«شهر بیست» گزارش می‌دهد

قیام قم برای دیدار با سردار

شهر بیست/ توی دست‌هایشان عکس سردار بود و در سرهایشان هوایش، آمده بودند به بدرقه مهمان‌شان، بدرقه عزیزترین سردار این سرزمین.
پایگاه خبری شهر بیست (shahr20.ir) :
قیام قم برای دیدار با سردار
شناسه : 16822 | انتشار : 17 دی 1398 - 15:26   پرینت

شهر بیست/ سرویس فرهنگ_ وجیهه غلامحسین‌زاده: توی دست‌هایشان عکس سردار بود و در سرهایشان هوایش. آمده بودند به بدرقه مهمان‌شان. بدرقه عزیزترین سردار تاریخ که از «زیارت دوره» آمده بود.

حرم زینب کبری(س) و حضرت رقیه(س) را زیارت کرد. به دیدار مولای شهیدش رفت و گرد حریمش طواف کرد. با دست به جا مانده‌اش دست‌های بریده قمر بنی هاشم را فشرد، مهمان خانه امیرالمونین(ع) شد، به پابوسی امام رئوف رفت و در آخرین زیارتش، کریمه اهل‌بیت(س) میزبانش شد و مشتاقانش هم آمدند تا بیعت کنند با دست به جا مانده از سرداری که تا زنده بود، در این مکتب عملداری کرد.

قمی‌ها هم آمدند تا بگویند حالا نوبت ماست. نوشته بودند انتقام سخت و نابودی اسرائیل را وعده داده بودند توی پلاکاردهایشان.  از همان ساعت‌های اولیه صبح، خودشان را آمده کرده بودند، شبیه همان وقت‌هایی که کسی مهمان دارد و خانه را آب و جارو می‌کند، آمدند حرم حضرت معصومه(س) تا دل‌هایشان را آب و جارو کنند و لایق شوند برای در آغوش کشیدن مهمان عزیزشان. همان مهمانی که حالا دنیا برایش سوگوار شده است. مهمانی که عزیزترین سردار است.

از همان ابتدای ورودی بلوار پیامبر اعظم(س)، جمعیت شانه به شانه ایستاده بودند به انتظار، انتظاری که درس مکتب شیعه است و قمی‌ها این بار هم امتحانش را پس دادند. ساعت‌ها انتظار برای رسیدن پیکر حاج قاسم سلیمانی و شهدای مقاومت در چشمان جمعیت موج می‌زد. مردمی که ساعت‌ها روی پاهای خود ایستاده بودند یا گوشه‌ای پیدا کرده بودند برای ماندن در انتظار دیدار یار اما جبهه را خالی نکرده بودند.

آخر اینجا هم همان جنگ بود، جنگی که سربازانش همان فرزند خردسالی بود که توی کالاسکه با سربند یا سیدالشهدا آمده بود. همان پیرمرد هفتاد ساله‌ای که کمر خمیده‌اش هم مانع از حضورش نشده بود و همان مادری که شیرخواره‌اش را آورده بود که از همان روزهای اول شاگرد مکتب سلیمانی‌ها باشد.

قم هم دیروز مثل اهواز و مشهد و تهران و مثل امروز کرمان قیام کرد. کاری که قمی‌ها اتفاقا خوب بلدند. قمی‌هایی که تاریخ پر شده است از نامشان. از روزهای انقلاب و دفاع مقدس گرفته که سربازانی از قم به صف شدند تا حالا که سال‌هاست ید طولایی در دفاع از حریم حرم دارند، همیشه در صف اول قیام بودند و این بار هم امضای دیگری زدند پای این قرار.

از کوچک و بزرگ و زن و مرد، از ایرانی و افغانسانی و آفریقایی و آذربایجانی گرفته تا اندونزیایی و هندی و پاکستانی، از پیر و جوان تا سالم و معلول همه آمده بودند. آخر این‌ها همان‌هایی هستند که حاج قاسم روزی صدایشان شد و گفت ما همه فرزند یک جامعه‌ایم، همان دختر بی‌حجاب همان دختر باحجاب همه فرزند من است، فرزند شماست و حالا هم فرزندهایش آمدند و برای مراسم بدرقه پدر سنگ تمام گذاشتند.

محسن فراهانی به همراه خانواده خود از اراک به قم آمده بود و از چند ساعت قبل از ظهر برای آمدن سردار دل‌ها انتظار کشیده بود. فرزند سه‌ساله اش را توی بغل گرفته بود و وقتی پرسیدم چرا آمده است، گفت: «مگر کار دیگری باید می‌کردیم؟ آمده‌ایم تا ما هم به خودمان ببالیم که در تشییع پیکر شهید سردار سرافراز قاسم سلیمانی حضور داشتیم  و از همه مهم‌تر برایم این بود که فاطمه این حضور را تجربه کند.»

«سردار سلیمانی بعد از شهادت هم برای ما مایه برکت شد»، این را فراهانی گفت و ادامه داد: «ما با حضورمان در قم با توجه به تاخیر پیش آمده، توانستیم علاوه بر حضور در مراسم تشییع به زیارت حرم حضرت معصومه(س) و جمکران برویم.»

این حضور اما مختص به قمی‌ها و ایرانی‌ها نیست، تصویر حاج قاسم بر روی قلب‌های انسان‌های زیادی از این کره خاکی نقش بسته و محبوبیتش جهان را قبضه کرده، شاهدش هم پرچم های رنگارنگ کشورهای مختلف بود که در مراسم تشییع پیکر شهدای مقاومت دیده می‌شد. محمدنک ۲۳ ساله اهل اندونزی یکی از همان‌هایی بود که برای تشییع پیکر حاج قاسم حضور پیدا کرده بود و گفت: «آمده‌ام که بگویم همه ما سلیمانی هستیم و  همه ما ‌منتقم خون سردار عزیزمان خواهیم بود و تا انتقام سختی از آمریکای متجاوز نگیریم فراموش نخواهیم کرد.»

توی چشم‌های مردم که نگاه می‌کردی ترکیبی از غم و انتظار و خشم موج می‌زد. غم از دست دادن سردارشان، انتظار برای بدرقه و خشم از قاتلانش که انتقامی سخت در انتظارشان است. توی نگاه زن‌ها هم همین‌ها دیده می‌شد. انگار که زینب شده باشند و آماده رجزخوانی. فائزه موسوی گوشه‌ای پیدا کرده بود برای اقامه نمازش. سلام نمازش را که داد، گفت از همدان آمده تا این حس خالص و ناب را تجربه کند. حسی که معتقد بود هیچ وقت تجربه‌اش نکرده و دیگر هم تکرار نخواهد شد.

فائزه موسوی تنها کسی نیست شهادت سردار سلیمانی بی قرارش کرده است. بی‌قراری برای سردار سن و سال نمی‌شناسد، غلامرضا رشیدی ابرقویی با ۷۷ سال سن گفت به تشییع سردار آمده چون حس می‌کند پدر از دست داده است. چون سردار سلیمانی همه چیز بود و همه کار کرد نه فقط برای ایران، برای امنیت همه مسلمانان کار کرد.

این رسم و منش را از پیرمرد هفتاد ساله تا یک کودک ۷ ساله در این چند روز یاد گرفته اند و با خود تکرار کرده اند. محنا باقریان ۱۲ ساله هم با رنگ پرچم ایران روی صورت و تصویر حاج قاسم در دستانش آمده بود و گفت: «حاج قاسم را دوست داشتم و از ۱۲ ظهر منتظریم که بیاید.»

محنای ۱۲ ساله و خانواده‌اش تنها یکی از هزاران نفری بودند که ساعت‌ها در بلوار پیامبر اعظم(ص) برای آمدن سردار سلیمانی انتظار کشیدند. فاطمه محمدی که به همراه دو فرزندش از ساعت ۱۱ صبح منتظر مانده بود، گفت: «طاقت ماندن در خانه را نداشتیم، بچه‌ها همان اول صبح که بیدار شدند دائم می‌پرسیدند پس کِی می‌رویم و این انتظار در مقابل سال‌هایی که حاج قاسم برای ما در بیابان‌ها سر کردند، کمتر از هیچ است.»

قم در روز حضور سردار سراپا قیام شد تا اثبات کند که هنوز راهش و نامش به هم گره خورده‌اند. هنوز وقت به‌پاخواستن که باشد قم در اول صف است. قمی‌ها در بدرقه عزیزترین سردار این سرزمین قیامتی کردند و تجلی این بیت شعر شدند که «خط خون نقطه پایان سلیمانی نیست، بهراسید که این اول بسم‌الله است».

نوشته های مشابه
شهرداری قم سهم نیم‌درصد نهاد کتابخانه‌های عمومی را پرداخت کند
پوستر دهمین جشنواره رسانه‌ای ابوذر قم رونمایی شد
پوستر مسابقات معارفی قرآن کریم رونمایی شد
کتابخانه «شهدای خدمت» روستای لنگرود قم افتتاح شد
استاد حسین نوروزیان درگذشت
«رویداد ملی قهرمان» در قم برگزار شد
ثبت دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.