شعر طنز باید از روزمرگی فاصله بگیرد
شهر بیست/ سرویس فرهنگ و هنر _ محمد مهدی عنایت پور: علیرضا لبش از شاعران و داستان نویسان مطرح طنز کشور است که همزمان با بازگشایی مدارس در روز نخست مهرماه ۱۳۶۰ روادید ورود به این کره خاکی را دریافت کرده است.
یک رگ تُرکی و یک رگ کُردی رقیق دارد و به قول قمیها «نیروگاهی» است و متولد خیابان حافظ! درباره شاعر شدنش میگوید از آنجا که متولد خیابان «حافظ» بوده، شاعر شده و اگر متولد خیابان «جوانمرد قصاب» بود، شاید قصاب میشده!
تا هجده سالگی در قم بوده و آب شور خورده و بعد از قبولی در رشته مهندسی کشاورزی و ورودش به دانشگاه و در ادامه، خواندن رشته جامعه شناسی در کارشناسی ارشد، موطن عزیز خود یعنی قم را ترک گفته و سالهاست در تهران سکونت دارد و آب تهران میخورد اما احتمالا رسوبات نمکی حاصل از ۱۸ سال آب شور خوردن، هنوز در جان و تن او باقی مانده که روحیه طنازانه و بانمک او را حفظ کرده است.
اولین کتابش در سال پرحادثه ۸۸ متولد شده و نامش را «خنده در مراسم تدفین» گذاشته. حالا بیش از ده اثر تألیفی در حوزه طنز دارد که از جمله آنها میتوان «کبریت کم خطر»، «سر و ته»، «کافه خنده»، «کافه عشقه»، «لاف تو شک»، «نسکافههای طنز» و «آخرین زلزله تهران» را ردیف کرد.
خوشبختانه اندازه موفقیتهایش هم مثل خودش، خوش قد و بالا شده و تاکنون در جشنوارههای مختلف ادبی از جمله جشنواره بین المللی شعر فجر، طنز مکتوب، طنز طهران و جایزه ادبی اصفهان خوش درخشیده و جوایز را یک به یک درو کرده و در کمد جوایزش نگهداری میکند.
حضور اخیر علیرضا لبش در موطن خود یعنی قم برای شرکت در چهلوچهارمین محفل طنز «قمپز»، بهانه گفتوگوی ما با این شاعر و داستان نویس مطرح طنز کشور شد، برنامه شب شعری که به قول او به پایگاه شعر طنز در قم تبدیل شده و مخاطبش را حتی در تهران هم نمی شود پیدا کرد.
او برای «قمپز»، امید و آرزوها دارد و میخواهد صدمین محفل آن را هم ببینید و معتقد است که این محفل میتواند به نماد طنز کشور تبدیل شود.
این طنزپرداز مطرح کشور البته در این مصاحبه، اشارهای هم به چالشهای شعر طنز داشت و از فقدان اندیشه در بسیاری از آثار طنز گلایه کرد. گفتوگوی ما با «علیرضا لبش» را میخوانید:
*چطور شد از قم مهاجرت کردید؟ دلیل خاصی داشت؟
من از دوران دانشگاه به بعد قم نبودم، سال ۷۸ در ۱۸ سالگی از قم رفتم و چند سالی میشود که در تهران ساکن هستم. تهران فضای فرهنگی و کاری بازتری دارد و غیر از این دلیل خاصی نداشته و اتفاق خاص دیگری نبوده.
* به سراغ «قمپز» برویم؛ شما بار اول در دهمین جلسه قمپز حضور داشتید و این بار برای دوم در قمپزِ چهلوچهارم مهمان شدید، این محفل شعر طنز و کیفیت آثار شاعران را چطور ارزیابی می کنید؟
خیلی خوشحالم که جلسات قمپز تاکنون دوام آورده و پیشتر هم آرزو کردم به صدمین جلسه برسد.
واقعیت این است که قمپز در آموزش و تربیت و معرفی طنزپردازان خیلی خوب عمل کرده، ما الان حدود ۱۰ طنزپرداز خیلی خوب در قم داریم که از همین جلسات قمپز بیرون آمدند و در سطح کشوری میدرخشند.
«قمپز» به پایگاه طنز در قم تبدیل شده و همین جلسه باعث شده یک سری جلسات هم در شهرهای دیگر تشکیل شود از جمله محفل طنز «قندشکن» یزد که توسط آقای پرنیان از اعضای محفل طنز قمپز شکل گرفت.
همانطور که اشاره کردم طنزپردازان خیلی خوبی در قم داریم و در جشنواره های کشوری هم که قمیها همیشه برنده میشوند و این اتفاق میتواند ادامهدار باشد و «قمپز» به عنوان نماد طنز تبدیل شود.
دوستان جوانتر و حتی دهه هشتادیها هم اشعار خوبی در «قمپز» میخوانند و این نشان میدهد این جلسه زایش و تولید دارد و این رویکرد باید حفظ شود و تداوم داشته باشد.
*امروز قم چه جایگاهی در عرصه شعر طنز دارد؟
خیلی از بزرگان طنزنویس ما در قم متولد شدند یا در دورهای در قم زندگی کردند، مثل آقای ناصر فیض مدیر دفتر طنز حوزه هنری که از قم هستند، یا آقای عمران صلاحی که دوره کودکی خود را در قم گذرانده یا آقای پرویز شاپور که متولد قم بودند.
به نظرم، قم میتواند پایگاه طنز کشور باشد و اتفاقات خیلی خوبی در حال رخ دادن است و من به جلسات «قمپز» خیلی امید دارم.
«قمپز» به واقع یکی از جلسات طنز خیلی خوب در سطح کشور است از این نظر که مخاطب خیلی زیادی دارد و کارهایی که اینجا خوانده می شود کارهای خوبی است و مخاطب هم واکنش خوبی دارد. من خیلی از این اتفاقاتی که در قم میافتد در تهران هم حتی ندیدم و این نشان میدهد که قمیها به طنز علاقهمند هستند.
البته در کنار «قمپز»، جشنوارهای هم در قم برگزار می شود با عنوان جشنواره «سوهان روح» که از جشنوارههای معتبر کشور است و واقعا بچههای قم برای آن جشنواره خیلی زحمت می کشند و امیدوارم نهادهای مختلف از آن حمایت کنند تا این اعتبار و برند از دست نرود چون جشنواره «سوهان روح» واقعا به یکی از نمادهای قم تبدیل شده و حیف است از دست برود.
* اگر قرار باشد نقدی هم بر آثار و اشعار خوانده شده در محفل طنز قمپز داشته باشید، به چه نکات مهمی اشاره میکنید؟
خیلی از کارهایی که من در محفل طنز قمپز شنیدم مربوط به مسائل روز بود و حواشی آن روزها خیلی در کارها نمود داشت.
این اتفاق دو وجه مثبت و منفی دارد. وجه مثبت کار این هست که شعر به روز است و چون مردم با این مسائل درگیر هستند با کارها ارتباط برقرار میکنند و میخندند اما یک وجه منفی هم دارد که اثر، تاریخ انقضای کوتاهی خواهد داشت چون بالأخره بعد از گذر زمان و تمام شدن این اتفاقات، دیگر جذابیت شنیدن ندارند و به نوعی یک بار مصرف هستند.
به نظرم در محفل طنز «قمپز»، قرار نیست که فقط طنز ژورنالیستی خوانده شود، تفاوت طنز مکتوب فاخر با طنز ژورنالیستی هم دقیقا در همین است که این طنز در کتاب میآید و هربار خوانده میشود، لذتبخش است و تاریخ مصرف ندارد ولی طنز ژورنالیستی خیلی زود تمام می شود و از بین می رود.
مثلاً من اگر برای مطبوعات بنویسم از طنز ژورنالیستی استفاده میکنم ولی برای کتاب و شعر اینگونه نیست، چون شعر هم ارزش والاتری دارد که مطبوعاتی شود.
یکی از مسائل بسیار مهم در آثار هنری ما مسئله اندیشه هست و بحث اندیشه در آثار به سمت ژورنالیستی شدن پیش رفته و روزمرگی در آن نمود پیدا کرده و همه به دنبال این هستند که آن را با احساس پوشش دهند. در کمدی با خنده خیلی زیاد و در تراژدی با گریه خیلی زیاد! این موضوع، فقدان اندیشه را میپوشاند.
این اندیشه با مطالعه و سخت کوشی و دود چراغ خوردن بدست می آید و در این زمانه آدم ها خیلی حوصله این کارها را ندارند.
*به عنوان پرسش پایانی، امروز شعر طنز در کشور با چه چالشهایی مواجه است؟
به نظر من همانطور که اشاره هم کردم، اندیشه از بین رفته و صرفا به خنده توجه می شود. مسائل روز خیلی مطرح میشود و مطالعه طنزپردازان کم شده و این به کار ضربه میزند.
اگر طنزپردازان به بحث اندیشه و مطالعه در زمینههای دیگر مثل فلسفه و جامعه شناسی و روان شناسی اهتمام داشته باشند، خیلی میتواند به تقویت غنای اندیشه و محتوای طنز آنان کمک کند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
Tuesday, 26 November , 2024