«گلچهره» در قم به نمایش درآمد
به گزارش «شهر بیست»، فیلم سینمایی «گلچهره» به کارگردانی وحید موسائیان در دومین جلسه از سلسله جلسات «باشگاه سینمایی افغانستان» در حوزه هنری قم اکران و نقد و بررسی شد.
در داستان این فیلم آمده است: «اشرف خان صاحب سینمای کابل است که پس سقوط دولت کمونیستی نجیبالله و تسلط مجاهدین بر کابل میخواهد سینمایش را باز سازی کند، اما یکپارچگی دولت دیری نمیپاید و جنگهای داخلی بار دیگر از خرابههای کابل سر برمیآورد و این جنگ به فیلمخانه ملی افغانستان نیز راه مییابد، جایی که تاریخ تصویری یک ملت در آن نهفته است»
محمدرضا آزاد کارشناس ارشد ادبیات نمایشی نخستین منتقد جلسه بود که درباره فیلم گفت: سینما یکی از ارکانی است که هویت فرهنگی ملتها را می سازد و فیلم گلچهره درباره سینمای افغانستان است.
وی تصریح کرد: در تاریخ سینما یک سری فیلمها تولید شده که تاریخ سینما را برای سینما ثبت کرده؛ نظیر فیلم سینمایی پارازیدو، هوگو و ناصرالدین شاه آکتور سینما.
کارشناس ارشد ادبیات نمایشی افزود: «گلچهره» درباره تاریخ سینما در افغانستان با یک نگاه ایرانی ساخته شده و خوب است که فیلمسازان افغانستانی نیز فیلمهایی در این موضوع بسازند.
آزاد تصریح کرد: در این فیلم، تاریخ پخش فیلم و تاثیر آن بر فرهنگ و هنر را می بینیم ولی به تاریخ سینمایی افغانستان و خود سینمای افغانستان اشارهای نشده است.
وی افزود: اسم فیلم گلچهره است که نام یک زن است و در فیلم می فهمیم اسم یک سالن سینماست. در آخر هم اسم گلچهره به دختر رخساره تعلق پیدا می کند و آنچه می ماند همین بچه است.
کارشناس ارشد ادبیات نمایشی با اشاره به اینکه فیلم گلچهره در شهر بیرجند تولید شده است، افزود: بازیگران گرچه ایرانی هستند اما روی لهجه آنها کار شده و به نظر من نقش ها را خوب درآورده اند.
آزاد، یکی از دلایل جذابیت فیلم گلچهره را پرداختن به آیینهای افغانستان اشاره کرد و گفت: به نظر من، فیلمسازان افغانستان به موضوع آیین های این کشور توجه ویژه داشته باشند و آنها را در فیلمهای خود نمایش دهند.
وی در پایان سخنان خود با تأکید بر اینکه امروز جای ساخته شدن آثار سینمایی و تولیدات ادبی و هنری افغانستان خالی است، تصریح کرد: احتیاج به آثار هنری بیش از این است تا نام افغانستان در هنر ماندگار شود.
در ادامه دکتر سید مرتضی حسینی شاهترابی از نویسندگان و منتقدان ادبی، در رابطه با فیلم «گلچهره» اظهار کرد: در این فیلم توجه به سینمای افغانستان خوب بود اما ارجاعات فیلمی گنجانده در فیلمنامه خوب نبود. از «باشو غریبه کوچک» گرفته تا «ناخدا خورشید» و «دلیجان آتش» را داشتیم اما از تولیدات و آثار سینمایی افغانستان تصویری ندیدیم. هیچ گونه اشاره و نشانه ای ندشتیم که افغانستان سینماگر و فیلمساز داشته و دارد، به گونه ای که انگار سینمای افغانستان هیچ گونه تولیدی نداشته است.
وی تصریح کرد: بحث بعدی لوکیشن های داستان بود که راضی کننده نبودند و همپای روستاهای ایران بود؛ به هیچ وجه نشان دهنده کابل سال های جنگ نبود و می شد فضای کابل را قشنگتر نشان داد.
این مدرس داستان نویسی افزود: از فرهنگ و زندگی مردم افغانستان هم غیر از چادر برقع و یکی دو آیین کوچک چیز دیگری در فیلم نداشتیم. لهجه بازیگران به لحاظ واژگان و تعابیر نسبتا غنی بود اما در ادای جمله ها و الفاظ و واژگان، مسامحه و بی دقتی های فراوانی بود که برای تماشاگر افغانستانی آزاردهنده است.
شاهترابی افزود: در شخصیت پردازی شخصیت «شیرمراد» یک شخصیت تماماً افغانستانی بود اما دیگر شخصیت ها بین ایرانی بودن و افغانستانی بودن سرگردان بودند.
وی تصریح کرد: فیلم خواسته یا ناخواسته با نشانه های تصویری و فیلمی، جریان سیاسی احمدشاه مسعود را تقویت و دیگر گروهها و احزاب افغانستانی را سرکوب می کرد که خوشایند نبود.
این منتقد ادبی افزود: فیلم در نشان دادن طالبان هم بد عمل کرده بود و طالبان با لهجه ایرانی اعلان کردند و اخطار دادند و برای مردم خط و نشان کشیدند.
شاهترابی خاطرنشان کرد: حفره ها و لغزشهای تاریخی هم جای جای فیلم گاهی دیده می شد، اما با همه این احوالات یک ایده متفاوت را درباره مردم و جامعه افغانستان به تصویر درآوده بود.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
Tuesday, 26 November , 2024