نگاهی به پیشینه تاریخی عزاداری/ روضهخوان حسین(ع) است
به گزارش «شهر بیست»، گزارش «نگاهی به سابقه عزاداری و روضهخوانی بعد از عاشورا تا حالا/ روضهخوان حسین(ع) است» در شماره ۶۶۷ مجله همشهری جوان منتشر شده بود که به مناسبت ایام سوگواری محرم بازنشر میشود.
روضهخوانی، مقتلخوانی یا صحیحتر، سنت عزاداری برای امام حسین(ع) و یارانش سابقهای به اندازه خود واقعه کربلا دارد و از ظهر عاشورا شروع شده است. در طول این ۱۴۰۰ سال اما عزاداری دچار تغییرات و بالا و پایینهایی بوده و حالا به این شکل به دست ما رسیده است.
*عاشورای ۶۱ هجری قمری
اولین نوحه تاریخ را خود امام حسین(ع) خوانده است. در مقانل آمده که امام برسر هیچ شهیدی گریه نکرد و نوحه نخواند مگر برادر علمدارش. آنجا بود که «و بان الإنکسار فی وجه الحسین و بکا بکائاً شدیدا» (و شکستگی در چهره امام(ع) پدیدار گشت و گریست، گریستنی شدید.) آنگاه این نوحه را امام خواند: «با قتل تو کمر سبط پیامبر شکست و با این شکست قوای اسلام شکسته شد. با قطع دو دست تو در حقیقت دستان پیامبر عرب را جدا کردند.)
پرچم و علمی که در جلوی دستههای عزاداری و برای مشخص کردن دستهها از هم استفاده میشود، یادگاری از علم (پرچم) حضرت عباس است. از آداب علمداری، بیرون نبردن علم در شب شام غریبان است؛ شبی که دیگر عباس علمداری نمانده.
*صَفر سال ۶۱ هجری قمری
اولین مجلس عزاداری امام حسین(ع) در دل پایتخت یزید برگزار شد. پس از ورود کاروان اسرا به شام و خطابهخوانی امام سجاد(ع) در مسجد اموی، یزید به اهلبیت(ع) اجازه داد که عزاداری کنند و آنان به مدت سه روز، به طور رسمی در شام عزاداری کردند.
در مدینه با ورود کاروان اهلبیت(ع)، عزای عمومی برپا شد و تمامی مردم شهر ناله و ضجه کردند. حضرت زینب(س) مدام برای برادرش مجلس عزاداری برپا میکرد و والی مدینه به یزید نوشت: «وجود این زن در مدینه، اندیشهها را تحریک میکند. او سخنور، دانا و باهوش است. او واقعه عاشورا را برای همه تعریف میکند و کسانی که با او همراهی میکنند، خون حسین را مطالبه می کنند.» تبعید حضرت زینب(س) به شام به همین دلیل بود.
*سال ۶۵ هجری قمری
آن دسته از اهل کوفه که به خونخواهی امام حسین(ع) قیام کردند و «توابین» لقب گرفتند، نخست به کربلا آمدند و بر سر مرقد امام حسین(ع) به عزاداری پرداختند و آنگاه به جنگ لشکر شام رفتند.
*سال۹۵ هجری قمری
امام محمدباقر(ع) در خانهاش مجلس سوگواری تشکیل میداد و اهل خانه را به عزاداری میخواند. امام(ع) به شاعران دستور میداد در رثای جد شهیدش شعر بگویند. از وصیتهای امام باقر(ع)، یکی برگزاری مجلس عزای امام حسین(ع) در روز عرفه و صحرای عرفات به مدت ۱۰ سال بود.
*سال ۱۳۰ هجری قمری
روایت شده که امام جعفر صادق(ع) از عبدالله بن حماد بصری پرسید: «به من خبر رسیده که گروهی میآیند نزد حسین(ع). از اطراف کوفه و غیر ایشان و برای آن حضرت نوحهگری میکنند، پس بعضی [قرآن] قرائت میکنند. برخی قصه [روز عاشورا] را می گویند. برخی نوحهگری میکنند و گروهی دیگر مرثیه میخوانند. آیا این خبر، درست است؟ عبدالله پاسخ داد: «فدایت شوم! آری؛ من آنچه را میفرمایید. دیدهام». امام صادق(ع) خوشحال شد. فرمود: «سپاس خدای را که در میان مردم، گروهی را قرار داد که نزد ما میآیند و ما را حمایت میکنند و بر ما مرثیه میخوانند.»
*سال ۱۸۰ هجری قمری
خلفای عباسی، با آن که از ابتدا با شعار اهلبیت(ع) سر کار آمده بودند اما زیارت قبر امام حسین(ع) را ممنوع اعلام کردند. گزارشهای متعددی از مجازاتهای قطع دست یا کشتن برای زیارت کربلا در دوره هارون الرشید وجود دارد.
*سال ۲۰۰ هجری قمری
درباره عزاداری حضرت رضا(ع) چنین نوشته اند: امام دعبل خزاعی، شاعر معروف را میخواست. به او به عنوان «یاریدهنده اهلبیت» خوشامد می گفت. وقتی که دعبل مرثیهاش را میخواند، حضرت پردهای نصب میکرد تا اعضای خانواده، پشت آن بنشینند و گوش کنند، مرثیههای طولانی و سوزناک دعبل، صدای شیون حضار را بلند میکرد و گاه میشد که امام رضا(ع) چند بار از حال برود. ظاهراً امام رضا(ع) در دوره ولایتعهدی میخواست مجالس عمومی عزاداری برگزار کند که حکومت عباسی مانع شد.
*سال ۳۲۵ هجری قمری
ابن اثیر در تاریخ «الکامل» خود ذیل حوادث سال ۳۲۵ قمری، یعنی پس از فتح بغداد به دست امیران شیعه آل بویه، می نویسد: «در دهم محرم این سال، معزالدوله دیلمی به مردم دستور داد که برای حسین بن علی(ع)، دکانهای خود را ببندند و بازارها را تعطیل کنند و خرید و فروش نکنند و نوحه بخوانند و جامههای خشن و سیاه بپوشند و زنان موی پریشان و روی سیاه کرده و جامه چاک زده. نوحه بخوانند و در شهر بگردند و سیلی به صورت بزنند و مردم چنین کردند و به سبب زیادی شیعیان و نیز بدان سبب که خلیفه با ایشان بود، کسی قدرت نداشت که مانع شود.» این اولین دسته تاریخ است. اولین سالی که در مرکز خلافت عباسی و در سطحی گسترده برای شهید کربلا عزاداری شد.
عزاداری دسته جمعی و علنی و نمادین، سنت ایرانیان باستان در سوگ سیاوش بود که پس از اسلام برای شهید بزرگ اسلام اجرا شد. (سرزمین دیلم و طبرستان یعنی مازندران امروزی که زادگاه امیران آل بویه است. خیلی دیر به دست مسلمانان فتح شد و سنتهایشان ریشه در فرهنگ قدیمیشان داشت.) سینه زدن هم رسمی ایرانی است که از ایران باستان به جامانده. همچنین رنگ سیاه پوشیدن در عزاداری )برای اعلام و نمایش عزادار بودن) خاص ایرانیان بود و هنوز هم در میان عرب رسم نیست. برای همین، متعصبان اهل سنت به این امور «شعار الجاهلی» میگفتند.
*سال ۵۹۰ هجری قمری
در دوره غزنویان و بعد هم سلجوقیان، عزاداری عاشورا دوباره ممنوع شد اما بعضی جاها عزاداریهای محدود و محلی برپا بود. در این عزاداریها بیشتر از رسوم قدیمی استفاده میشد، مثل مراسم نخلگردانی. در مقابل، متعصبان سنی، در برابر مراسم سوگواری امام حسین(ع) آیین سوگواری مصعب بن عمیر (از صحابه پیامبر) را برگزار میکردند و روز عاشورا را روز عید اعلام میکردند.
در «تحفهالابرار» میخوانیم: «خلایق به تبع یزیدیان، در دهه عاشورا، به عیش و شادمانی میگذرانند و در لیلهالعاشر (شب عاشورا) دست خود را حنا بسته، تا روز به سماع و غنا میبودند. چنانچه روز دهم محرم را کالعید دانسته، آن روز را «محیا» گویند و در آن روز به استماع دف و نی و سماع میپویند.»
*سال ۷۰۱ هجری قمری
پس از سلطه مغول، مراسم عزاداری از حالت اعتراض سیاسی خارج شده و به مراسم خاص مذهبی محدود و منحصر شد. نوشتهاند سلطان محمد خدابنده الجایتو که در دوران سلطنتش شیعه شد، به میان دستههای عزاداری میآمد وسینه و زنجیر میزد.
*سال ۹۰۵ هجری قمری
سلطان حسین بایقرا از نوادگان تیمور بود که از ۸۵۷ تا ۹۱۱ قمری، در هرات و خراسان حکومت میکرد. او از کمالالدین حسینبنعلی بیهقی سبزواری معروف به «کاشفی» خواست داستان کربلا را بنویسد. ملاحسین کاشفی کتابی نوشت با عنوان «روضهالشهدا فی مقاتل اهلالبیت». به خطابه امام حسین(ع) در روز عاشورا با اهل کوفه در این کتاب توجه کنید: «ای اهل عراق! سوگند بر شما میدهم که میدانید من نبیره مصطفایم و سبط رسول خدایم و جگرگوشه فاطمه زهرایم و قرهالعین علی مرتضایم. برادرم حسن مجتبی. عمم جعفر طیار. به چه وجه، خون مرا حلال میدارید و آبی که بر دد و دام و یهود و نصاری حلال است، از من باز میگیرید؟» مقایسه این تکه از متن با قسمت مشابه از یک متن کهن، یعنی ترجمه تفسیر طبری که ۶۰۰ سال پیش نوشته شده، گویای همه چیز است. به لحن امام در این دو اثر، خوب توجه کنید: «هر که داند از شما که من کیستم، خود داند و هر کس که نداند من پسردختر پیغامبرم و پسر عمزاده ویام… شما بدین بیابان، آهنگ کشتن من کردید و نه از خدای ترسیدید و نه از روز رستاخیر و نه از روان پیغامبر شرم دارید. من تا اندر میان شماام خون کس نریختم و خواسته کس نستدم: به چه حجت خون من حلال دارید؟»
*سال ۹۱۰ هجری قمری
در دوره صفویه، روضهخوانی و مناقبخوانی دیگر یک شغل به حساب میآمد. پیتر دلاواله، سیاح ایتالیایی در سال ۱۰۲۷ قمری از اصفهان، پایتخت صفویان، یکی از دقیقترین گزارشها در این مورد را به دست میدهد: «تشریفات و مراسم عزاداری عاشورا به این قرار است که همه غمگین و مغموم به نظر میرسند و لباس عزاداری به رنگ سیاه – یعنی رنگی که در مواقع دیگر هیچ وقت مورد استعمال قرار نمیگیرد- برتن میکنند. هیچکس سر و ریش خود را نمیتراشد و به حمام نمیرود. به علاوه، نه تنها از ارتکاب هر گناه پرهیز میکند. بلکه خود را از هرگونه تفریح و خوشی محروم میسازد. همه با هم آهنگهای غم انگیز در وصف حسین(ع) و مصائب وارد بر او میخوانند و دو قطعه چوب یا استخوانی را که در دست دارند، به هم میکوبند و از آن، صدای حزن انگیزی به وجود میآورند. پس از این که روز دهم محرم یعنی روز قتل فرا رسید، از تمام اطراف و محلات اصفهان، دستههای بزرگی به راه میافتد که بیرق و علم با خود حمل میکنند و بر روی اسبهای آنان، سلاحهای مختلف و عمامههای متعدد قرار دارد. به علاوه، چندین شتر همراه دستهها هستند که بر روی آنها جعبههایی حمل میشود که درون هریک، سه چهار بچه به علامت بچه های اسیر حسین شهید(ع) قرار دارند.»
*سال ۱۲۱۲ هجری قمری
فتحعلی شاه قاجار در بعضی از شبهای جمعه به خصوص در ماههای محرم و صفرو رمضان، مجلس روضهخوانی برپا میکرد. در دوره او، تعداد زیادی تکیه در تهران برپا شد. معروفترین تکیه تهران را ناصرالدین شاه با نام تکیه دولت» ساخت.
براساس آمار سال ۱۲۶۸ قمری، تهران با ۱۵۵۷۳۶نفر جمعیت، ۱۰۷ مسجد و ۵۴ تکیه داشت. در این تکیهها تعزیه برپا و روضه خوانده میشد. جز در سال ۱۲۴۲ که عباس میرزای ولیعهد از عزاداری محرم برای ترغیب لشکریان به جهاد علیه روسها بهره برد، معمولاً عزاداریهای عهد قاجار بیشتر به گریهکردن و گریاندن اختصاص داشته.
قمهزنی از همین عهد رواج مییابد. کنتدوگوبینو، سیاح فرانسوی مینویسد: «خیابان، در ماه محرم، بیش از رمضان لبریز از قیافههای غمگین و افسرده است. روضه خوانها در راهاندازی دستهها، نقش بهسزایی دارند. این دستهها متشکل از مردان و کودکانیاند که علمهای سیاه یا سبز در دست دارند. این دستهها که شب هنگام، مشعل به دست، با قدمهای شتابان، از کوچهها میگذرند و پشت سرهم وارد تکیه شده، از تکیهای به تکیهای دیگر میروند و ضمن چرخیدن، به نوحهسرایی میپردازند. بسیار تماشاییاند. آنها که همواره کودکان و زنان به دنبالشان رواناند.در کوچهها با صدایی بلند فریاد «یا حسین» و «یا عباس» سر میدهند و در مساجد، مقابل جایگاه روضهخوان یا مداح قرار گرفته، به شیوهای عجیب و بینظم، همراه با او به نوحهخوانی میپردازند. در طول دهه [اول] محرم. تمام ملت عزادارند.»
لغت تکیه از دوره قاجار این معنا را پیدا کرد. شاه و شاهزادهها برای شرکت در مراسم عزا نیازمند جایی بودند که به آن تکیه بزنند!
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
Friday, 10 January , 2025