تفاوتهای فرهنگی ایران و ژاپن/ ایرانیها شادند ژاپنیها پر کار!
شهر بیست/ سرویس فرهنگ و هنر _ محمد مهدی عنایتپور: منصور ضابطیان از چهرههای شناختهشده ادبیات و رسانه که سالهاست او را با سفرنامههایش و برنامهسازی و اجرا در رادیو و تلویزیون میشناسند، با سفر به قم مهمان مجموعه «شهر کتاب» شد و درباره جدیدترین اثرش با نام «دو دستی» که ماحصل سفر پاییز سال گذشته او به کشور ژاپن است، به گپوگفت پرداخت.
او که پیشتر تجربه سفرهای خود به پنجاه کشور دنیا را در کتابهای «مارکوپلو»، «مارک دو پلو»، «برگ اضافی»، «سباستین»، «چای نعنا»، «موآ»، «بیزمستان»، «سهرنگ»، «استامبولی» و «نوشابۀ زرد» در اختیار مخاطبان قرار داده بود، حالا در سفرنامه اخیرش که به تازگی از سوی نشر «مون» منتشر شده، دیدهها و شنیدههای خود از سرزمین «آفتاب تابان» را برای مخاطبانش روایت کرده است.
ضابطیان در جشن امضای کتاب «دو دستی» که با استقبال خوب علاقهمندان به ادبیات در قم همراه بود، درباره دلایل انتخاب ژاپن برای تجربه سفرنامهنویسی، عنوان کرد: ژاپن برای ما ایرانیان همیشه سمبل کیفیت بوده و دوست داشتم درباره این کشور بیشتر بدانم و آنجا را ببینم، از طرف دیگر همیشه ترجیح دادم به جایی سفر کنم و سفرنامه بنویسم که تا حدود زیادی برای مخاطب ناشناخته باشد و انتخاب ژاپن از این حیث هم گزینه خوبی بود.
او درباره دلایل نامگذاری جدیدترین اثر خود با نام «دو دستی»، گفت: نام کتاب برگرفته از یک فرهنگ مهم در ژاپن است، در آنجا باید همه چیز را با دو دست تقدیم کرد و اگر مثلاً پول را یک دستی بدهید، برای آنها توهین آمیز و غیر مؤدبانه است؛ استفاده از دو دست خیلی مهم است و اصولاً زبان بدن برای ژاپنیها خیلی اهمیت دارد.
*دو ویژگی مثبت ژاپنیها
این روزنامهنگار و سفرنامهنویس، نظمپذیری و امنیت اجتماعی را دو ویژگی مثبت مردم ژاپن عنوان کرد و گفت: ژاپن به شدت کشور امنی است و شما نگران مقولهای مثل دزدی نیستی، در حالی که در پاریس باید دو دستی مراقب جیب خودت باشی! این امنیت و آرامش ژاپن برای من لذتبخش بود و دوست داشتم در تهران هم چنین آرامشی باشد.
*ژاپنیها خارجیگریزند
ضابطیان، یکی از ویژگیهای منفی مردم ژاپن را هم خارجیگریزی آنان عنوان کرد و گفت: ارتباط گرفتن با ژاپنیها سخت است و اصلاً به آسانی ارتباط نمیگیرند، ژاپنیها خیلی از خارجیها میترسند و نسبت به آنها گارد دارند، بارها شده در مترو نشسته بودم و حاضر نبودند کنار من بنشینند چون اعتقاد دارند خارجیها منشأ بیماری در این کشور هستند.
وی تصریح کرد: البته در ژاپن هم انسانهای شریف وجود دارند اما همین ژاپنیها در طول تاریخ پدر همسایگان خود را درآوردند، انسان گاهی تعجب میکند آیا مردم همین کشور بودند که آن بلاها را سر چینیها و کرهایها درآوردند؟ من میترسم از روزی که دوباره ژن جنگجویی در ژاپنیها احیا شود و دوباره یک بلایی سر ملتها بیاورند، چون نمیشود در دورهای از تاریخ، آن فجایع را رقم زده باشید و بعد آدم خوبی شده باشید!
این برنامهساز رادیو و تلویزیون درباره عمر بلند ژاپنیها، گفت: از آنجا که تغذیه سالم و زندگی سالمی دارند عمر بلندی هم دارند، از طرف دیگر یکی از بالاترین میزان ابتلا به سرطان در ژاپن است اما در عین حال پایینترین میزان مرگومیر را دارند چراکه هر ساله برای تمامی کارمندان و کارگران غربالگری سرطان دارند و همین موضوع باعث شناسایی زودرس بیماری سرطان و درمان سریع آن میشود.
*ایرانیها شادتر از ژاپنیها
ضابطیان درباره اینکه آیا ژاپنیها مردمانی شادمانترند یا ایرانیها، گفت: برخلاف تصوراتی که وجود دارد ما مردمان غیر شادی نیستیم، ما به هرحال راه شادی را در غمگنانهترین دورانها هم پیدا کردیم. حتی در دوره جنگ و موشکباران شهرها، مردم در پناهگاهها بگو بخند میکردند و در سختترین شرایط هم روحیه شوخطبعی همراه با ما بوده است. خیلی از همسنوسالهای من شاید در دورهای پول خرید یک توپ پلاستیکی را نداشتند اما با جمعکردن پارچه برای خودمان توپ درست میکردیم و لذت میبردیم و سرخوش میشدیم.
وی اضافه کرد: شادی در خون مردم ایران است و هنوز هم با وجود مشکلاتی که داریم، وقتی نوروز میشود حالوهوای دیگری پیدا میکنیم؛ ما ذاتاً آدمهای شادی هستیم و شادی در خون ماست و با وجود همه مشکلات لبخند روی لب داریم.
این نویسنده اضافه کرد: من روانشناس نیستم که بر مبنای متر و معیار روانشناسی حرف بزنم اما ژاپنیها را مردمان شادمانی ندیدم، یک بخشی از این موضوع ناشی از فشار کار است، مثلاً خوشحالترین اتفاق برای ژاپنیها این است که زودتر سرکار حاضر شوند و کار همکاران خود را انجام دهند و دیرتر هم به منزل بروند!
ضابطیان ادامه داد: فشار کار و مسئولیتخواهی از ژاپنیها به شدت زیاد است و شاید همین موضوع باعث شده که آنها به انسانهایی نگران و مضطرب تبدیل شوند، شاید باورکردنی نباشد اما در آنجا گفته میشد بیشترین میزان خودکشی در قشر معلمان ژاپن است چراکه مسئولیت زیادی روی دوش آنهاست و مثلاً اگر دانشآموزی کار خلافی انجام دهد، کاری به پدر و مادر او ندارند بلکه معلمش را بازخواست و مؤاخذه میکنند که چرا در امور تربیتی کمکاری کرده است.
*آبدارچیداشتن در ژاپن رفتار سخیفی است
او همچنین به بخشی از فرهنگ مردم ژاپن اشاره کرد و گفت: ژاپنیها حتی در سطح وزیر، آبدارچی ندارند؛ برای آنها خیلی کار سخیفی است که کسی آبدارچی داشته باشد، خود وزیر از شما میپرسد چای میخورید یا قهوه؟ خودش چایساز را روشن میکند و بعد هم فنجان را میشورد، یا به بچهها یاد میدهند اول کلاس خود را تمیز کنند و بعد به خانه بروند.
نویسنده کتاب «دو دستی» اضافه کرد: در ژاپن انعام دادن کار به شدت توهینآمیزی است، کاری که در آمریکا اگر انجام ندهید بیشعوری است و شما معادل ۲۰ درصد صورتحساب را باید انعام دهید.
*واگن ویژه بانوان در ژاپن!
ضابطیان درباره نوع نگاه به بانوان در ژاپن، گفت: هنوز نگاه برابر در این کشور وجود ندارد اما در بعضی متروهای آنجا هم مثل ایران واگنهای ویژه بانوان وجود داشت، چیزی که در دیگر کشورها ندیده بودم.
*ژاپنیها شاید وقت ازدواج ندارند!
او درباره اینکه چرا نرخ ازدواج در ژاپن پایین است، عنوان کرد: ازدواج در ژاپن سخت است چراکه هم هزینههای اقتصادی بسیار بالاست و هم آنقدر خود را گرفتار کار کردهاند که گویا وقت ازدواج ندارند! من در هیچ کشوری ندیده بودم که خانم ۸۵ ساله پشت کانتر پذیرش بنشیند و از مشتری سفارش بگیرد، در ژاپن بعد از بازنشستگی میزان حقوقها به شدت کم میشود و خیلیها تا روزهای آخر عمر مجبورند کار کنند.
*در هیروشیما بغض کردم
این روزنامهنگار درباره مواجهه خود با شهر هیروشیمای ژاپن نیز گفت: دو جا در زندگیم به شدت بغض کردم، یکی هیروشیما و یکی هم اردوگاه آشویتس در لهستان. هیروشیما به شدت شهر غمانگیزی بود، تصاویر و مستندهای فاجعه بمباران اتمی هیروشیما در موزه یادبود صلح هیروشیما وجود داشت و آنقدر حال بدی داشتم که زیاد نتوانستم در این شهر طاقت بیاورم و بمانم! جایی که دهها هزار نفر در لحظه ذوب شدند و ۱۴۰ هزار نفر تا پایان همان سال کشته شدند.
*سرنوشت ایرانیان ساکن ژاپن
ضابطیان درباره سرنوشت ایرانیانی که چند دهه قبل به ژاپن مهاجرت کردند، گفت: بخشی از آنها موفق بودند و سرمایه و کسبوکاری برای خود داشتند و بخشی هم درگیر کارهای کمارزش بودند یا دچار بزهکاری شده بودند.
*هیچ کجای دنیا جز ایران دغدغه سیاست و دلار ندارند!
او همچنین درباره اینکه آیا در ژاپن هم دغدغه سیاست وجود دارد، گفت: هیچ کجای دنیا جز ایران ندیدم آنقدر مردم درباره سیاست حرف بزنند یا بپرسند امروز نرخ دلار چند است؟ این موضوع یک بخشیاش ریشه در قصور مسئولان و مشکلات اقتصادی دارد اما یک بخشی هم عادت جمعی خود ما شده است که دائماً چک میکنیم و به دنبال بالا پایین رفتن قیمتها هستیم.
*ترجیح میدهم دوباره به ایتالیا بروم
ضابطیان درباره اینکه ترجیح میدهد دوباره به کدام کشور سفر کند، گفت: همه جاهایی که رفتم دوست دارم دوباره سفر کنم و همه سفرنامههایی هرکدام تبدیل به کتاب شده بخشی از زندگی من است ولی جایی که دوست دارم مرتب بروم ایتالیاست.
*سفر رفتن مهارت است
این سفرنامهنویس همچنین سفر رفتن را یک مهارت دانست و گفت: شما وقتی زیاد سفر کنید راهکار سفر ارزان را هم پیدا میکنید، ممکن است در هاستل (خوابگاه) اقامت کنید یا در هتلهای کپسولی استراحت کنید که ارزانتر از هتلهای دیگر است یا مثلاً خرید بلیت در بعضی زمانها ارزانتر است یا ممکن است شما با اتوبوس یا قطار در شب سفر کنید که نیاز نباشد یک شب بیشتر پول هتل بدهید.
*تفاوت سفر در پیش و پس از ۴۰ سالگی
ضابطیان درباره نوع نگاه و مواجهه او به مقوله سفر در پیش و پس از ۴۰ سالگی، گفت: به هر حال انسان بعد از ۴۰ سالگی پختهتر میشود و سفر هم راحت میشود هم سخت؛ از این جهت راحت میشود که انسان به ثبات مالی میرسد و کمتر حسابگری میکند ولی از این جهت سخت میشود که دیگر ترجیح میدهی محیط خصوصی برای خودت داشته باشی و به جایی نروی که ۱۵ نفر دیگر اقامت دارند.
وی اضافه کرد: یک زمانی در سن ۲۵ تا ۳۵ سالگی برای من جالب بود که در خوابگاهی باشم که ده پانزده نفر از کشورهای دیگر هم باشند و حرف بزنیم و بیرون برویم ولی الان بیشتر ترجیح میدهم تنها باشم.
*اروپاییها به ساکنان خاورمیانه اعتماد ندارند
ضابطیان درباره نوع نگاه اروپاییها به ایرانیها، گفت: اروپاییها به ما خاورمیانهایها کمتر اعتماد میکنند، منشأ مهم این موضوع هم تبلیغات رسانههاست، آنها هیچگاه تصور ذهنی خوبی از ما ندارند که مثلاً خانه خود را در اختیار ما بگذارند.
او درباره اینکه معمولاً از کدام بخش از کتابهای او بیشتر استقبال میشود، گفت: پرداختن به تشابهات و تفاوتهای فرهنگی ایران و دیگر کشورها همیشه در کتابهایم مورد استقبال بوده است.
*چرا ضابطیان درباره ایران سفرنامه ندارد؟
ضابطیان درباره اینکه چرا سفرنامهای درباره شهرهای ایران نمینویسد، گفت: باید یک موضوع خوب پیدا کنم، کتابهای من بیشتر جنبه اجتماعی دارد و اگر درباره اجتماع ژاپن و کوبا و مراکش مینویسم برای بسیاری از مخاطبان ناآشناست و وقتی میخوانند جذابیت دارد اما اگر مثلاً برای مردم قم درباره بوشهر بنویسم، شاید ۸۰ درصد برای آنها آشنا باشد و تجربه کرده باشند.
وی اضافه کرد: یک مجموعه هشت جلدی درباره هشت استان ساحلی ایران به سفارش یکی از نهادهای دولتی آماده کردیم اما از آنجا که نهادهای دولتی استاد سفارش دادن و آرشیو کردن هستند، این مجموعه از سال ۱۳۹۴ چاپ نشده و انتشار آن هم شاید دیگر موضوعیتی نداشته باشد.
این سفرنامهنویس اضافه کرد: این ایده را در ذهن دارم که سفرنامهای مبتنی بر جشنهای ملی و مذهبی در ایران بنویسم، مثلا نیمهشعبان را در میناب با آیین «حق لیلی» تجربه کردم یا جشن تیرگان را در مازندران دیدم که میتواند سوژه مناسبی برای سفرنامهنویسی به محوریت آیینها باشد.
*سفر مرا صبور کرد
این روزنامهنگار درباره اینکه چگونه انسان با سفر کردن به پختگی میرسد و اصولاً تا چه اندازه مصراع معروف «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» را باور دارد، گفت: عمیقاً به آنچه که سعدی گفته معتقدم و تجربهاش کردهام، هر سفر برای من مثل یک ترم دانشگاه تأثیرگذار بوده است.
وی افزود: وقتی سفر میکنی صبورتر و اهل مدارا میشوی، من خودم را با خودم مقایسه میکنم، من از وقتی سفر رفتم انسان مداراگرتری شدم و دیگران را راحتتر میپذیرم و بحرانها را سادهتر مدیریت میکنم.
ضابطیان خاطرنشان کرد: سفر این تأثیر را روی من داشت که همه انسانها را با هر طیف فکری، مذهبی و سیاسی و … راحت بپذیرم و به رسمیت بشناسم.
در پایان این نشست، منصور ضابطیان به بازخوانی یکی از فصلهای کتاب «دو دستی» پرداخت و این کتاب را دو دستی با امضای خود به علاقهمندان تقدیم کرد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
Thursday, 21 November , 2024