«شیر دارخوین» در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شود

شهر بیست/ کتاب «شیر دارخوین» روایت داستانی زندگی شهید دل آذر در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شود.
پایگاه خبری شهر بیست (shahr20.ir) :
«شیر دارخوین» در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شود
شناسه : 6227 | انتشار : ۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۲۱:۳۲   پرینت

به گزارش «شهر بیست»، کتاب «شیر دارخوین» نوشته فاطمه دولتی که روایتی داستانی از زندگی شهید جواد دل آذر فرمانده عملیات لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) است، در سی‌ودومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه شد.

«شیر دارخوین» که به تازگی به چاپ دوم خود رسیده است، در غرفه‌های «نشر معارف»، «نشر شهید کاظمی» و «نشر حماسه یاران» در نمایشگاه کتاب تهران به مخاطبان عرضه می شود.

خاطرنشان می شود کتاب «شیر دارخوین» شانزدهم اسفندماه سال ۹۷ در مراسمی با حضور خانواده شهید دل آذر، سردار عراقی رئیس اداره امنیت ستادکل نیروهای مسلح، همرزمان شهید، یادگاران دفاع مقدس و چهره های فرهنگی و هنری و ورزشی در قم رونمایی شد.

شیر دارخوین حاصل ۱۴ ماه تلاش مستمر بوده و با مصاحبه و کمک بیش از ۳۰ تن از همرزمان، اعضای محترم خانواده و دوستان صمیمی شهید نوشته شده است.

بیش از ۵۰ ساعت مصاحبه، فایل پیاده شده از ۳۰ ساعت صوت، ۱ ساعت فیلم، ۳۰۰ صفحه اسناد آرشیوی، ۲۵ ساعت جلسات مشاوره متن و راستی آزمایی خاطرات، ۴ مرحله اعمال اصلاحات و بازنویسی کامل کتاب، نمونه خوانی توسط ۵ نفر از نویسندگان، مطالعه و بررسی وقایع دوران انقلاب اسلامی در شهر قم توسط مشاوران، سفر ۴ روزه نویسنده به مناطق جنگی که شهید دل آذر در آنجا فعالیت داشته اند، مستندات این اثر را تأمین و تأیید کرده است.

برشی از کتاب «شیر دارخوین» را در زیر می خوانید:

بی‌بی گفته بود: «هوای قبرستون سنگینه ننه، مخصوصاً دم غروب، چشم ننداز به سنگا. خوندن اسم میت عقل رو زایل می‌کنه.» جواد چشم از سنگ قبرها گرفت، چراغ‌قوه زد توی کوره راه بین قبرها تا جلوی پاش را ببیند. دم غروب نبود، شب می‌رفت سمت صبح؛ اما هنوز تا چشم کار می‌کرد ظلمات بود. محمد نشست لبِ یکی از قبرها، افتاد به سرفه. صدای قورت دادن آب دهان‌اش سکوتِ خوفناکِ قبرستان را شکست.

-مادرِ خدا بیامرزم می‌گف شب قبرستون جای از ما بهترونه. میان اینجا رو قرق می‌کنن. می‌گف خودش یه بار یکی‌شون رو دیده، بچه شش ماهه‌اش سقط شده.

باد پیچید لای کاج‌ها. زوزه کشید، جواد خواست حرفی بزند اما صدایی از ته قبرستان بلند شد. جواد آب دهانش را قورت داد، هر طور شده باید پیکر بچه های انقلابی را از سردخانه بییرون می کشید.

نوشته های مشابه
بلوار شهید کبیری زیرگذر می‌شود
احداث مقابر جدید در آرامستان بهشت معصومه
قراردادهای متوسط شهرداری قم در سامانه ستاد بارگذاری می‌شود
خط ویژه خیابان امام خمینی(ره) ایمن‌سازی می‌شود
رینگ‌های ترافیکی قم تکمیل می‌شود
ضرورت استعلام از شهرداری برای خرید و فروش املاک تجاری در پردیسان
ثبت دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.