اینجا نور چاپ میکنند
شهر بیست/ سرویس فرهنگ و هنر _ وجیهه غلامحسینزاده: قصه این گزارش فرق میکند. اینجا حرف بر سر نور است. اینجا باید قلمت را رها کنی تا هرچه او میخواهد بنویسد. آخر، پای کلامش در میان است و تو تنها وسیلهای. اینجا باید قبل از اینکه دوربین و قلم و کاغذت را به دست بگیری، آستینهایت را برای وضو بالا زده باشی.
این رسم هر روز کارکنان اینجاست. وضو میگیرند، کفشهایشان را از پا بیرون میآورند و با احترام و سر به زیر بسم الله میگویند و شروع میکنند. کار هر روزشان همین است. هم صحبتی با خدا، خودشان که میگویند خدا انتخابشان کرده است، میگویند نمیدانند کجای زندگیشان چه خیری کرده اند که ثمرهاش این مجاورت لذت بخش است. میگویند آنها وسیلهاند برای رسیدن کلام الله به دست بندگان خدا و این برای دنیا و آخرتشان کافی است. همان نشانه های نوری که توی خانه همهمان پیدا میشود. قصه این گزارش فرق میکند. قصه، قصه رسیدن نور است.
میان همه کارخانهها و کارگاههایی که با همه سختیها دارند تولید میکنند، این یکی متفاوت است. از جاده قدیم قم به سمت تهران، نرسیده به پلیس راه و چسبیده به دانشگاه پردیس فارابی، رحل بزرگی که خودنمایی میکند، میگوید اینجا خبرهایی است، اینجا محصول، نور است. چاپخانه بزرگ قرآنکریم (شرکت چاپ و انتشار اسوه) بزرگترین مرکز چاپ و نشر قرآن در ایران و دومین در جهان اسلام است که هرسال بیش از دو و نیم میلیون جلد قرآن را به دست مسلمانان جهان اسلام میرساند.
بزرگ و کوچک و متوسط، فارسی و انگلیسی و فرانسه، رقعی و جیبی و رحلی، هر قرآنی که بخواهی اینجا هست. قرآنهایی که حاصل تلاش ۹۰ نفر در این چاپخانه و چندین نفر دیگر بیرون از دیوارهای این چاپخانه است که در تولید آن نقشی دارند و کلام الله را میرسانند به دست بندگانش.
با هر کدامشان که حرف میزنیم از برکتی میگویند که اینجا سرشار است، حمید قادری ۴۳ ساله یکی از همانهاست که حالا ۱۸ سالی است که در چاپخانه قرآن کریم مشغول به کار است. ورقهای فرم بندی شده قرآن را داخل دستگاه میگذارد؛ دستگاه، ورقها را به هم میدوزد تا برای مراحل بعدی آماده شود، از کارش که میپرسم میگوید با بقیه کارها فرق دارد و پولی را که اینجا به دست آورده است، هیچ جای دیگر تجربه نکرده است.
«کار ما با خیلی کارها فرق داره، ما ۸ ساعت اینجا کار میکنیم و عین ۸ ساعت را همه بچهها با وضو هستند» ورقهای قرآنی را که دست دارد میبوسد و گوشهای میگذارد و دستهای دیگر را برمیدارد و ادامه میدهد: «همین علاقهمان به قرآن باعث شده است که هیچ کسی در هیچ کدام از بخشها کم کاری نکند و نتیجهاش این میشود که کار با بهترین کیفیت به دست مردم برسد.»
علی اصغر حیدری کارگر دیگر است که از بقیه تازه نفستر است؛ دو سالی است که در بخش برش چاپخانه اسوه مشغول به کار است و به قول خودش به آروزیش رسیده است: «قبل از خودم پدرم اینجا مشغول به کار بود، همیشه آرزوم بود که اینجا کار کنم و بالأخره قسمت شد که بیایم و به قرآن خدمت کنم».
صدای دستگاهش اجازه نمیدهد صدایمان به هم برسد، دستگاهش را خاموش میکند و میگوید برکتی را که کار با قرآن دارد، هیچ جایی ندیده است، «همین پولی که اینجا میگیرم قبلا کفاف زندگی را نمیداد اما حالا خدا را شکر پول قرآن آنقدر برکت دارد که دوسالی هست که دستم خالی نمانده».
تکه کاغذهایی که بالای دستگاهش چسبانده توجهم را جلب میکند، میگوید: «گاهی حین کار به معنی آیههای قرآن توجه میکنم، بعضی هایشان را نوشتهام و زدهام بالای دستگاه» و بعد یکی از آنها را برایمان میخواند: «ای کسانی که ایمان آورده اید!(در برابر حوادث سخت زندگی) از صبر و نماز کمک بگیرید، همانا خداوند با صابران است».
دورتادور سالن چاپ، دستگاههای مختلف در حال کارند، از دستگاه برش و چاپ تکرنگ و دورنگ و چهاررنگ گرفته تا دستگاه دوخت و طلاکوب و صحافی، از صفر تا صد تولید قرآن را میتوان در این چاپخانه دید. قدم اول بعد از مراحل پیش از چاپ یعنی حروف چینی و طراحی و تذهیب، لیتوگرافی است. علی زاهدی مسئول لیتوگرافی چاپخانه است، از فرایند کار که میپرسم، میگوید: «فایل حروف چینی شده و آماده قرآن به صورت پیدیاف یا فرمتهای دیگر در قطعهای مختلف را دریافت میکنیم و در این مرحله بعد از فرم بندی روی «ریپ» که زبان دستگاه است میفرستیم، «ریپ» فرمولهایی ریاضی است که دستگاه آن را روی پلیتهایی که سطحش حساس شده است، می آورد. بعد، این پلیت ها را در دستگاه قرار میدهیم و دستگاه از طریق لیزر، قسمت هایی را که قرار است چاپ شود، روی پلیت تثبیت میکند.»
به گفته زاهدی بعد از آن، پلیت را در دستگاه پرسسور که دستگاه ظهور زینک است قرار میدهیم و این دستگاه قسمتهایی را که قرار است چاپ شود، حفظ میکند و قسمتهای دیگر را پاک میکند و بعد از آن، زینک برای تحویل به سالن چاپ آماده است.
غلامرضا محمدخانی سرکارگر سالن چاپ است که به گفته همکارانش با کارش ازدواج کرده است و بیشتر از ۲۰ سال است که تجربه کار در این مجموعه را دارد، صبح ها زودتر از همه میآید و عصرها دیرتر از همه میرود و نظم در کارش بین همه کارگرها معروف است.
«بعد از آماده سازی زینک در لیتوگرافی، این زینکها به دستگاههای چاپ بسته میشوند و از طرف دیگر هم کاغذها توسط دستگاه برش به قطعهای مختلف و متناسب با دستگاههای دوورقی برش میخورند که بتواند داخل دستگاه چاپ قرار بگیرد.» این را محمدخانی میگوید و ادامه میدهد: «ماشینهای تک رنگ ، دو رنگ، چهار رنگ و پنج رنگ وجود دارد که در دستگاه های چاپ چهاررنگ، به ازای هر رنگ یک علامت وجود دارد که باید دقیقاً این ۴ علامت روی هم قرار بگیرند که رنگ چاپ به درستی و مطابق با طراحی چاپ شود.»
رضا اسلامبولچی مدیر پشتیبابی چاپخانه است که سال های حضورش در این چاپخانه به اندازه عمر بسیاری از کارگرانش میرسد و حالا اینجا برایش بیش از یک محل کار است و با جزئیات همه مراحل آشناست: «بعد از چاپ، اولین مرحله صحافی شروع میشود، برگههایی که از چاپ میآیند برش و تا نخوردهاند، دستگاههای مخصوص به این کار وجود دارد که کاغذ را در قطع مورد نظر تا میکند و بعد برش زده میشود.»
به گفته او، «بعد از تا شدن، صفحات در قسمت بعد فرم بندی میشوند، یک قرآن ۳۸ فرم است که دستگاه با کمک اپراتور، چینش این فرمها را به ترتیب انجام میدهد، چشم الکترونیکی دستگاه در صورتی که یک فرم اشتباه قرار گرفته باشد، هشدار میدهد و فعالیت دستگاه متوقف میشود.»
از اینجا به بعد کار وارد مرحله صحافی و جلد میشود، آن طور که اسلامبولچی میگوید در مرحله بعد ته کتابی که فرم بندی شده بود به وسیله دستگاه دوخته شده و بعد از آن به وسیله دستگاه دیگری، کتاب چسب و تنظیف و شیرازه خورده و اطرافش برش میخورد و بعد از آن کتاب یک دست و گرد شده از دستگاه بیرون میآید.
اسلامبولچی از مراحل جلدکردن قرآن ها هم گفته و ادامه میدهد: «در این مرحله مقوا و گالینگور را به دستگاه میدهیم و خود دستگاه آماده و جلدشده تحویل میدهد، جلدها با دستگاه دیگری طلاکوب میشوند و بعد قرآن آماده شده و جلد هر دو به دستگاه دیگری وارد میشوند و نهایتاً قرآن به صورت آماده و جلدشده از دستگاه بیرون میآید.»
فرایندی که حالا در چند پاراگراف خلاصه شد ساعتها زمان و انرژی میبرد تا محصول نهایی درخور نام قرآن باشد، اتفاقی که حالا سالهاست در این چاپخانه که در آستانه ۳۰ سالگی قرار دارد انجام میشود. چاپخانه ای که از سال ۱۳۶۹ با هدف چاپ قرآن کریم و نشر آن در کشور و جهان اسلام تأسیس شده و تا به امروز توانسته است در این زمینه فعال باشد.
اسلامبولچی، تمام عمر فعالیت چاپخانه را اینجا بوده و حالا او منبع موثقی است برای پرسیدن از تاریخچه راهاندازی چاپخانه؛ «سال ۶۹ زمینی به مساحت ۵۰ هزار متر مربع را از مسکنوشهرسازی گرفتیم و شروع به ساخت کردیم و همزمان شروع به خرید دستگاهها کردیم، بعد از آن با وزیر ارشاد وقت جلسهای گذاشتیم و بعد از آن جلسه، ارز مورد نیاز برای خرید دستگاه ظرف ۴۸ ساعت تأمین شد که خود این هم از برکت قرآن بود.»
این اعتقاد به برکت قرآن از همان زمان آغاز فعالیت چاپخانه بین همه کارکنان آن وجود داشته و تا به امروز هم حفظ شده است، آن طور که اسلامبولچی میگوید: «مدیرعامل وقت آنقدر به این برکت قرآن اعتقاد داشت که میگفت حتما کسی که در آلمان این دستگاه را به ما فروخته، کار درستی انجام داده که باعث شده این صلاحیت را پیدا کند که دستگاهش در ایران قرآن چاپ کند.»
مدیرعامل کنونی هم همین اعتقاد را دارد: «همین که در این سن و سال و با وجود مشکلات جسمی که دارم روی پای خودم ایستادهام از برکت قرآن است، برکت مادی قرآن هم برایم مسجل است من یک حقوق بازنشستگی دارم و یک حقوقی هم از این مرکز میگیرم اما اگر کارخیر یا مساعدت یا نذری پیش بیاید حتما از حقوق اینجا پرداخت میکنم، چون آن را متبرک میدانم».
اتاقش پر شده است از قرآنهایی که تولید همینجاست، لوحهای تقدیری که به پاس سالها خدمت در راه قرآن کسب کرده اند و افتخاراتی که رقم زده اند، خدماتی که سابقه دیرینه دارد، به گفته ناصر بابامحمدی در ابتدای فعالیت این چاپخانه، تولید سالی ۱۰ میلیون جلد قرآن کریم در آن پیش بینی شد و برای همین منظور هم با همکاری دولت وقت، دستگاههای خوبی در همان سال خریده اما بعد از آن در سال های بعد با توجه به اینکه این شرکت به صورت شرکت سهامی خاص و تابع قوانین تجارت و ثبت شرکت ها اداره میشود و قیمومیت آن با سازمان اوقاف و امور خیریه است، حمایتها در سالهای بعد با همان میزان ادامه پیدا نکرد و به همین دلیل میزان تولید به پیش بینی اولیه نزدیک نشد.
با همه اینها اما این مرکز با وجود همه مشکلات شرکت های چاپ و نشر، با گرانی کاغذ و نوسانات ارز و سختیهای واردات دستگاههای چاپ هنوز سرپاست و همه کارکنان اینجا، این را از برکت قرآن میدانند. شاهد این مدعا هم حرف های بابامحمدی است که میگوید: «با وجود همه این مشکلات و کم شدن سفارش چاپ برای همه ناشران و روی کار آمدن رقبایی که با توجه به گران تر شدن قیمت تمام شده قرآن در ایران، مشتری های خارجی را به خود جذب کرده اند اما صادرات قرآن ما هنوز به کشورهای حاشیه خلیج فارس و آسیای میانه از جمله عراق، ازبکستان، آذربایجان، ترکمنستان و کشورهای از این دست ادامه دارد و این همان برکت قرآن است.»
صدای «الله اکبر» اذان ظهر که بلند میشود دستگاهها را خاموش میکنند و آستینها را بالا میزنند. نمیشود که با کلام خدا مأنوس شده باشی و به دیدارش، مشتاقترین نباشی. قصه این گزارش فرق میکند. قصه جایی است که در آن نور چاپ میکنند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
Monday, 25 November , 2024