای موبایلی قد میکشد، قابل تصور نیست که برای ارسال متن نمایش با چه مشکلاتی مواجه بودید.
واقعاً امروز قابل تصور نیست که چه اوضاعی داشتیم و ارتباطات آن زمان چگونه انجام میشد.
*اشاره کردید که آغاز فعالیتهای هنری و نمایشی شما در حوزه کودک و نوجوان بود، این موضوع به دلیل علاقه شخصی شما بود؟
بله چون خودم هم با کار کودک شروع کرده بودم، این گرایش وجود داشت. حتی در مقطع کارشناسی دانشگاه هم با وجود اینکه رشته طراحی صنعتی کاملاً فنی بود اما پروژههایی که کار میکردم به کودکان مربوط میشد.
*پس از ابتدا هم خیلی روی خوشی به کار بزرگسال نداشتید. چرا؟
چون احساس میکردم تأثیر خاصی بر مخاطب بزرگسال نمیشود گذاشت؛ شخصیت مخاطب بزرگسال شکل گرفته و نمیتوان آن را تغییر داد. او را فقط میتوان سرگرم کرد. معمولا مخاطب بزرگسال به تئاتر میآید که سرگرم شده و تخلیه روانی شود. اوضاع جامعه هم که مدام فشار به مردم میآورد و مخاطب بزرگسال به تئاتر میآید که زنگ تفریحی داشته باشد و فاصلهای از زندگی روزمره بگیرد.
*این یعنی کارکرد تئاتر منحصر به سرگرمی هست؟
این یکی از کارکردهای تئاتر است اما همه تئاتر این نیست که صرفاً سرگرم کند و فضای تفریح برای مخاطب ایجاد کند.
تئاتر بهترین امکان و ابزار برای نهادینه کردن هر فرهنگ و آموزشی است که شما مدنظر دارید، چون تئاتر مورد علاقه مخاطب است. تئاتر میتواند هر آموزه و فرهنگی را به شرطی که وجه هنری آن فراموش نشود، به مخاطب منتتقل کند.
این هنر نمایشی بهترین ابزار و امکان برای ارتباط است و ارتباط، نقطه آغاز پذیرش هر مفهومی است.
تئاتر به زعم من باید تأثیر روی جامعه بگذارد و تأثیر هم میگذارد و من این را بارها دیدم و در کارهای خودم هم شاهدش بودم.
به طور مثال ما در اثر «کانال کمیل» این بحث را مطرح کردیم که شهدا شاید دوست دارند در همان جایی که خونشان ریخته شده و ایستادگی کردهاند به خاک سپرده شوند. چرا باید آنها را از خاک بیرون بکشیم و در شهرها بگردانیم و دوباره دفن کنیم؟ آیا از آنها برای این کار اجازه گرفتهایم؟ آن زمان، این حرف بزرگی بود و برای خیلیها سنگین بود اما در آن کار، راه حلی که داده شد، این بود که اگر گفته میشود خانوادهها و مردم مشتاق زیارت شهدا هستند، به جای انتقال شهدا به شهرها، مردم به مناطق عملیاتی بیایند. از همانجا هم کاروانهای راهیان نور شکل گرفت.
این تأثیر یک اثر است و زمانی به یک اثر هنری، «اثر» گفته میشود که تأثیر بگذارد چون انتظار تأثیرگذاری در جامعه داریم.
تئاتر باید جامعه را تغییر بدهد و انسانها را عوض کند، آدمی که از در سالن وارد میشود وقتی بیرون میرود باید شخص دیگری شده باشد و چون به این مسئله معتقدم، احساس میکنم مخاطب بزرگسال کمتر تأثیر میگیرد و اگر هم تأثیر بگیرد به سرعت فراموش میکند چرا که درگیر مسائلی است که امکان عوض شدن به او نمیدهد.
با این حال، اگرچه ناامید نیستم اما ترجیح میدهم انرژی و وقتم را برای کودکان صرف کنم که بیشترین تأثیر را میگیرند.
*در واقع همان کلام امیرالمؤمنین(ع) که میفرمایند « قلب نوجوان مانند زمین، خالی و مساعد است که هرچه در آن بکاری همان درو میکنی».
بله و حرفی که شما میزنید، هم پذیرش بیشتری دارد و هم ماندگار است و تا سالها در ذهن کودک باقی میماند.
*در ادامه چطور شد فعالیتهای نمایشی شما وارد حوزه بزرگسال شد؟
آنچه که باعث شد من به سمت کار بزرگسال بیایم و کار در حوزه جنگ، مسائل اجتماعی و مذهبی را ادامه بدهم، ضرورتی بود که در خودم احساس کردم. فکر کردم باید در حوزه دفاع مقدس هم کاری کرد و ادای دِین کنم.
*در واقع شما در سه ژانر «کودک و نوجوان»، «دفاع مقدس» و «مذهبی و آیینی» فعالیت هنری و نمایشی داشتید، زمانی بیشتر در حوزه «کودک و نوجوان» متمرکز بودید، گاهی «دفاع مقدس» را دنبال کردید و در مقطع زمانی دیگری هم نمایش«مذهبی و آیینی»؛ این جابهجایی در ژانرها دلیل خاصی داشت؟
من خودم برنامهریزی خاصی برای فعالیتم نداشتم، هر زمانی شرایطی فراهم شده و زمینه کاری بوده یا گروههای نمایشی از آثاری که داشتم استقبال کردهاند، در آن زمینه به طور متمرکز فعالیت کردم.
البته معتقدم هرکسی در هر زمینهای که میخواهد فعالیت کند، بهتر است به شکل کاملاً تخصصی، متمرکز و مستمر باشد.
در حوزه جنگ و کار مذهبی و آیینی شاید تفاوت خاصی نباشد و در آن کارها به نوعی تلفیق بین موقعیتهای تاریخی و موقعیت جنگی ایجاد کردم. از همان اولین کارهایی که در حوزه جنگ و دفاع مقدس نوشتم مثل «شبیه پدر» که اولین نمایشنامه من در حوزه جنگ بود تا «تپه افلاک» و «کانال کمیل» و «خاک سبز» و کارهای دیگر، موضوع «عاشورا» به عنوان مهمترین واقعه مذهبی تاریخ تشیع در همه این آثار تکرار شده است.
علاوه بر آن، من سعی کردم در حوزه کودک به شکل مجزا کار کنم. منتهی دلیل اینکه در مقطعی به طور مشخص در حوزه کودک و نوجوان فعالیت کردم و در مقطعی در حوزه جنگ و کارهای مذهبی، صرفاً شرایط بوده است.
* چند سالی هست که نمایشنامهای درباره موضوعات دفاع مقدسی و مذهبی ننوشتید و احساس میشود که بین قلم شما و این حوزه، فاصلهای ایجاد شده؛ این فاصله گرفتن دلیل خاصی دارد؟
متأسفانه شرایط طوری شد که من را بنبست رساند به طوری که دیگر نمیتوانستم آنطور که میخواهم با آسودگی خاطر کار کنم.
آخرین کارهایم در حوزه جنگ مربوط به اثر «دورگردون» در سال ۱۳۸۲ میشد که نقد اجتماعی به وضعیت جانبازان و بیتوجهی به وضع خانوادگی آنان بود. مسائلی که الان همه میدانند و فریاد میزنند اما آن زمان کسی جرئت نداشت بگوید.
متأسفانه کار بایکوت شد و اجازه اجرا پیدا نکرد و این برای من سرخوردگی ایجاد کرد و کم کم رویکردم به حوزه جنگ کم شد. وقتی اجازه نداشتم حرفی را که باید گفته شود بگویم، به قول معروف سَرم که درد نمیکرد بخواهم به کار در این حوزه اصرار کنم.
در رابطه با کار مذهبی هم همین اتفاق افتاد و با نمایشهای «سرآب» و «طوفان» برخوردهای عجیب و غریبی شد و این برخوردها هم بیشتر از طرف خود جامعه هنری بود. جالب اینجا بود که مخاطب عام واکنش منفی نداشت و ارتباط خوبی با کار برقرار میکرد اما خود هنرمندان بیشتر حساسیت به خرج میدادند.
*صحبت از تئاتر مذهبی و آیینی شد؛ چرا مدتهاست اجرای تئاترهای مذهبی و آیینی در قم کم شده؟ با اینکه گفته میشود قم پایتخت تئاتر آیینی است.
آن زمان هم که اجرا میشد شاید کسی خیلی تمایل نداشت ولی ما اصرار داشتیم و هر شرایطی را تحمل میکردیم. با این وجود، از یک دورهای به بعد انسان میبُرَد؛ وقتی برنامهریزان و مسئولان تمایل نداشتند که اجرای تئاتر مذهبی و آیینی در قم تداوم داشته باشد، ما چرا باید اصرار میکردیم؛ حتی اگر مردم هم بخواهند، از دست ما کاری برنمیآید.
*تعدادی از هنرمندان نمایشی از قم مهاجرت کردند؛ این پرسش همواره مطرح بوده که چرا این اتفاق افتاد.
همانطور که من درباره کار خودم گفتم که شرایط، انسان را به سمتی سوق میدهد، در رابطه با هنرمندان دیگر هم فقط و فقط بحث شرایط است؛ وقتی یک هنرمندی شرایط ارائه و عرضه اثر تولیدی خود را نداشته باشد، به طور طبیعی به سمت جایی میرود که به او فضای کار بدهند.
در کارهای تئاتر، فضا و مکان بسیار امر مهمی هست. اینکه مکانی برای تمرین باشد. وقتی مکان نباشد کجا باید تمرین کنیم و تا چه زمانی میشود منزل این و آن رفت، تمرین کرد و مگر خانه جای تمرین است؟
بعد برای اجرا، شما دوباره داستان دارید. آخرین نمایشی که من در قم کار کردم «ماجرای ساحل سنگی» بود که در اردیبهشت سال ۹۶ به روی صحنه رفت؛ تنها جایی که به ما دادند سالن شهید آوینی بود، آنهم برای فقط ۱۶ روز و بعد هم کلی پول از ما خواستند و ما با ضرر، آن کار را اجرا بردیم.
شاید جالب باشد که بدانید آن کار هنوز در تهران اجرا میرود، چون فضای اجرا در تهران وجود دارد؛ تهران از نظر فضای کار، این امکان را به هنرمندان میدهد که هر فعالیتی بخواهند انجام دهند.
حدود هشت سال است که در حوزه نمایشنامهنویسی، نمایش خلاق، بازیگری خلاق و مربیگری تئاتر کودک و نوجوان کار آموزشی انجام میدهم اما کمتر در قم از این دورهها استقبال شده و گاهی فقط با پیگیری شخصی خودم در حوزه هنری برگزار میشود. این در حالی هست که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قم از جای دیگری برای دروس مختلف استاد دعوت میکند و تاکنون در کانون پرورش فکری قم فقط یک دوره آموزش نمایشنامهخوانی توانستم برگزار کنم.
در مجموع، نزدیک بودن مسافت قم به تهران، شانسی هست که بچههای قم آوردند اما با این وجود، بعضی از هنرمندان قمی دیگر حاضر نیستند به قم بازگردند.
*به نظر شما، بهترین دوره تاریخی تئاتر قم در چه مقطع زمانی بوده؟
دهه هفتاد (با قاطعیت)، بهترین اتفاقات در آن دهه افتاد. بقیه گروهها هم این را میگویند. کسانی که در دهه هشتاد فعال شدند شاید بگویند دهه ما فعال بوده اما احتمالاً خبر از دهه هفتاد ندارند. گروههای مختلف در دهه هفتاد فعال بودند و آنقدر از کارها استقبال میشد که ما مجبور میشدیم برای استمرار اجراها از شهرستانهای دیگر نمایش بیاوریم. چون میخواستیم سالن را همیشه فعال نگه داریم، هفتهای یک گروه از شهرستانها میآوردیم و این مگر کم چیزی بود. هنوز دوستانی هستند که میگویند «یادش بخیر» قم میآمدیم و اجرا میکردیم.
متأسفانه بعدها حتی مسئولانی روی کار آمدند که سالن «پلاتوی ماه» را تا پای تعطیلی بردند و کمر همت بسته بودند آنجا را تعطیل کنند اما در نهایت با تلاش تعدادی انسان دلسوز و مصائب زیاد از این اتفاق جلوگیری شد.
*«دوره طلایی دهه هفتاد» یکی از کلیدواژههای مهم هنرمندان قم در این سالها بوده، چرا آنقدر از آن دهه به نیکی یاد میشود و امروز آن طراوت و پویایی برای هنرمندان کمرنگ شده؟
راستش برای خود من هم گاهی سؤال میشود که آن زمان چه شرایطی وجود داشت و چه عاملی باعث میشد ما اینطور با شور و اشتیاق فعالیت کنیم؛ در آن دوره، ساختمان کنار مصلی که برای سازمان تبلیغات بود، در اختیار حوزه هنری قرار گرفت و ما سالن آنجا (سالن قدس) را تجهیز کردیم و در طول سال، هرروز چهارسانس نمایش داشتیم.
فقط یک سالن بود که این حجم اجرا داشت و به کار خودش ادامه میداد اما بعدها، آن سالن را از حوزه هنری گرفتند و تحویل نهاد دیگری دادند که در ادامه هم در اختیار مؤسسه باقرالعلوم(ع) برای پژوهش قرار گرفت و دیگر به هیچ وجه امکان اجرا در آن بوجود نیامد.
وجود «فضا و مکان» در تولید اثر هنری بسیار مهم هست. در دهه هفتاد این امکان فراهم شد و سازمان تبلیغات به بچههای تئاتر اعتماد کرد و به آنها امکان فعالیت داد. حجت الاسلام احمدی که مدیر وقت سازمان تبلیغات قم بود، با اینکه میگفت من تخصصی در زمینه هنر ندارم اما نهایت حمایت را از ما میکرد.
ما آن زمان کارهایی انجام دادیم که تابوی بزرگ محسوب میشد. حضور بانوان هنرمند در صحنه ممنوع بود اما توانستند روی صحنه بروند و نمایش اجرا کنند. موسیقی ممنوعیت داشت اما به شکل صحیح استفاده شد.
*یعنی امروز فقط نبود مکان باعث شده تئاتر قم پویایی دهه هفتاد را نداشته باشد؟
الان در قم مکان فعالیت زیاد هست منتهی مکانی که با آسودگی خیال در اختیار گروه نمایشی باشد، هنوز هم نیست.
یک زمانی مجتمع نور در منطقه نیروگاه سه سالن داشت و ما دو سالن را برای اجرا فعال کرده بودیم اما نمیدانم چه دشمنی نسبت به تئاتریها وجود داشت که آنقدر عرصه را تنگ کردند تا ما خودمان منصرف شدیم. مثلاً میگفتند شما باید هزینه آب و برق کل ساختمان را بدهید تا ما اجازه بدهیم اینجا فعالیت کنید.
وقتی عرصه تنگ میشود آدم تا چه زمانی میتواند مقاومت کند و تا کِی میشود جنگید؟ هرچند هنوز هم هرجای ایران که میخواهیم کار کنیم باید بحنگیم.
در همین تهران، وقتی میخواهم یک کتاب چاپ کنم باید با ناشر جنگ کنم و آنقدر بروم و بیایم تا یک کتاب را تأیید بگیرم و منتشر کنم.
در هر صورت اگر امکانات باشد اتفاقات خوبی رخ میدهد، امکانات هم کسی میتواند فراهم کند که روی خوشی نسبت به هنر داشته باشد.
*فعالیت گروههای نمایشی در قم را چطور ارزیابی میکنید؟
ما در حال حاضر ۹ گروه نمایشی ثبت شده در قم داریم که همگی با علاقه و اشتیاق فعالیت میکنند و بعضی از اعضای این گروهها، تحصیلات دانشگاهی مرتبط با تئاتر هم دارند، منتهی نبود برنامهریزی و سیاستگذاری نامشخص در حوزه تئاتر قم باعث شده که گروههای نمایشی، متأسفانه بیش از هر وقتی فقط در ایام جشنواره تولید داشته باشند و هدف از شرکت در جشنواره هم، برگزیده شدن برای مراحل کشوری و فجر و اینهاست.
برای اجرای عموم واقعاً برنامهریزی خاصی وجود ندارد، اگر هم اجرایی اتفاق میافتد بیشتر با هدف شرکت در جشنواره است.
*به تئاتر جشنوارهای اشاره کردید؛ قبول دارید تئاترهای فانتزی و جشنوارهای موجب ریزش مخاطب میشود، چون دغدغه مردم در آن نمایشها کمتر هست.
بله چون هدف کار، جشنواره و امتیاز و کسب مقام میشود. در حالی که گروه نمایشی باید مخاطب عام را در نظر بگیرد و نمایش را برای او تولید کند. مخاطب اگر خودش و دغدغهاش را در اثر نمایشی ببیند، ترغیب میشود پول بدهد و این چرخه، حیات خواهد داشت.
طبیعتاً تا زمانی که برای جشنواره و رقابت و… نمایش تولید میکنیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم نمایش قم یا هرکجای دیگر رونق بگیرد و بتواند پیشرفت داشته باشد و این مسئله مهمی است.
*آقای فداییحسین؛ امروز تئاتر قم مخاطب دارد؟
به شدت مخاطب زیاد است و این خواست و تمایل وجود دارد. در مقطعی از سه ماه پایانی سال گذشته، دو نمایش کودک به طور همزمان در قم در حال اجرا بود و همیشه هم تماشاگر داشت. این استقبال نشان میدهد، این نیاز وجود دارد منتهی تماشاگر باید به تئاتر عادت کند و این عادت با استمرار اجرا در سالن ایجاد میشود.
من یاد ندارم نمایشی از کم بودن استقبال تعطیل شود؛ هر کاری به اجرا رفته و تماشاگر دیده، تماشاگرانش بیشتر شدهاند.
*تئاتر قم امروز در کشور چه جایگاهی دارد؟
در حال حاضر تئاتر قم جایگاه خاصی در کشور ندارد. اگر اخبار را در نظر بگیریم که چه تعداد کار در قم به روی صحنه میرود و در شهرهای دیگر چه تعداد نمایش روی صحنه است، به همین نتیجه میرسیم. وقتی رویدادهای نمایشی در مشهد و اصفهان و شیراز را با قم قیاس میکنیم، گویا در قم خبری نیست.
در دهه هفتاد یک سری کارها اتفاق میافتاد و چون به بیرون از قم منتقل میشد، احساس میکردیم قم در تئاتر جایگاهی دارد منتهی با شرایط فعلی، بعضی از افرادی هم که بخواهند کار کنند، ترجیح میدهند در تهران کار کنند.
*محدودیت یا خط قرمزی در قم برای حوزه نمایش وجود دارد؟
به نظر من هیچ خط قرمزی وجود ندارد. یک سری زیادهرویها و خط شکنیها در تهران انجام میشود که اتفاقاً با آنها هم برخورد میشود. به نظر من، هر نمایشی که در تهران اجرا میشود در قم هم میتواند اجرا شود منتهی وقتی بعضیها در فضای تهران، یک سری کارها را میبیند میگویند «امکان ندارد» در قم اجرا شود. این «امکان ندارد» را دقیقاً معلوم نیست چه عاملی تعیین میکند.
متأسفانه افراد مسئله داری که میخواهند برای تئاتر، مشکل درست کنند اجازه نمیدهند وگرنه اگر هر نمایشی روال طبیعی بازبینی و نظارت را دنبال کند در تهران و هر جایی از ایران میتواند اجرا شود و به نظرم، هیچ مشکلی هم بوجود نمیآید.
*سالهاست اهالی تئاتر از نبود حمایت مالی صحبت میکنند اما این سؤال پیش میآید که چرا گروههای نمایشی و هنرمندان عزیز، هنوز باید در انتظار حمایت و یارانه دولتی باشند و از نهادهای مختلف درخواست حمایت کنند. آیا این امکان وجود نداشته که در این سالها از مسیرهای دیگر اقتصادی، روی پای خود بایستند؟
یک عادتی در هنرمندان تئاتر ایجاد شده که بخشی از آن به بیمهری دولتها و نبود برنامهریزی آنها بازمیگردد و این باعث شده که تئاتر به دولت و یارانه دولتی وابسته شود. رفع این وابستگی هم نیازمند گذر زمان هست.
امروز دولت صرفاً بخاطر اینکه پول ندارد و نه اینکه نخواهد بدهد، قطره چکانی کمک میکند و این باعث شده یک سری از گروهها یا اصلاً کار نکنند یا منتظر کمک بزرگی باشند یا اینکه بیخیال دولت شوند و بروند کار خصوصی کنند که آن هم تبعات خاص خودش را دارد.
از نظر من بهترین شکل این است که دولت حمایت کند اما حمایت فقط مادی نیست. اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی امکان فعالیت ایجاد کند و به گروه نمایشی، سالن تمرین و اجرا بدهد و توقع اضافه نداشته باشد و شهرداری هم از نظر تبلیغات همکاری کند، در این صورت نیازی نیست یک ریال هم پول بدهند.
من به اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی حق میدهم که توقع دارد هزینههای سالن را تأمین کند و در حد معقول هم رقمی برای در اختیار گذاشتن سالن از گروه نمایشی بخواهد اما دیگر اذیت نکنند؛ بیشترین عاملی که مانع کار میشود، اذیت کردن و چوب لای چرخ گذاشتن است.
*اکنون اوضاع بهتر نشده؟
آقای حسینی کاشانی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی، خیلی تلاش کرده شرایط خوبی را ایجاد کند اما باز هم کسانی هستند که مانع ایجاد کنند.
*مسئولان استانی چه نگاهی به تئاتر قم دارند؟ آن نگاه تأثیرگذاری که در بخشی از گفتوگو اشاره کردید، به تئاتر دارند؟
نگاه مسئولان قم به تئاتر هنوز نگاه کاربردی و تأثیرگذار نیست. تئاتر را فقط یک مقوله هنری و سرگرم کنندهی صرف میدانند.
بنده بارها به مسئولان گفتم شما فکر نکنید هزینهای که در تئاتر میکنید، کمک به یک هنرمند هست، این هزینه بیش از هرچیزی کمک به فرهنگ جامعه است.
وقتی از یک تئاتر حمایت میکنید، آن تئاتر یک فرهنگ و موضوعی را به مردم جامعه منتقل میکند و این پول صَرف فرهنگ جامعه میشود نه صرف نان شب یک هنرمند. این اشتباهی است که مسئولان ما دارند، فکر میکنند وقتی بابت تئاتر هزینه میکنند مثلاً دارند لطف به هنرمند میکنند؛ این اشتباه باید اصلاح شود.
به طور مثال، آموزش وپرورش از نهادهایی هست که میتواند از تئاتر کودک و نوجوان حمایت کند و تماشاگرش را تأمین کند و در واقع بهترین مخاطب ما آموزش و پرورش است اما هیچ ارادهای برای آوردن بچهها به تئاتر ندارند و حتی در آن حد هم تا جایی که من تجربه کردم، حداقل در نمایش «ساحل سنگی»، حاضر به نصب پوستر در مدارس نشدند.
*معمولاً مدارس، دانش آموزان را به سینما میبرند، چطور به تئاتر نمیبرند؟
تعجب من هم از همین مسئله است. گاهی حتی دانش آموزان را برای فیلمهایی به سینما میبرند که هیچ ربطی هم به این مقطع سنی ندارد اما حاضر نیستند دانش آموزان را به تئاتری بیاورند که برای کودک و نوجوان تولید شده. متأسفانه حتی گاهی مانع ایجاد میشود که حق ندارید بچهها را از مدسه بیرون ببرید.
*در تهران هم این رویکرد وجود دارد؟
در تهران تغییراتی ایجاد شده و رویکرد آموزش و پرورش به تئاتر مثبت شده و حتی شنیدم قرار است هفته تئاتر مدرسه را در کل کشور اجرا کنند.
اتفاقهای مثبتی در تهران و در سطح وزارتخانه در حال رخ دادن است که امیدواریم به کل کشور سرایت کند و مقطعی هم نباشد.
تئاتر میتواند به نظام آموزشی کمک کند، تئاتر را نباید صرفاً یک مقوله هنری در نظر بگیریم، تئاتر امکان بزرگی برای هر نوع تغییر اجتماعی و فرهنگی است.
مثلا سالهاست شرکت آب و فاضلاب از تئاتر برای انتقال و ترویج فرهنگ «صرفه جویی» به کودکان استفاده میکند. آنها چطور به این حقیقت رسیدند اما نهادهای دیگر به این توجه ندارند که تئاتر میتواند به آموزش کمک کند.
تئاتر میتواند بازوی راست آموزش و پرورش باشد. تئاتر میتواند در احیای بخش همیشه فراموش شده «پرورش» نقش مهمی ایفا کند چون بچهها، فضای تئاتر را دوست دارند.
*نسل جدید هنرجویان قم را چطور میبینید؟
بچههای بسیار علاقهمندی هستند و من آینده خیلی خوب و روشنی در آنها میبینم و به ما انگیزه فعالیت میدهند. سعی کردیم فضای کار را برای آنها ایجاد کنیم و این مسئله میتواند نسل باانگیزه و علاقهمندی را تربیت کند.
*هنرجویان جدید میتوانند جایگزین خوبی برای نسل شما و بزرگان هنر نمایش در قم باشند؟
انشاءالله که همینطور باشد و ما هم دنبال استراحت برویم(همراه با خنده).
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
Sunday, 24 November , 2024