وقتی «آب» روضهخوان شود
«شهر بیست»/ سرویس فرهنگ و هنر_ وجیهه غلامحسینزاده: «نمیدانم، به زمین رهنمون شدم، آمدم و باز دیدم و شنیدم که نمیدانم چرا خداوندگار مرا کور و کر نیافرید که نبینم و نشنوم. خودتان قاضی! آب کور با آب کر هر دو جاری اند، هر دو رفع عطش میکنند. پس محض شاهد مرا اینگونه آفریده که دیدن و گوش سپردنم مایه عذاب جان و روحم شده. هرکه بیشتر بداند، بیشتر بسوزد، جز من که آبم، جز من که نمیسوزم. باز میگویم، باز شهادتم را بنویسید، حک کنید، بشنوید، که آدم و حوا، خدای را به پنج نام قسم دادند. این پنج را واسطه قرار دادند تا بخشیده شوند، بخشیده هم شدند، به هنگامه آخرین نام که بر زبانشان جاری شد، «احمد، ایلیا، فاطمه، شبر و شبیر، آری شبیر….» حالا آب روضه خوان حسین(ع) است. روضهخوان همه دردهایش از ابتدای خلقت تا ظهر عاشورا. تا روزی که چیزی نماند به خون بدل شود.
خاطرات دردهای آب از تاریخ انبیا و صدر اسلام تا روزهای زندگی ائمه معصومین(ع) و شهادت امام حسن(ع) و از حرکت امام حسین(ع) تا روز عاشورا، وقتی که رود میشود یا دریا، اشک میشود یا عرق جبین یا گاهی که آب میشود و از معشوق دریغش میکنند. این ها همه دردهای آب است که زبان به آنها باز کرده و اسمش شده است «مقتل آب». یک دراماپادکست ۴۰ قسمتی به نویسندگی سید صدرا میرئی و تهیه کنندگی حامد حجتی و سید روحالله نورموسوی و صداپیشگی ۴۵ بازیگر قمی، روایتگر این دردهاست.
سیده لیلا موسوی که با صداپیشگی «آب» اثرگذارترین شخصیت را در این دراماپادکست دارد، میگوید که در ابتدا این نقش برایش تنها شبیه پذیرفتن یک کار مثل همه کارها بوده اما بعد که پیشتر رفت، همهچیز تفاوت کرد و اعتقاد دارد که این تأثیر احتمالاً در هرکسی که شیعه است و به قیام عاشورا معتقد است، بوجود میآید.
این هنرمند تئاتر میگوید: «این زاویه دید برای من خیلی جالب بود که قیام عاشورا از منظر «آب» به عنوان یکی از عناصر چهارگانه خلقت روایت میشود، دیدگاه عاشق و معشوقی که آب نسبت به امام حسین(ع) دارد طوی که تمام بهانه وجودیاش را حسین بن علی(ع) میداند و وقتی در روز عاشورا، او را دریغ میکنند خیلی زجر بزرگی است، طوری که اصلاً فکر میکردم که اگر من جای آب بودم شاید بعد از آن به خون بدل میشدم و این دل خونین آب را به همه جهانیان نشان میدادم، عاشقی که اجازه ندادند بتواند حتی با معشوقش وداع کند و از این منظر به آب خیلی سخت گذشته است».
موسوی میگوید: «آب در این دراماپادکست دائماً میگوید که من حسرت به دل ماندم اما دلخوشم برای اینکه بهانهای برای سلام دادن به معشوق هستم و وقتی با این کار همراه میشدم فکر میکردم که آب خیلی عنصر صبوری در عشق است.»
برای صداپیشه نقش «آب»، بعضی حرفها هم دوست داشتنیتر و هم گاهی سختتر بوده؛ «همه لحظهها و قصهها قشنگ است، اصلاً همه اساطیر زیبا هستند اما روز تولد امام حسین(ع) را که به همراه «فطرس» روایت میکردم خیلی دوست داشتم و روز اربعین که آب دور قبر مطهر حضرت عباس(ع) در حال چرخیدن است و حرفها و «درد ودل های خود را میزند و مردم را به آب دعوت میکند. صحنه عاشورا و آمدن حضرت ابالفضل(ع) به علقمه را هم دوست داشتم اما برای من بسیار بسیار دردناک بود».
*به جای «ابلیس»
آن سوی این روایت، «ابلیس» است؛ کسی که عامل بسیاری از دردهای مانده روی دل «آب» است. سید محمد حسینی از هنرمندان شناخته شده قمی، صداپیشه دو نقش «ابلیس» و «تیغ» در «مقتل آب» است و میگوید: «متن این دو نقش خیلی خوب نوشته شده و چارچوب و کاراکتر بسیار متقاوتی با کاراکترهای دیگر دارد. از طرف دیگر نقشهایی مثل فرشتهها، عزرائیل و ابلیس که عینیت ندارند و در رده اصطلاحاً رئالیسم جادویی قرار میگیرند، دست صداپیشه را باز میگذارند که بتواند به صورت متفاوتتری از سایر نقشها به آن نگاه کند».
حسینی که بازیاش در نقش «ابلیس» خوش نشسته و نقشش حسابی درآمده، درباره مواجهاش با این نقش میگوید: «قبل از اینکه «مقتل آّب» نوشته شود با آقای میرئی در مورد کار صحبت می کردیم و تقریباً بعد از اینکه کار شروع شد به من گفتند که نقش «ابلیس» را برای تو نوشتهام. نقش «تیغ» هم به مرور پیشنهاد شد که نقش بسیار متفاوتی است. «تیغ» در چند جای متن حضور دارد، هم در ماجرای ذبح حضرت اسماعیل و هم در کربلا که میخواهد سر امام حسین(ع) را از تن جدا کند. چالشهایی در مورد این نقش وجود دارد و یک نقش خاکستری است و گفتوگوهایی که با عنصر آب دارد، نقشش را جذاب میکند».
این هنرمند مطرح تئاتر قم معتقد است که نقش «ابلیس» را متفاوت از نقشهای دیگر صداپیشگی کرده، به این خاطر که به دلیل فضای محرمی اثر، نقشها تِم خاصی را حفظ میکردند اما «ابلیس»، تنها نقشی بود که میشد لحن و بیان متفاوتی داشت و شارپتر و تیزتر و حتی در مواقعی طنزتر نسبت به نقش های دیگر به آن نگاه کرد. او میگوید: «من سعی کردم صدای خودم را با تغییر کوچکتر در بیان و شارپ تر به نسبت نقشهای دیگر حفظ کنم که این گاهی جذابیت بیشتری به نقش داده بود.»
حالا کسانی که دراما پادکست «مقتل آب» را شنیدهاند معتقدند که نقش «ابلیس» بسیار گُل کرده، اتفاقی که البته در پس چالشهای زیادی به وجود آمده و سید محمد حسینی در اینباره میگوید: «صداپیشگی این نقش برای من چالش داشت، در ابتدا نمیدانستم که منفی باشم یا خاکستری و این چالش بسیار سختی بود، نگران بودم که بازخوردش چه میشود که خوشبخانه بازخورد خوبی داشت. جذابیت نقش هم در این بود که تا حالا کسی از این منظر به آن نگاه نکرده بود و «ابلیس» خیلی صادقانه و راحت با خدا صحبت میکرد و هیچ ترس و واهمهای نداشت. «ابلیس» یک جمله خیلی عجیبی داشت که به دل من نشست و به خدا میگفت «من که شیطانم میدانم تو وجود داری، تعجب میکنم از آدم هایی که به وجود تو شک میکنند».
*روایت تاریکی
تعجب «ابلیس» از آدمهایی است که مثلشان مثل «شمر» است و حالا بودن در لباس چنین شخصیتی حتی در قالب نقش و بازیگری هم سخت است. «مجید امیری» از هنرمندان قمی شناخته شده صحنه تئاتر که صداپیشگی یکی از بدترین اشقیای صحرای کربلا را برعهده داشته، میگوید: «برای ما که باورهای مذهبی داریم، صداپیشگی شمر بسیار سخت بود. مثل شمرخوان که در تعزیه اذیت میشود، برای من هم بسیار رنجآور بود اما از طرفی، این یک روایت تاریخی است و باید به همان طریقی که در تاریخ آمده، نقل شود.»
صحنه بریدن سر امام حسین(ع) برای صداپیشه نقش «شمر» تجربه بسیار عجیبی بوده و میگوید: «با تمام وجود اذیت میشدم و زمانی که ضبط تمام شد و آمدم بیرون با صحنه عجیبی مواجه شدم که همه بچه های استودیو نشسته بودند و گریه میکردند. بارها در تعزیهها دیدهایم که شمرخوان بعد از اینکه سر امام حسین(ع) را میبرد گریه میکند و تماشاگر هم آن را میپذیرد اما سختی کار ما این بود که این فاصله گذاری را نداشتیم. از یک سو با یک بغض درونی و از سوی دیگر با یک قساوت شدید باید کلمات را بیان میکردم. در نهایت با همه سختیهایش خوشحالم که تأثیرگذاری دارد و میتواند احساسات مردم را هم همراه کند».
امیری که سالهاست به تهران رفته و در پایتخت روی صحنه میرود، از قسمتهای مرتبط با واقعه کربلا به دراماپادکست «مقتل آب» اضافه شده و یکی از کاراکترهای خاص و ماندگار «مقتل آب» را صداپیشگی کرده است. این هنرمند تئاتر میگوید: «هرچه به قسمت های کربلا نزدیکتر میشویم، کار جذابیت بیشتری پیدا میکند. قسمتهای کربلا برگ برنده «مقتل آب» است. صحنههایی که کاملاً حسی روایت میشود و «شمر» در عین سیاه بودن شخصیت، کاراکتری متفاوت با سایر کاراکترها دارد و طنزی در گفتارش وجود دارد».
*روضهای مجازی
آن سوی شخصیتهای اثرگذار در کربلا، زنی است که با وجود اینکه خودش در صحرای کربلا حضور نداشت اما از خیلیهای دیگر مؤثرتر بود و چهار فرزندش را در راه دفاع از امام حسین(ع) و آرمانش فدا کرد. صدیقه مشایخی در «مقتل آب» صدای این بانوست که میگوید: «نگاه ویژه و متفاوتی که متن داشت بسیار برایم جذاب بود، هیچ وقت ما به این فکر نکرده بودیم که از زاویه نگاه آب، این تراژدی را روایت کنیم.».
مشایخی که از هنرمندان شناخته شده تئاتر قم است و پیش از این هم یک بار در نقش «ام البنین» در یک نمایشنامهخوانی ظاهر شده، در مورد میزان حضور نقش خود در «مقتل آب» میگوید: «ام البنین از زمانی که حضرت علی(ع) بعد از شهادت فاطمه زهرا(س) به خواستگاری او میرود تا آخرین قسمتی که امام حسین(ع) به شهادت می رسد و کاروان اسرا به مدینه برمیگردند، به صورت مقطعی حضور دارد.»
برای این بانوی هنرمند قمی، صداپیشگی نقش مادر علمدار واقعه عاشورا و نزدیکی به آن از اهمیت خاصی برخوردار بوده و در اینباره میگوید: «یک هفته در مورد شخصیت حضرت ام البنین(س) تحقیق کردم، حقیقتاً تا سال گذشته این بانوی گرانقدر را خیلی نمیشناختم و در همان حدی که در روضهها شنیدهایم، از او شناخت داشتم. نمیدانستم که ایشان شخصیتی فاخر و شاعر بودند و چقدر با امیرالمؤمنین روابط خوبی داشتند. صادقانه برای من خیلی ناراحت کننده بود ما درباره شخصیتهایی که باید از آنها بدانیم، دور هستیم».
مشایخی حالا معتقد است که «مقتل آب» راهی است برای همین شناخت بیشتر؛ «کار با استقبال خوبی همراه بوده، به شخصه بین دوستان و همکاران و اقوام استقبال از این مجموعه را دیدهام و به لحاظ فرهنگی این کار روی آنها تأثیر گذاشته و این نشان میدهد که در شرایط فعلی الزاماً نباید در هیئتها روضه گوش بدهیم. همین شنیدن دراما پادکست می تواند روی مخاطب بسیار تأثیرگذار باشد.»
این بانوی هنرمند درباره جاذبههای حسی «مقتل آب» هم میگوید: «روایتهایی که «آب» بعد از شهادت حضرت علی(ع) میکند، خیلی جانسوز است، آنقدری که وقتی دیالوگهای «آب» را میخواندم، بدون اینکه در حال خودم باشم اشک میریختم و این متن کاملا مخاطب را با خودش میکشاند و از قسمت ۲۰ به بعد، انگار کوله بار افراد خود دراما پادکست هم سنگینتر میشود».
*روایتگر رنج بزرگ
کولهبار سنگینی که از روایتگری رنجها بر دوش میکشند. الهام رسولی هم یکی از همان هنرمندانی است که رنج بزرگی را روایت میکند. رنج مادری که فرزند شش ماههاش را مظلومانه میدهد، نقش رباب. برای او با داشتن کودک چند ماهه، صداپیشگی این نقش سختتر هم بوده و در این باره میگوید: «برای یک بازیگر فرقی ندارد که در ابتدای کار میخواهد چه شخصیتی بخواند و اولین قدم، همذات پنداری با نقش است اما برای من، بودن پسرم در این همذاتپنداری بسیار مؤثر بود.»
این هنرمند شناخته شده که در سالهای نه چندان دور در قم روی صحنه میرفت و این روزها در تئاتر پایتخت است، معتقد است که صداپیشگی نقش «رباب» اول از همه، خود عوامل را تحت تأثیر قرار میداد و میگوید: «در طول کار، بسیار حس و حال خوبی داشتم، مدام در طول ضبط گریه میکردم، همه گریه میکردند، انگار که روضه بود اما با این همه بسیار شیرین بود».
روضهای که حالا منبرش همین گوشیهای توی دستهای ماست و خیلیها با شنیدنش درد را چشیدهاند، خیلیها گریستهاند و خیلیها یادشان میماند که «آب»، نشان «حسین(ع)» است و اگر نوشیدنش، شرطش سلامی به حسین(ع) است. سلام بر لبهای تشنهاش.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
فغ
تاریخ : ۹ - مهر - ۱۳۹۹
چه خوب میشد خانومای این گروه رعایت شئونات اسلامی رو مثل بانوی کربلا حفظ میکردن. فقط روایت کردن نیست اول باید خودمان عمل کننده باشیم. ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است