شهر بیست_یاسر ولیا بیدگلی: روزهای پایانی پاییز است، خورشید به وسط آسمان رسیده و انعکاس نور در گنبد زرد بارگاه نورانی حضرت معصومه(س) چشم‌نوازی می‌کند و خادمان این بارگاه با حمایل‌های مشکلی رنگ و اسفندان به دست در شرق صحن امام رضا(ع) ایستاده و زائران و مجاوران را به مقبره شهید مفتح دعوت می‌کنند.

چشمان خادمان گویای هزاران حرف ناگفته در دل مانده است و در اشاره دستان آن‌ها تمنای خاصی نهفته که دل هر زائری را می‌بارد و خواسته و ناخواسته را به سمت مقبره سوق می‌دهد.

بساط چای و خرما برپاست و کفش‌ها روی زمین به احترام مقبره درآمده، گویا مراسمی برپاست و خادمان از زائران با هر سن و زبانی استقبال می‌کنند اما بغض و اندوهی در آن‌ها نمایان است که گویا یکی از اقوام نزدیک خود را از دست داده‌اند.

شهید دیالمه، آیت‌الله شهید مفتح، آیت‌الله معرفت، آیت‌الله رئوفی، حجت‌الاسلام والمسلمین فشارکی و حجت‌الاسلام والمسلمین انصاری از جمله شهیدانی هستند که نام آن‌ها بر روی دیوار مقبره نقش بسته و میان این اسامی، بنری با تصویری زیبا از یک خادم جوان و خوش چهره قد علم کرده و جلب توجه می‌کند.

«مهدی ایمانی فردویی» نام خادم جوان حرم است که پیکر او ساکن حرم و در جوار علمای دینی و شهدای بزرگوار به خاک سپرده شده و امروز در آستانه دومین سالروز خاکسپاری این شهید، خادمان بر سر مزار او مراسم بزرگداشتی را برپا کرده‌اند.

مهدی ایمانی ۱۴ سال خادم آستان مقدس بود تا اینکه در سن ۳۴ سالگی، پس از بارها اعزام داوطلبانه به مناطق عملیاتی سوریه غیرتمندانه در ۲۲ آذرماه سال ۹۶، در منطقه دیرالزور به آرزوی قلبی خود، مقام والای شهادت نائل آمد و امروز همکاران شهید ایمانی بر سر مزار او گردهم آمده و از زائران میزبانی می‌کنند.

در فرازی از وصیت‌نامه این شهید آمده است: «خدا را هزاران بار شاکرم که به این بنده حقیر نعمت بندگی خود را عطا کرد و زبان ، قاصر از وصف و قدردانی نعمات ایشان است.که یکی از بزرگترین نعمت ها حب علیعلیه السلام و اولاد مطهرش است و این راه هم مدیون پاکدامنی مادر و پدر است که با رزق حلال مرا پروراندند. من چطور قدردان خداوند باشم که رهبری فرزانه،دلسوز و عارف و مظلوم چون آقا سید علی خامنه ای (حفظه الله) را مقتدای ما فرمود که متاسفانه آنطور که باید و شاید نتوانستم سربازی ایشان را درک کنم…»

«حرف آخر، از شهدا شرمنده ام خیلی دیر به درک حقیقت و جودشان پی بردم از خداوند متعال و حضرات معصومین و شهدا ممنونم که به گریه های شبانه این حقیر جواب دادند و من را به عنوان مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها و حرم دختر سه ساله ی امام حسین علیه السلام برگزیدند و حال که صهیونیست خونخوار،آمریکای جنایتکار و سعودی خیانتکار قصد براندازی حرم های اهل بیت را دارند و با حمله ناجوانمردانه و وحشیانه به زنان و فرزندان و طفل های شیرخواری که هیچ پناهی ندارند قصد کشور گشایی دارند. این وظیفه را برخود دیدم که به کمک این مردم بی گناه و دفاع از حرم اهل بیت بروم و از حضرت زینب و خانم رقیه ممنونم که به من حقیر لیاقت حضور را دادند و به مدد ایشان ما با عزت، پیروز و سربلند می شویم.»

بانویی در کنار سنگ قبر شهید ایمانی میراث حضرت زهرا(س) را بر سر کرده و خاموش و آرام نشسته است، حالتی بهت‌زده دارد که انگار همین الان خبر شهادت فرزندش را به او داده‌اند و اما در گوشه‌ای از مقبره مردی با قدی نیمه‌خیز کنار زائران نشسته است، دست‌هایش را جلوی چشمانش گرفته تا اشک‌هایش نمایان نشود.

معاون فرهنگی، مدیر روابط عمومی و جمعی دیگر از مسئولان آستان مقدس در کنار پدر، نشسته‌اند و از مهمانان این مراسم استقبال می‌کنند.

«همه می‌شناسند شهید را، به اسم ی نوکر ی خادم؛ اگر عزتی دارد امروز همه از دعای کریمه است، اگر جنتی دارد امروز همه از دعای کریمه است، خوشا این همه دم و زمزمه که وی را خرید همین فاطمه» ابیاتی از حسن اسدالهی مداح حرم برای خادم حرم است که روی لب‌های حاضران زمزمه می‌شود و اشک آن‌ها را جاری می‌کند.

در پایان همه بلند می‌شوند و به سمت گنبد حضرت معصومه سلام‌الله علیها، دست‌ها را به نشانه عرض ادب بر روی سینه می‌گذارند و سلام می‌دهند: «السلام علیک یا فاطمه المعصومه اشفعی لنا فی‌الجنه.»
انتهای پیام/