روایت ساخت نخستین فیلم عصر انقلاب در قم/ میخواستند چوب لای چرخ کنند گفتم سینما را قبرستان میکنم
شهر بیست/ سرویس فرهنگ و هنر _ محبوبه آقانوری: نخستین سالن سینما در قم زمانی آغاز به کار کرد که ۷۵ سال از تولد سینما در جهان و ۷۰ سال از راهاندازی نخستین سالن سینمای ایران میگذشت.
امروز در حالی بیش از نیم قرن از روشن شدن چراغ سینما در «دروازه طلایی» قم میگذرد که بخش عمده عمر سینمای این شهر در عصر انقلاب سپری شده و مناسبت «روز ملی سینما» بهانه خوبی برای ورق زدن برگهایی از دفتر تاریخ سینما در این شهر مذهبی است. شهری که شاید کمتر کسی بداند نخستین فیلم سینمایی عصر انقلاب در آن ساخته و به نمایش گذاشته شد.
از آنجا که دو اتفاق مهم تاریخ سینما با نام حاج سید محمد برقعی گره خورده، با او به گفتوگو نشستیم. او هم مؤسس نخستین سینمای پس از انقلاب در قم بوده و هم در تولید و اکران نخستین فیلم سینمایی عصر انقلاب نقش مؤثری داشته و خاطرات و ناگفتههای شنیدنی از همه این سالها دارد.
او هم به عنوان یک روحانیزاده شناخته شده از محل اصیل سیدان قم و هم به عنوان یک طرفدار سینما، از عوامل مؤثر ساخت فیلم «فریاد مجاهد» در قم بوده و روایت خواندنی از اکران اختصاصی این فیلم برای فرزند و داماد امام خمینی(ره) و آیتالله یزدی در سالن پیشآهنگی دارد، جایی که در آن زمان محل برگزاری دادگاههای انقلاب بوده و بعدها به سینما تربیت تبدیل میشود.
برقعی این روزها در حوالی ۷۲ سالگی همچنان مدیر سینما شهر آفتاب قم است و با عشق و علاقه پای سینما و سینماداری مانده، گرچه سینمای او در این سالها رونق دهه شصت را ندارد اما همچنان چراغش به عنوان یکی از سینماهای نوستالژی و قدیمی قم روشن مانده است.
او که حالا طول عمر دوران مدیریتش در سینما از عدد چهل عبور کرده و یک بار هم در دولت محمود احمدینژاد به عنوان سینمادار نمونه کشوری معرفی شده است، در سالن شماره یک سینما شهر آفتاب میزبان خبرنگار «شهر۲۰» شد و از خاطرات سینما و سینماداریاش گفت. ماحصل این گفتوگوی ۹۰ دقیقهای را در ادامه میخوانید.
*سالهای زیادی از عمر شما به سینما و مدیریت سینما گره خورده، از چه زمانی به هنر هفتم علاقهمند شدید؟
زمانی که درس ابتداییام تمام شد، مجبور شدم به تهران سفر کنم. از ۱۲ سالگی به تهران رفتم و در یک کارخانه سیمسازی کار میکردم. ماجرای علاقه من به سینما یک مقدمه دارد. پدرم در حادثه مدرسه فیضیه سال ۱۳۴۲ حضور داشت و تعریف میکرد که افرادی از تهران آمده بودند و ضربات فنی و رزمی به طلبهها میزدند. آن زمان هنوز تکواندو و کاراته چندان مرسوم نبود و من دنبال کشتی کج رفتم و به اصطلاح خواستم آن ضربات و تکنیکهای فنی را یاد بگیرم.
*در واقع قصد داشتید دفاع شخصی یاد بگیرید؟
احسنت. میخواستم دفاع شخصی یاد بگیرم که اگر مشابه حادثه مدرسه فیضیه در حوزه درگیری شد، بتوانم دفاع کنم که در نهایت سرچشمه علاقه من به سینما از اینجا شکل گرفت. وارد عرصه کشتی کج و باشگاه ورزشی و اینها که شدم، با هنرمندان اکشنکار سینما آشنا شدم. همه این مسائل برای قبل از انقلاب است. در پیست موتورسواری و سوارکاری و از این قبیل کارها خیلی زبده شده بودم.
*قبل از انقلاب در قم فعالیت سینمایی نداشتید؟
ابداً!
*فضای سینمای قبل از انقلاب را چطور تصویر میکنید؟ منظور در خود قم است. قبل از انقلاب هم فضای قم نسبت به سایر شهرها متفاوت بود؟
طبیعتاً عموم قمیها علاقه نداشتند اما جوانان قم خیلی طرفدار فیلمهای اکشن بودند و به همین دلیل قبل از انقلاب فیلمهای رزمی و اکشن و پر تحرک که ساخته میشد، استقبال میکردند.
مثلاً خود ما وقتی در دهه شصت فیلمهای جمشید هاشمپور را اکران میکردیم، استقبال آنقدر زیاد بود که کنترل از دست ما خارج میشد. گاهی اوقات روزی ۳ تا ۴ چهار هزار نفر میآمدند و در سینما فیلم میدیدند. از فیلمهایی که در ژانر اکشن و حماسی و جنگی بود، استقبال میشد.
*قبل از انقلاب در قم سینما داشتیم؟
قبل از انقلاب یک سینما در خیابان امام خمینی(ره) روبهروی اداره دارایی ساخته شده بود که مخاطب هم داشت و همان قبل انقلاب به مدرسه علمیه تبدیل شد. اسم سینما «گلدن گیت» یا همان «دروازه طلایی» بود. همان یک سینما ساخته شد و چند سالی هم کار کرد. روایات زیادی از سرنوشت آن میگویند اما آتش گرفت.
*چه سالی آتش گرفت؟
سه سال قبل از انقلاب. من عقیدهام بر آن است که خود رژیم آنجا را منفجر کرد. چون بعد از اینکه من در فلسطین دوره چریکی دیدم و اطلاعات نظامی پیدا کردم متوجه شدم که منفجر کردن آن ساختمان با یک کوکتل مولوتف یا چیزی که مردم عادی بتوانند بسازند و در آن بیندازند، آتش نگرفته بود. البته این تحلیل شخصی بنده است.
*شما چریک بودید؟
من در اواخر سال ۱۳۵۵ در فلسطین و در پادگان الفتح به دلیل اینکه برای انقلاب آماده شویم دوره چریکی دیدم. وقتی انفجار را دیدم متوجه شدم اگر تمام ستونها و آهنکشیهای قوی آن ساختمان بخواهد منفجر شود، باید یک فرصت مناسبی باشد. حتی آن زمان خانههای اطراف را هم خالی کردند.
*خود شما در آن مقطع به چه فیلمهایی علاقه داشتید؟
در تهران فیلم زیاد میدیدم. فیلمهایی که کشتیکج و رزمی بود مثل فیلمهای «بروسلی» و کاراته ژاپنی را بیشتر میدیدم یا فیلمهایی که با موضوع جوانمردی ساخته میشد؛ مثلاً مرحوم ناصر ملک مطیعی در یک فیلمی بازی میکرد به نام «پهلوان مفرد» که به همه سفارش میکردم بروند ببینند تا حرمت بزرگترها و پیشکسوتها را داشته باشند.
*به عصر انقلاب ورود کنیم. چطور شد اولین فیلم پس از انقلاب در قم ساخته شد؟
وقتی که انقلاب پیروز شد. دیدم دستم باز است و با دوستانی که دارم میتوانم کارهایی انجام دهم. آن زمان من تنها موتور سواری بودم که در خدمت امام(ره) بودم و با بیت ایشان و آیتالله یزدی ارتباط داشتم. به همین دلیل اولین فیلمی که در سال ۵۸ کلید خورد و ساخته شد «فریاد مجاهد» بود که به همراه ستار هریس (تهیه کننده فیلم) آن را کلید زدیم و در حوزه علمیه و بازار کهنه ساختیم.
من به عنوان رابط همراه عوامل فیلم بودم و راهنمایی و همکاری کردم. فیلم که آماده شد برای حاج سید احمد آقا خمینی، حاج آقای اشراقی و آیتالله یزدی پخش کردیم و آن عزیزان فیلم را دیدند و لذت بردند و خیلی هم تأیید کردند.
*کجا اکران کردید؟
آن زمان محل فعلی سینما تربیت در اختیار کمیته بود که دادگاههای انقلاب را آنجا تشکیل میدادند. ما دستگاه آپارات را همانجا بردیم و فیلم را به نمایش گذاشتیم. یعنی اولین فیلمی که اکران شد همین فیلم بود. چون بیشتر خاطرات سال ۱۳۴۲ در آن روایت شده بود. بعد از آن، فیلم در سینماها اکران و در واقع اولین فیلم سینمایی پس از انقلاب بود.
*قبل از انقلاب از ساختمان سینما تربیت چه استفادهای میشد؟
سالن سینما تربیت متعلق به آموزش پرورش بود و نام آن «پیشآهنگی» بود که بعد از انقلاب چون در اختیار کمیته بود و صندلی و سن داشت ما فیلم را آنجا به نمایش گذاشتیم.
بعد از آن تصمیم گرفتم جای مستقلی برای سینما در قم داشته باشم که سال ۱۳۵۸ سینمای «شهر قیام» را در حوالی میدان سپاه راهاندازی و به مدت حدود دو سال فیلم پخش کردم. بعدها آن را به جامعه مدرسین فروختم که الان چاپخانه شده است.
*در آن سینما چه فیلمهایی اکران میکردید؟
فیلمهایی که ما اکران میکردیم خارجی بود، فیلمهای رزمی بود.
*بازیگر خانم هم در آن فیلمها بود؟
بله.
*آن زمان با نشان دادن تصاویر بازیگران زن خارجی بدون حجاب مخالفت نمیکردند؟
سانسور میکردم. دستگاه سانسورم خیلی خوب بود! یک فیلم دو ساعته یا سه ساعته را تا یک ساعتونیم در میآوردم و جاهایی را که مناسب نبود، میزدم. از آیتالله مشکینی هم خواستم دو روحانی به عنوان نماینده معرفی کند تا بر فیلمها نظارت کنند. ما حتی فیلمهای آمریکایی هم پخش میکردیم.
*در سینما «شهر قیام» وقتی فیلم اکران میکردید خانمها هم به سینما میآمدند؟
نه، خانمها خیلی استقبال نمیکردند.
*خودشان استقبال نمیکردند یا به کل ورود خانمها به سینما ممنوع بود؟
نه ممنوع نبود. ما یک بالکن خیلی کوچکی داشتیم که تعدادی از خانمها میآمدند. البته هنوز برای مردم، سینما یک مرکز فساد محسوب میشد و سینما رفتن برای مردم جا نیفتاده بود. حتی با اینکه امام فرموده بود ما با سینما مخالف نیستیم، اما باز آن اوایل سینما جایگاه خود را پیدا نکرده بود. ما میدانستیم که در آینده به مرور این نگاه بر طرف میشود.
مثلاً در همان زمان که سینما را راه انداختیم، یک خانواده میآمد سینما فیلم میدید، اما از اینجا که میرفتند وقتی دیگران از آنها می پرسیدند کجا بودید، میگفتند پشت سینما فامیل داریم رفتیم به آنها سر بزنیم! در واقع سینما رفتن را خیلی بد میدانستند. خلاصه بعد از آن در سال ۶۰ دیدیم آن محل جای مناسبی نیست، سینما را به مکان فعلی منتقل کردیم.
*ظرفیت آنجا چند نفر بود؟ چرا جای مناسبی نبود؟
آنجا حدود ۴۰۰ نفر ظرفیت داشت. جمعیتی که استقبال میکردند، باعث مزاحمت همسایهها میشد. مردم آن زمان فرهنگ سینما رفتن را نداشتند. دیگر آنکه جای مناسبی برای کار ما نبود و خود به خود با آن فرهنگ لازم بود سینما در یک جایی دور از مرکز شهر و محلهها باشد. به این منطقه آمدیم که در آن سال اینجا بیابان برهوت بود. یعنی از اینجا تا خود وادیالسلام همه گندمکاری بود.
*با اینکه میگویید خوب نمی دانستند اما ظرفیت ۴۰۰ نفری که گفتید پر میشد و حتی صف هم میکشیدند.
بیشتر مجردها و جوانها به سینما میآمدند.
*نقل شده بود برای آنکه تندروها در آن زمان مخل کار شما نباشند، گاهی با اسلحه از سینما محافظت میکردید. آیا این مسئله صحت دارد؟
خیر، صحت ندارد. من کمیتهای بودم و جز گروه ضربت محسوب میشدم اما هیچگاه از اسلحه برای کارهای شخصی خودم استفاده نمیکردم.
*در اوایل انقلاب حتی در تهران هم خیلی از سینماها و مراکز هنری تعطیل بود. چطور شد در شهری مثل قم شما یک سینما ساختید؟
ما خودمان در رأس انقلاب بودیم، دوره دیده بودیم و انقلابی بودیم. کسی نمیتوانست به ما خرده بگیرد.
*یعنی هیچ مشکلی برای شما ایجاد نشد؟
نه. ما اصلاً و ابداً مشکلی نداشتیم. خود انقلابیها میآمدند سینما و فیلم میدیدند و اکثریت هم از بچههای جبهه و جنگ بودند. وقتی مرخصی میآمدند راهی سینما میشدند و چهار تا فیلم جنگی و اکشن میدیدند و میرفتند. زمانی که میآمدند، به اصطلاح شارژ میشدند. فیلمها حماسی بود و ما حماسه را دوست داریم.
*از یک طرف میخواهید بگویید مردم سینما را دوست داشتند، از طرف دیگر میگویید سینما در زمانهایی تماشاگر نداشت. این نوسان برای چیست؟ تغییرات سیاسی اجتماعی چقدر روی حرفه شما مؤثر است؟
من عقیدهام این است که فیلمسازان ما هنوز نمیدانند چه فیلمی باید بسازند. بیرودربایستی بگویم بیشتر تهیهکنندهها و فیلمسازان برای ذائقه جامعه فیلم نمیسازند، برای یک عده تیپ خاص از افرادی که در مناطق غرب تهران یا جاهای لوکس زندگی میکنند فیلم میسازند و یا قصههای فیلمها که از غرب خط میگیرند. یک عدهای هم هستند که این فیلمها را میبینند و جواب هم میدهد. اما شما میدانید چند درصد مردم این مملکت سینما میروند؟ تنها ۳ درصد! چرا اینطور است؟! چرا زمان طاغوت وقتی سینماها فیلم اکران میکردند، مردم تا کجاها صف میبستند؟!
*یعنی به نظر شما فیلمهای آن زمان بر اساس ذائقه مردم ساخته میشد؟
آن زمان ما فقط جلو سینماها صف میدیدیم. خاطرم هست برای فیلم «گدایان تهران» صف از جلوی سینما کیهان در خیابان قزوین شروع شده بود و از خیابان نواب میگذشت و تا خیابان هلالاحمر که همان «شیر و خورشید» سابق باشد، ادامه پیدا میکرد. فرض کنید در قم، سینما در ۲۰ متری شهید بهشتی باشد و صف آن تا ۳۰ متری کیوانفر ادامه پیدا کند. هیچ جا جز جلوی سینما صف نبود. حالا همه شدهاند آل صفویه برای نانوایی و …!
در گذشته میآمدند ببینند مشکلات چیست و ذائقه مردم چیست و بر همان مبنا فیلم میساختند و مردم هم استقبال میکردند مثل فیلم «گنج قارون» اما اکثریت فیلمسازانی که امروز دارند فیلم میسازند عدهای خاص هستند که میخواهند بروند آن طرف آب جایزه بگیرند. این عده که برای جایزه از کشورهای دیگر فیلم میسازند باید ضعف کشور ما را پیدا کنند و به تصویر بکشند.
حالا شاید یک جاهایی از مملکت مشکلاتی باشد ولی همهجا اینطور نیست. بدبختی، بیچارگی، طلاق، دعوا و مکافات را که به تصویر بکشید به شما در کشورهای دیگر جایزه میدهند. از طرفی یک سری افراد هم هستند که از فیلمهای عشق و عاشقی در حد اینکه دو جوان دنبال هم باشند استقبال میکنند یا میروند یک کشور دیگر فیلم میسازند که خانمی در فیلمشان سر باز باشد. یا مثلاً فیلمهایی که الان ساخته میشود هر کس خانم دکتر و مهندس و کلاس بالا باشد با مانتو و روسری است ولی کلفت و فقیر و بدبخت چادر سر میکند.
آیا ذائقه همه جامعه ما یکی است؟ شما ببینید در یک خانواده فرزند کوچکتر یک ذائقه، خانم یک ذائقه، آقا یک ذائقه! در واقع شما باید برای یک خانواده ۵ نفره ۵ نوع فیلم متفاوت بسازید. نمیشود برای کل ایران که ۸۰ میلیون جمعیت دارد یک فیلم بسازید. به نظرم اصلاً در فیلمها تنوع وجود ندارد. ما در فیلم کودک ضعیف هستیم. ما فیلم کودک نداریم. چقدر کودک در کشور داریم که الان اگر فیلم مناسبشان باشد استفاده میکنند اما در سال چند فیلم کودک داریم؟
*فیلمی در ذهن دارید که متناسب با معیارها و ترازهای مد نظر شما روی پرده رفته باشد و مردم استقبال زیادی کرده باشند؟
یک زمانی مردم کاملاً از جنگ خسته شده بودند که آقای ده نمکی یک فیلم جنگی ساخت اما مردم استقبال کردند. چرا؟ چون آقای ده نمکی خودش در جبهه بوده و میدانست در جبهه چه مسائلی وجود داشته و آنها را به تصویر کشید و مردم استقبال کردند. این فیلم بعد از دوران رکود سینما، پرتماشاگرترین فیلم تاریخ سینمای «شهر آفتاب» بود.
بعضیها فکر میکنند با آمدن سیدی و ماهواره و … استقبال از سینما کم شد اما من معتقدم تصاویر کوچک تلویزیونها اصلاً نمیتواند جای سینما را بگیرد و دلیل آن همان توجه نکردن به ذائقه مردم است. ما ذائقه مردم را باید بشناسیم.
*از سینما «شهرآفتاب» بگویید. ماجرای تغییر نام این سینما چه بود؟
ابتدا که اینجا را ساختیم تقریباً همزمان شد با عملیات «والفجر»، به همین دلیل نام سینما را «والفجر» گذاشتیم. بعدها اسم «شقایق» را انتخاب کردیم و روی سینما گذاشتیم. بعد از مدتی چون سینما فرسوده شده بود و کارایی نداشت تعمیرات انجام دادیم و سالن اضافه کردیم که مجدداً خواستیم با یک اسم جدید شروع کنیم و «شهر آفتاب» را انتخاب کردیم. در قم عواملی که در ارشاد بودند همیشه با ما همراه بودند و هیچ زمانی با من مخالفتی نداشتند.
*همین سینما شهر آفتاب هم در چند مقطع تعطیل بود. چرا؟
به دلیل بعضی مسائل از جمله اینکه وقتی سینما تربیت راه افتاد چون برای آموزشوپرورش بود، اکران دانشآموزی داشت و برای مدارس فیلم اکران میکرد. آن زمان معاون وقت آموزش پرورش، تمام فیلمهای خوب و بهروز را که در کشور اکران میشد در سینما تربیت پخش میکرد. به همین دلیل هم سینما استقلال و هم سینمای ما به مرور از رده خارج شد.
*مگر شما نمیتوانستید همان فیلمها را همزمان بگیرید و پخش کنید؟
شرکتهای پخش فیلم بیشتر از یک کپی به قم نمیدادند. آن زمان هم مثل امروز دیجیتالی نبود! گاهی به قم فقط یک کپی از یک فیلم میرسید که سینما تربیت همان یک کپی را میگرفت.
سر این ماجرا من به وزارت ارشاد رفتم و به اعتراض گفتم پس اجازه بدهید ما سینما را قبرستان کنیم! اینجا وقتی فیلم نداشته باشد چه فایده دارد؟! به مسئولان آموزش و پرورش هم گفتم شما حق ندارید یک مرکز فرهنگی را به خاطر درآمد خودتان تعطیل کنید. کمکم هم فیلمها را به ما دادند و هم در نهایت اجازه دادند دانشآموزان ناحیه ۳ به سینمای ما بیایند.
*آیا برای احیای سینمای «شهرآفتاب» با بی مهری و سختی مواجه شدید؟
ببینید ما اگر میخواستیم منتظر این بمانیم که به ما کمک کنند، سینمای ما هم مثل سینما استقلال تعطیل میشد. شخصاً ۲ میلیارد تومان اینجا خرج کردم. دو قواره زمین و یک واحد آپارتمان داشتم که فروختم و خرج کردم.
۳۰۰ میلیون تومان قرار بود «سینما شهر» به ما بدهد که آنقدر خرد خرد دادند و تورم و هزینهها بالا رفت که ارزش آن به ۳۰ میلیون رسید. خلاصه که اگر میخواستم منتظر حمایت و کمک نهادها باشم هیچ زمانی این سینما هم راه نمیافتاد. من از اول روی پای خودم ایستادم. همان زمان هم که مخالفت میکردند، خودم خیلی پیگیر و جدی بودم.
*در همه این سالها مسئولان کدام دوره ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی قم بیشترین همکاری را با شما داشتند؟
آن اوایل که اداره ارشادی وجود نداشت اما شهرداری از ابتدا موافقتهایی با ما داشت. بقیه نهادها هم کارهای نبودند که دخالت کنند و خود من هم آدمی نبودم که اجازه بدهم کسی دخالت کند. خیلی جدی بودم، حتی همان سینمای شهر قیام هم یک عده مخالفت میکردند اما با این حال جلوی آنها ایستادم و نتوانستند من را از پای درآورند.
در مجموع ارشاد قم همیشه با ما همکاری داشته است. چون خطایی از طرف من سر نزده و آنچه آنها میخواهند و در راستای افکار آنهاست، عمل میکنم.
*دوران اوج سینما «شهر آفتاب» در چه مقطعی بود؟
سینمای ما فقط در دهه ۶۰ خوب فروش میکرد. در سالهای بعد خود به خود سینما رکود داشت. آن زمان از بنیاد فارابی فیلمهای جنگی و حماسی میگرفتیم. بعدها در دولت احمدینژاد هم همکاری خیلی خوبی داشتند. چه سینما شهر و چه عوامل ارشاد به سینما رسیدگی کردند و من را هم به عنوان سینمادار نمونه کشور معرفی و تجلیل کردند که بهترین خاطره برای من شد.
یکی از مشکلات جامعه ما این است که در حال حاضر یک بودجهای برای بلیت سینما میآید که باید به دست کارمندان بدهند و ادارات از ما بلیت نیمبها بخرند تا سینما راه بیفتد. امسال این کار توسط وزیر جدید انجام شد. همچنین یکی دو روز را مجانی اعلام کردند که سینما راه افتاد و خوب بود.
*افزایش قیمت بلیتها که امسال مصوب شد، در میزان استقبال مخاطبان سینمای شهر آفتاب تأثیرگذار بود؟
بله، طبیعی است. مردم الان دستشان خالی است. وقتی یک خانواده ۵ نفره به سینما میآید و بخواهد علاوه بر بلیت، از بوفه خوراکی بخرد و خرجهای جانبی را داشته باشد، فشار وارد میشود. همین الان هم سینما در روزهای سهشنبه از جمعه شلوغتر است چون نیم بهاست. دلیلش این است که دست مردم خالی است و وضع اقتصادی مردم خوب نیست.
مسئله دیگر آنکه اکران دانشآموزی کمک بسیار زیادی به سینما میکند و گاهی حتی جواب بدهیهای ما را هم میدهد اما در این دو سالی که بخاطر کرونا مدارس تعطیل بود، در کار ما هم تأثیر گذاشت.
*از مشکلاتتان برای اکران فیلمها بگویید. بعضاً مشاهده میشود که برخی از فیلمها در قم اجازه اکران پیدا نمیکنند. سازوکار اکران فیلمها در قم چگونه است؟ آیا شما و سینماداران در آن دخیل هستید؟
من یک موقعی میگفتم ما حق نداریم برای یک میلیون و چند صد هزار نفر جمعیت قم تصمیم بگیریم که مثلاً شما میتوانید این فیلم را ببینید یا نمیتوانید. به خودم هیچ وقت اجازه این کار را ندادم. حتی یک فیلمی ممکن است مطابق ذائقه من نباشد، اما نمیتوانم بگویم در سینمای خودم اکران نمیکنم.
اما در مورد سؤال شما باید بگویم همه فیلمها در قم میآید جز برخی فیلمها که شاید در شأن مردم قم نباشد و در یک چارچوبی عواملی این را میبینند. از ارشاد و برخی نهادها که میگویند اگر در قم این فیلمها را بگذاریم، شاید ایجاد دردسر کند. ما برای انتخاب فیلم هیچ دخل و تصرفی نداریم.
*شما به سینما استقلال هم اشاره کردید. این سینما چه سالی شروع به کار کرد؟
آنجا یکی دو سال بعد از ما شروع به کار کرد.
*رقیب بودید؟ یا مثلاً بعد از راه افتادن سینما استقلال، استقبال از سینمای شما کم شد؟
زمانی که ما سینمادار شدیم اصلاً به پول و درآمد فکر نمیکردیم. اگر من دنبال درآمد بودم، خیلی کارهای دیگر در اختیارم بود و میتوانستم انجام دهم. پس هیچ زمانی سینما استقلال را رقیب نمیدانستم. ما رفیق هم بودیم. همیشه میدانستم اگر تعداد سینما زیاد شود، به قول معروف سینمابرو و مخاطب زیاد میشود و خود به خود سینمای ما هم تأمین میشود.
اما همانطور که اشاره کردم یکی از مشکلات ما و سینما استقلال این بود که کپی فیلمهایی که تولید میشد کم بود و به ما نمیرسید. مثلاً به سینما تربیت کپی فیلم را میدادند و به ما و سینما استقلال دیگر نمیرسید. نه اینکه ما با خود سینما بحث داشته باشیم بلکه با اداره ارشاد و پخش فیلم بحث داشتیم که باید تعادل و عدالت را در پخش کپی فیلمها حفظ کنند.
*۱۶ سال از تعطیلی سینما استقلال میگذرد. با توجه به اینکه این سینما به لحاظ موقعیت جغرافیایی به سینما شهرآفتاب نزدیک بود، باعث رونق سینمای شما نشد؟
من راستش خیلی ناراحتم. نه فقط برای سینما استقلال بلکه برای خود آقای حسینی که خیلی زحمت کشید. من چندین بار حتی با خود ایشان به تهران و وزارت ارشاد رفتم. با دوستانی که داشتیم ارتباط برقرار کردم که اگر امکان دارد کمکی بشود و بتوانند آنجا را راهاندازی کنند اما متأسفانه انجام نشد. دلایل را باید از خودشان بپرسید. من به اندازه رفاقت با ایشان برای بازگشایی سینما استقلال تلاش کردم اما موفق نبودیم.
*وجود سینما ونوس یا سینما تربیت که اخیراً بازسازی هم شده، در میزان فروش و مخاطبان سینمای شما تأثیر گذاشت؟
من فکر نمیکنم تأثیرگذار باشد. مردمی که در این منطقه هستند به سینمای ما میآیند و آنهایی که در مرکز شهر و مناطق دیگر هستند، به سینماهای دیگر میروند. چون فیلمها هم دیگر یکسان است و همه فیلمهای خوب را ما هم میآوریم. ما مکمل هم هستیم.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
فاطمه امینی
تاریخ : ۲۳ - شهریور - ۱۴۰۱
سپاس فراوان از اطلاعات خوب و قلم عالی و روانتون خانم خبرنگار
پشتیبانی سایت
تاریخ : ۲۴ - شهریور - ۱۴۰۱
متشکر از بیان دیدگاه تون.