پیشرفت اندیشه در گروی باور به چندصدایی در جامعه است/ مدیران فرهنگی نتوانستند ادبیات کشور را رهبری کنند
به گزارش «شهر بیست» به نقل از ایبنای قم، چهل و یکمین مهمانی «چای و داستان» در مدرسه اسلامی هنر با حضور قاسمعلی فراست با موضوع آسیب شناسی ادبیات داستانی انقلاب برگزار شد.
فراست در این نشست گفت: خوشحالم در جایی حضور پیدا کردهام که از آقای سرشار تا مستور و ابوتراب خسروی و دیگران برای ادبیات از طرف مدرسه اسلامی هنر دعوت شده است؛ مکانی که اعتقاد به چندصدایی دارد. به نظرم مادامی که ما به جامعه چند صدایی باور داشته باشیم آن روز روزی است که میتوانیم با هم گفتوگو کنیم و اندیشه پیشرفت کند.
نویسنده مجموعه داستان «زیارت» سخنانش را با نسبت بین ادبیات و وقایع اجتماعی آغاز کرد و گفت: وقتی بخواهیم راجع به ادبیات و انقلاب حرف بزنیم باید اول از رابطه ادبیات با وقایع بزرگ اجتماعی حرف بزنیم. باید بدانیم که چه نسبتی بین ادبیات و وقایع اجتماعی از جمله انقلابها وجود دارد.
فراست تصریح کرد: هر پیامد بزرگ اجتماعی در هر جای دنیا، با داستان رابطه تعاملی دارد. یک رابطه دو طرفه که هر دو روی هم اثر میگذارند. از یک طرف نویسنده با مشاهده وقایع بزرگ اجتماعی متأثر میشود و آنها را در ادبیات بازتاب میدهد و از طرفی رخدادهای اجتماعی، ادبیات را فربه میکنند.
وی با بیان اینکه تنوع موضوعی و سوژههای متنوع، رهاوردی است که رخدادهای اجتماعی برای ادبیات دارد، گفت: با احترام به تمام نویسندههایی که در ادبیات دست به قلم بوده اند، باید بگویم که تعداد سوژههای قبل انقلاب خیلی محدود است، با وقوع انقلاب و دفاع مقدس و هر اتفاق بزرگ دیگری تعداد این سوژهها و تنوع آنها بیشتر شده است.
*ادبیات و رخدادهای اجتماعی مکمل هم هستند
نویسنده رمان «نخل های بی سر» افزود: به عبارتی ادبیات و رخدادهای اجتماعی همدیگر را تکمیل میکنند. ادبیات رخداد اجتماعی را توسعه میدهد و واقعه اجتماعی به ادبیات تنوع میبخشد.
فراست به رابطه تعاملی وقایع اجتماعی با هنر و ادبیات اشاره کرد و گفت: اگر وقایع اجتماعی با هنر و ادبیات همراه نشود مجبور میشود وارد حوزه تاریخ شود و تاریخ بی رحم، یک طرفه و نامرد است.
وی با بیان اینکه ادبیات لایههای درونی واقعه را به شکل زنده، ملموس و قابل باور برای نسلها و قرنهای بعدی تصور میکند، افزود: ادبیات پلی بین خواننده و وقایع اجتماعی برای آشنایی آنها با یکدیگر است. ادبیات، وقایع اجتماعی را تراش میدهد و به شکلی دیدنی و حس کردنی در اختیار مخاطب قرار میدهد.
این نویسنده با بیان اینکه از منظر یک رمان نویس، ادبیات دارای چهار ساحت است، گفت: ضلع اول نویسنده است. نویسنده بر اساس مشاهده ای که از جامعه میگیرد، آن را جزئی از وجدان و ذوقش قرار میدهد و با توجه به تجربیات زیستی خودش، نوشتن را شروع میکند.
فراست افزود: مشاهده، انتخاب کردن از بین مشاهده های صورت گرفته، مکاشفه و خلق داستان از اضلاع این امر است.
*یکی از علتهای کتابخوان نشدن جامعه، نبود توزیع صحیح کتاب در کشور است
این نویسنده در ادامه به ضلع بعدی ادبیات پرداخت و گفت: ضلع دوم ادبیات، تولید و توزیع است. یکی از علتهای کتابخوان نشدن جامعه ما، نبود توزیع درست و چگونگی آن در کشور است.
فراست افزود: اگر سیستم توزیع و دسترسی به کتاب درست تعریف شود، بخشی از مشکل کتابخوانی ما حل میشود.
وی تصریح کرد: خواننده اگر به عنوان کالا با کتاب برخورد کند یک اتفاق میافتد و اگر به عنوان یک نیاز با آن مواجه شود قطعاً اتفاق دیگری خواهد افتاد. این دو نگاه با هم فرق دارند و نتایج متفاوتی از آنها منتج میشود.
نویسنده «آوازهای ممنوع» ضلع سوم را ممیزی معرفی کرد و گفت: در این ضلع ما با مدیریت فرهنگی برخورد داریم. در دنیا اگر قرار است ادبیات یک کشور رشد کند کشورهایی موفق میشوند که مدیران فرهنگی حرفه ای ای داشته باشند.
فراست با تأکید بر اینکه در روزگار ما کسانی مدیر فرهنگی شدند که نتوانستند ادبیات کشور را رهبری کنند، تصریح کرد: مدیری نداریم که بتواند برای نویسنده بستر سازی کند.
وی با تأکید بر اینکه دستاوردهای ادبیات داستانی کشور را نتیجه دغدغهمندی، درد و وجدان نویسندهها میدانم، گفت: درصد زیادی از مدیران فرهنگی روزگار ما آدمهایی نبودند که بتوانند از ظرفیت نویسندههای کشور استفاده کنند.
مهمان برنامه «چای و داستان» ضلع آخر را ادبیات داستانی را نقد و بررسی کتاب معرفی کرد و بیان داشت: در این بخش حتی اگر نویسنده غیر واقعی باشد و از طرف ممیزی نادیده گرفته شود، باید نسبت به اثرش به مردم پاسخ دهد. متأسفانه بخش ممیزی این قسمت را کم رنگ میبیند. این ضلع باعث معرفی کتاب در تمام کشور میشود، چرا که بدون معرفی شهرستانها از چاپ و انتشار کتاب مطلع نمیشوند.
*هنوز نتوانستهایم نیمی از صمیمیتها، قداستها و فداکاریها را بنویسیم
بخش دوم نشست به گفتوگو و پرسشهای حضار از مهمان جلسه گذشت. وقتی از قاسمعلی فراست در مورد موضوعات کار شده و مغفول مانده در ساحت ادبیات داستانی انقلاب سوال شد، گفت: ادبیات انقلاب ادبیاتی است که نتیجه انتخاب مردم از سال ۵۵ تا امروز است. همه اتفاقات داستانی را در این سالها من جزء ادبیات انقلاب میدانم.
وی تصریح کرد: خیلی موافق این نیستم که رمانی را ادبیات انقلاب بدانیم که تنها به موضوعات انقلاب پرداخته است. جنگ، احتکار، اختلاس، فداکاری مردم و دیگر موضاعات همه ادبیات انقلابند.
این نویسنده افزود: فکر میکنم با همه ی تلاشهایی که در این سالها نویسندگان انجام داده اند هنوز نیمی از صمیمیتها، قداستها و فداکاریها را نتوانسته ایم بنویسیم.
*کار ادبیات خارج شدن از کلیشه است
نویسنده مجموعه داستان «گلاب خانم» در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه که آیا ادبیات انقلاب و دفاع مقدس تبدیل به کلیشه شده است، گفت: هر واقعه اجتماعی در هر کشوری مادامی که مردم پشتیبان آن باشند و مادامی که نویسنده به عنوان نیروی مردمی از آن واقعه اجتماعی بنویسد، هیچ وقت کلیشه نخواهد شد. کلیشه را بخشنامه ایجاد میکند. کلیشه به خاطر دیوار کشی و انحصار به وجود میآید. کار ادبیات خارج شدن از کلیشه است.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
Saturday, 9 November , 2024