با جنگ شاعر شدم/ موسیقی فراتر از زبان و کلمه است
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر «شهر بیست»، عبدالجبار کاکایی در سومین شب شعر «عاشقان بی دل» که با حضور جمع کثیری از شاعران و علاقهمندان به شعر و ادب در مجموعه فرهنگی کتاب «سرو» قم برگزار شد، در خصوص شروع مسیر شاعری خود، گفت: علاقه به شعر و ادبیات میراث زندگی خانوادگی ما بود، بویژه پدرم که به گردآوری اشعار فارسی و دیوان سعدی و باباطاهر علاقه داشت و این موضوع، ذهن من را از دوره کودکی به خود مشغول میکرد.
وی ادامه داد: سال اول دبیرستان در زیر بمباران وحشیانه آن روزها، سرگرم تهیه روزنامهدیواری بودیم و از من خواسته شد ستونی را تکمیل کنم، تصور میکردم از حافظهام مدد میگیرم در حالی که داشتم شعر میگفتم و یک شعر ساده و معمولی با مطلع «محرم ماه خون ماه خداییست، محرم ماه زهد و پارساییست» را شروع کردم، وقتی ابیات شعر تمام شد مردد ماندم این شعر از کجا آمد و آنقدر اعتماد به نفس نداشتم که زیر آن نوشتم «شاعر: سعدی!»، اما معلم ادبیات من را صدا کرد و گفت سعدی از این اشعار ندارد، اینها اشعار خودت است و این آغاز یک شکوفایی برای من بود.
این شاعر و ترانه سرا اضافه کرد: زادگاه من ایلام است و پیشتر از من شاعری از این دیار به زبان فارسی شعر نگفته بود اما چیزی که من را وادار به سرودن شعر کرد، حقیقتاً جنگ بود.
کاکایی تصریح کرد: جنگ، نگاه ما را به دنیا عوض کرد و به دنبال پنجرهای بودم که از مصائب بمبارانها و ویرانیها فریاد بزنم و اینها در قالب شعر و کلمات بر زبان و قلم من جاری شد.
وی با تأکید بر اینکه شاید اساسیترین زمینه سرودن شعر شورش احساسات باشد، گفت: به شاعران جوان توصیه میکنم به سراغ مضامین و موضوعاتی بروند که زندگیشان با آن مرتبط است و مستقیم با آن درگیر هستند.
*نگاه درست شعر مدرن به زن
کاکایی در بخش دیگری از این محفل ادبی در خصوص نگاه به زن در شعر مدرن، گفت: اشعاری که امروز درباره شخصیت زن بویژه توسط بانوان شاعر سروده میشود، نوعی بیداری اجتماعی نسبت به شناخت شخصیت زن است.
وی تصریح کرد: رویکرد متفاوت و متناقضی در شعر گذشته درباره شخصیت زن وجود داشت و زنی را تصویر میکرد که پشت حصار تعصب مردانه زندگی میکند اما امروز در شعر مدرن، زن واقعی با حقوق اجتماعی توصیف میشود، زنی که در تلاطم روزگار دست خوش اتفاقات اجتماعی میشود و در بازسازی صورت جهانی جامعه ایران کمک میکند، به اعتقاد من این ادبیات موفقی است و توجه خوبی به زن در سرودههای شاعران میشود.
*ماجرای خلق ترانه کبوتر
این شاعر و ترانهسرا همچنین درباره موسیقی عنوان کرد: از دوره نوجوانی به موسیقی علاقه داشتم و حافظه من مملؤ از ترانههایی بود که در قالب موسیقیهای پاپ و سنتی آن دوران اجرا میشد و بعد از پیروزی انقلاب هم که سرودها آمدند و جایگزین شدند اما ذهن من همچنان درگیر بود.
کاکایی در خصوص اینکه چطور شد از شعر به ترانه رسید، گفت: من با شعر شروع کردم و تا سال ۱۳۸۲ تصور میکردم تنها در قالب شعر میتوانم اثری خلق کنم اما در گفتوگو با جوانان احساس کردم ارتباط ما با نسل جدید در حال گسست است و حرفهای ما را نمیفهمند، ادبیات در حوزه شعر و زبان رسمی تحکم دارد و قادر به ایجاد ارتباط نیست و به همین دلیل، زبان محاوره را زبان عاطفیتری برای ایجاد ارتباط دیدم.
وی تصریح کرد: شاید از شدت ناتوانی و ضعفِ در گفتوگو بود که به سمت زبان محاوره روی آوردم و اولین باری که شعر محاوره گفتم، مصادف با تولد دخترم بود، کنار پنجرهای در بیمارستان که باران میآمد و ترانه «آسمون بغضشو خالی میکنه، آدمو حالی به حالی میکنه» را سرودم، ترانهای که بعدها در روزنامه جامجم منتشر شد و اتفاقی به فریدون آسرایی رسید و او این ترانه را با آهنگ «کبوتر» خواند و من مشتاق شدم به فضای موسیقی ورود کنم.
کاکایی ادامه داد: در شهر ما وقتی ساز و دهل نواخته میشد، تصور میکردم این دو دارند حرف میزنند و جملات موسیقیایی در ذهنم به جملات کلامی تبدیل میشد، حتی وقتی «نی» جمشید عندلیبی در آهنگ نینوای حسن علیزاده را میشنیدم، من کلمه میشنیدم و در فراز و فرود این آهنگ، تاریخ در ذهن من زنده میشد.
*ترانه سریال ارمغان تاریکی را از روی ملودی سرودم
وی تصریح کرد: احساس میکردم بر اثر گوش دادن به موسیقی بیکلام و ارتباط برقرار کردن با جملات موسیقیایی، توانایی رمزگشایی از موسیقی را دارم و به همین دلیل وقتی فرید سعادتمند میخواست تیتراژ سریال ارمغان تاریکی را با صدای محمد اصفهانی آماده کند، او ملودی را نواخت و من ترانه «چه در دل من، چه در سر تو» را سرودم.
*موسیقی فراتر از زبان و کلمه است
این شاعر و ترانهسرا با تأکید بر اینکه موسیقی فراتر از زبان و کلمات است، گفت: کلمات، حجم محدودی از بیان ذهنیات ما را دارند اما موسیقی به کمک کلام میآید و میتواند حرفهای بیشتری را بزند.
کاکایی تصریح کرد: گاهی به یک صدای نی گوش میدهم و در ذهنم بازگویی میکنم، ترانهسرا باید از روی موسیقی بیکلام بفهمد که چه میگوید.
*تفاوت شعر و ترانه
وی همچنین به تفاوت شعر و ترانه پرداخت و گفت: برعکس شعر که محصول شورش ناخودآگاه شاعر است، ترانه در واقع مهندسی هوشیاری سراینده است، از این جهت ترانهسرا مسیر متفاوتی از شاعر دارد و حتی از اولین کلمهای که روی کاغذ نوشته میشود، راه ترانهسرا از شاعر جدا میشود.
این شاعر و ترانهسرا خاطرنشان کرد: ترانه بر اساس هوشیاری سروده میشود و ترانهسرا به سراغ مهندسی کلام میرود و باید با زبان روانتر و سادهتری حرف بزند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
Monday, 25 November , 2024