جدال موافقان و مخالفان مهدویان پای «درخت گردو»
شهر بیست/ سرویس فرهنگ و هنر _ وجیهه غلامحسینزاده: نمای سفید و برفی، صدای مردی که با لهجه کُردی قرآن میخواند، اشکها و نالههایی که کم کم اوج میگیرند، صدای گرفته و سرد راوی و مردی که رو به قبله خوابیده و در حال احتضار است. همه این نشانهها در همان سکانس آغازین فیلم خبر از اندوه بزرگی میدهد. اندوهی که حاصل یک فاجعه تاریخی است، «بمباران شیمیایی سردشت» و قربانی شدن هزاران بیگناه.
«درخت گردو» جدیدترین ساخته فیلمساز جوان و سیاسیساز سینمای ایران است، فیلمسازی که با «ایستاده در غبار» در سینمای ایران دیده شد و حالا بعد از «ماجرای نیمروز»، «لاتاری» و «ردخون» به «درخت گردو» رسیده است.
فیلمی که مخالفان و موافقان جدیای دارد. موافقانی که معتقدند فیلم مهدویان توانسته گوشهای از مظلومیت مردم جنگزده را به نمایش بگذارد و علیه فراموشی قد علم کند و عدهای هم که معتقدند مهدویان با «درخت گردو» روی روح مخاطب سوهان میکشد و بدون هیچ خط داستانی، صرفا احساسات مخاطب را بازیچه خود کرده است.
محمدرضا محقق یکی از همین منتقدان است، او معتقد است که «فیلم درخت گردو نه فیلم سینمایی و نه مستند است، نه وامدار سینما و نه وفادار به مستند است، از این جهت که درام و داستان ندارد سینما نیست و از این جهت که صددرصد وفادار به استانداردهای واقعی این واقعه نیست، پس مستند هم نیست».
«فیلم به لحاظ اجرا ادامه مسیر قبلی کارگردان است»، این را محقق گفته و ادامه میدهد: «این فیلم یک تفاوت با ساختههای پیشین این کارگردان دارد که مربوط به مضمون عجیب و تکان دهنده آن میشود. یعنی سادیسم و مازوخیسم، خودآزادی و دیگرآزاری که ما آن را در فیلم به عینه مشاهده میکنیم».
به اعتقاد این منتقد سینما، «ما در فیلم با حجم عجیب و کشندهای از آزار و اذیت مخاطب به لحاظ نوع مضمونپردازی روبهرو میشویم که هیچ دلیلی برای آن پیدا نمیکنیم. این فیلم، ضدمردمی و ضدملی است. مخاطب را مدت مدیدی با فاجعه روبهرو میکند، بدون اینکه غایت و هدف مشخصی داشته باشد.»
*نمایش رنجی بدون هدف
محقق معتقد است که «باید از مهدویان سؤال کرد که چه انگیزه و غایتی و حاصلی برای این شکل از تصویرپرداری و این اندازه خنجر زدن به قلب مخاطب و این میزان اشک گرفتن داشته است».
این منتقد سینما، جدیدترین ساخته محمدحسین مهدویان را یک سوء استفاده از احساسات مخاطب میداند و ادامه میدهد: «از این جهت، این فیلم نه تنها در راستای تصویرگری مظلومیت و تاریخ پررنج مردم آن منطقه و فاجعه انسانی بمباران شیمیایی سردشت نیست بلکه یک سوءاستفاده خیلی مشکوک از این واقعه است که اهالی فیلم اگر به دیالوگ و پاسخگویی به نقد و سؤالهای این چنین بنیانی اعتقاد داشته باشند، پاسخ خواهند داد».
این عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران با اعتقاد به اینکه در این فیلم، به لحاظ سینمایی با درام روبهرو نیستیم، به دیگر زوایای فیلم هم اشارهای میکند و میگوید: «حضور مهران مدیری به لحاظ نقش و نه شخصیت، حضور ابلهانهای بود، بازی دفرمه، بیربط و بیرمق آنسبت به موقعیت فیلم به عینه مشهود بود و این سؤال را ایجاد میکرد که چرا این انتخاب صورت گرفته است.»
به اعتقاد محقق، «بازی پیمان معادی هم خالی از نقص و ایراد نیست اما متأسفانه تمام این ایرادها زیر حجم زیادی از جگرخراشی پنهان میشود».
به گفته این منتقد سینما، «موسیقی فیلم هم صرفاً برای اشک گرفتن از مخاطب بود و جنبههای دیگر فیلم همچون گفتار متن و پایان بندی و سکانس پیانونوازی از وصلههای ناجوری بودند که به بدنه فیلم متصل نشدند».
محمدرضا کوهستانی اما برخلاف محقق در دسته موافقان این فیلم است. به اعتقاد او، «اساساً کارکرد سینما این است که روی مخاطب تأثیر بگذارد، یعنی یا باید مخاطب را بخنداند یا بگریاند و یا هر تأثیر دیگری داشته باشد. اگر این کارکرد سینما را بپذیریم، نمیتوانیم به مهدویان خرده بگیریم که چرا فیلم جگرخراشی ساختهای، طوری که ممکن نیست ایرانی باشی و صحنههای این فیلم را ببینی و گریه نکنی».
این نویسنده دراماتورژ هم مانند محقق معتقد است که «درخت گردو» فیلم بسیار تلخی است و حتی آن را تلخترین فیلم بعد از انقلاب خوانده و میگوید: «از اساس اشتباه است که بگویم «درخت گردو» فیلمنامه ندارد، وقتی مخاطب تحت تأثیر قرار میگیرد، یعنی کارگردان کاری کرده و اتمسفر فیلم را طوری درآورده که مخاطب با شخصیت فیلم همذاتپنداری میکند و این کار به قدری مهم است که نمیتوانیم از بیرون بنشینیم و بگوییم فیلمنامه ندارد».
ابزار مستند در اختیار فیلم
کوهستانی در رابطه با فیلم بودن یا مستند بودن فیلم هم معتقد است که «درخت گردو» فیلمی بود که مؤلفههای مستند را وارد فیلم میکرد و خیلی آگاهانه از آن استفاده کرده بود. حرکت دوربینها، میزانسنها، رنگها و نورها در خدمت این بود که فیلم، فضای مستندگونه تاریخی را به مخاطب القا میکرد».
به گفته او، «دوربین روی دست ویژگی این کار است و اگر این ویژگیها را از فیلم بگیریم، حس و حال کارگردانی را گرفتهایم. مهدویان مال این سبک از فیلمسازی است و به همین خاطر است که «لاتاری» و «رد خون» از کار در نمیآید و همه مخاطبان «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» را از مهدویان به یاد دارند».
کوهستانی در جواب منتقدانی که این فیلم را جگرخراش و تلخ خوانده بودند، میگوید: «هویت این فیلم، سیاه و مرثیه است و بسیار هوشمندانه این انتخاب را کرده چراکه در این برهه زمانی که بر کوس جنگ زده میشود، روایتی شنیده شده را دوباره نشان میدهد که ما ببینیم و طوری تصویرسازی میکند که دل مخاطب به قدری به درد میآید که از ذهن او پاک نمیشود».
به اعتقاد این نویسنده دراماتورژ، «کارکرد فیلمنامه این نیست که اصلاً شخصیتها به طور کامل تعریف شوند که اگر این اتفاق میافتاد دیگر این تأثیرگذاری حسی را نداشت. این تأثیرگذاری حسی در فیلم، نمره خیلی زیاد و بالایی دارد و فارغ از هر دین و مذهب و رنگ و خط کشی سیاسی، تأثیر خود را میگذارد».
به گفته او، «در دو سه دهه گذشته، سوژه های ملتهب متفاوتی فیلم شدند اما هیچ کدام تا این حد از تأثیرگذاری و همراهی مخاطب را با خود به همراه نداشته است».
کوهستانی اما در رابطه با ضعفهای فیلم هم به اشاره نکردن فیلم به جزئیات جنگ و تصویر موقعیت دقیق شکایت در دادگاه لاهه اشاره کرده و معتقد است: «میزان ضربهای که نگفتن اینها به فیلم میزند به قدری نیست که بتوانیم همه نکات مثبت فیلم را نادیده بگیریم. کارگردان با این کار، زرنگی کرده که اگر خواست در آینده، در جشنوارههای خارجی فیلم را عرضه کند، جریان جنگ و قصه ضد جنگ را محدود به جغرافیای ایران نکند تا به این مخرج مشترک نگاه انسانی، بیشتر توجه شود».
این نمایشنامهنویس، همچنین انگ ضدملی بودن فیلم را هم نقض کرده و میگوید: «فیلم ضدملی نیست چون مردم کرد هم جزئی از ایران هستند و اساسا چرا باید پرداخت به آنها را ضدملی بدانیم».
کوهستانی هم مانند محقق، بازی مهران مدیری را در این فیلم بسیار بد توصیف میکند و معتقد است که «شاید جریانی در پس پرده این انتخاب وجود داشته و یک بازیگر آماتور هم میتوانست این کار را بهتر انجام بدهد. تصویری که از مهران مدیری در مجموعههای طنز داشتیم باعث شده بود که همه متفق القول معتقد باشند که مهران مدیری در این فیلم بد بود.»
او، گریم بازیگران را هم از نقاط ضعف دیگر «درخت گردو» برشمرده و اضافه میکند: «گریم بازیگران فیلمهای مهدویان همیشه مخاطب را آزار داده و عجیب است که چنین فیلمساز حرفهای، چطور این موضوع ابتدایی را در فیلمهایش حل نمیکند. گریم مهران مدیری و مینا ساداتی در شروع و پایان فیلم، کارتونی است.»
نریشن نقطه ضعف دیگری است که کوهستانی به آن اشاره کرده و میگوید: «کارکرد این نریشنها تبدیل کردن فیلم به فیلمی قصهگوست تا قشری که فنی نیستند و قصه شنیدن را دوست دارند، با فیلم ارتباط برقرار کنند اما قطع به یقین تماشاگر حرفهای به عنوان نقطه ضعف از آن یاد میکند.»
به اعتقاد این نویسنده دراماتورژ، «در این فیلم همه چیز در خدمت کارگردانی است و برای هدفی که کارگردان آن را ساخته، کارکرد به اندازهای دارد. درام و فیلمنامه خودنمایی نمیکند و فضایی برای خودنمایی در اختیارش نیست و اگر قرار بود این کار را بکند که داستان شخصیتری ببینیم، فیلم دیگری تولید میشد در حالی که این فیلم، همین مقدار از دراماتورژی و شخصیت پردازی را میطلبد».
*فیلمساز به هدفش رسید
مهدی یوسفعلی از فیلمسازان جوان قم اما برخلاف محقق اعتقاد دارد که «اگر فیلم را با توجه به هدفی که فیلمساز برای خود تعریف کرده بود، مشاهده کنیم، فیلم موفقی است.»
او اضافه میکند: «هدف کارگردان این بود که جنایت بمباران شیمیایی سردشت را روایت کند و ظلمی را که به مردم منطقه شده بود، به بهترین شکل نشان دهد و بیننده را با اتفاقی که افتاده بود همراه کند که این کار را به خوبی انجام میدهد و مهم ترین عامل همراهی مخاطب، بیشتر از فیلمنامه، بازی و اجرا و کارگردانی بود».
به اعتقاد این فیلمساز، «درخت گردو، لکنتهای زیادی در درام دارد، به طوری که در مورد روایت شخصیتها و شکل رابطه آنها با شخصیت اصلی توجه نکرده بود و اینها به اصل کار ضربه زده بود».
یوسفعلی هم مانند محقق معتقد است که «جدیدترین ساخته مهدویان، در مجموع فیلمی است که از هر فرصتی استفاده میکند تا به بهترین شکل، فاجعه را به مخاطب نشان بدهد».
این فیلمساز، در تکمیل نقد خود به «درخت گردو» اضافه میکند: «فیلم خیلی تلاش نکرده بود که داستانگویی و روایت داستانی داشته باشد و نزدیک به مستند بود؛ البته این موضوع را نمیتوان لزوما ایراد دانست، اما اگر میتوانست روی شخصیت اصلی بیشتر کار کند و ویژگی های او را برجسته کند، فیلم بهتری میشد».
به اعتقاد یوسفعلی، «اگر کارگردان از موقعیت محور بودن خارج میشد و به شخصیتپردازی نزدیکتر میشد، فیلم بهتری از کار در میآمد اما حالا فیلم، صرفا یک فاجعه را روایت میکند که البته همراه کردن مخاطب با این سطح از تأثیرگذاری بر احساسات، کار چندان سختی نیست».
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
سایه «درخت گردو» بر «ونوس» - پایگاه خبری شهر بیست | پایگاه خبری شهر بیست
تاریخ : ۲۵ - شهریور - ۱۴۰۰
[…] در جریان برگزاری سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر با عنوان «جدال موافقان و مخالفان مهدویان پای درخت گردو» منتشر شد، در «اینجا» […]