مهریه متفاوت همسر شهید باکری چه بود؟
به گزارش «شهر بیست»، در بخشی از کتاب «نمیتوانست زنده بماند»، خاطراتی از شهید مهدی باکری که به کوشش علی اکبری گردآوری شده، از قول صفیه مدرس، همسر شهید آمده است:
تازه جنگ شروع شده بود که پیشنهاد ازدواج من با مهدی توسط یکی از دوستانم مطرح شد. وقتی فهمیدم مهدی کیست، کمی جا خوردم. او همان شهرداری بود که یک بار در تلویزیون دیده بودمش و از طرز صحبت او که خیلی شمرده و متین بود، عصبانی شده، تلویزیون را خاموش کرده و گفته بودم: «کسی که نمیتونه صحبت کنه و این قدر شمرده حرف میزنه، چطوری میتونه شهر رو اداره کنه؟!»
به هر ترتیب، او به همراه آشنایانش برای خواستگاری به خانه ما آمدند و داستان زندگی من و مهدی آغاز شد. از همان ابتدا، پس از این که مقداری برایم صحبت کرد و کمی با افکارش آشنا شدم، مطمئن شدم که او ماندنی نیست و قصد ماندن هم ندارد.
با خرید عروسی مخالفت کردم، اما با اصرار مهدی، دو نفری به بازار رفتیم و او حلقه ای به ارزش ۸۰۰ تومان برایم خرید. وسایل زندگی مان هم بسیار کم و ساده بود؛ یک سرویس غذاخوری ملامین، یک سماور، یک دست استکان نعلبکی و قاشق، یک دست رختخواب و دو تا فرش ماشینی. تازه فرشها را هم مهدی گفت: «اگه راضی هستی این دوتا فرش رو هم بدیم به مسجد و به جاش موکت بخریم.» من هم قبول کردم.
یازدهم آبان ۱۳۵۹، من و مهدی به عقد هم درآمدیم، با مهریه یک جلد کلام الله مجید و یک کلت کمری! مراسم ازدواج، بسیار ساده برگزار شد و
روز بعد مهدی به جبهه رفت.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
Tuesday, 26 November , 2024