«شهر بیست» گزارش می‌دهد

«سرخپوست» و چراغ سبز عناصر سینمایی/ اثری در تراز سینمای کلاسیک

شهر بیست/ «سرخپوست» دومین اثر سینمایی نیما جاویدی در جشنواره سی‌وهفتم و در اکران عمومی توانسته توجه منتقدان و مردم را به خود جلب کند.
پایگاه خبری شهر بیست (shahr20.ir) :
«سرخپوست» و چراغ سبز عناصر سینمایی/ اثری در تراز سینمای کلاسیک
شناسه : 9370 | انتشار : ۱۶ تیر ۱۳۹۸ - ۲۱:۳۰   پرینت

شهر بیست/ سرویس فرهنگ و هنر _ وجیهه غلامحسین‌زاده: «یک خبر خوب برایتان دارم. من امروز یک فیلم خوب دیدم، می خواهم تعلیق همه را به هم زده و به چند نفر که فیلم خوبی ساختند تبریک بگویم، من امروز کاملا از این فیلم تعجب کردم. به نیما جاویدی کارگردان، نوید محمدزاده بازیگر، رامین کوشا آهنگساز و تهیه کننده و عوامل دکور تبریک می‌گویم. نام فیلم را نمی‌برم تا به موقع‌اش که نقد اساسی روی آن برویم». این دقیقا جملاتی است که مسعود فراستی در روزهای برگزاری جشنواره سی‌وهفتم از قاب برنامه «هفت»، خطاب به بینندگان بیان کرد و همان روزها تعجب بسیاری را با خود به همراه داشت که بالاخره فراستی از یک فیلم تمجید کرده است. فیلمی که اگر چه فراستی نامی از آن نبرد اما با اسامی که از آنها نام برد برای همگان مسجل شد که آن فیلمی نیست به جز «سرخپوست».

فیلمی که به کارگردانی و نویسندگی نیما جاویدی و تهیه‌کنندگی مجید مطلبی محصول سال ۱۳۹۷بوده و برای نخستین بار در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با نامزدی در ۵ رشته این جشنواره، توانست سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیئت داوران را به خود اختصاص دهد.

سرخپوست ماجرایی را در سال ۱۳۴۶ روایت می کند که در آن یک زندان قدیمی در جنوب به دلیل مجاورت با فرودگاهِ در حال توسعه شهر در حال تخلیه است. سرگرد نعمت جاهد، رئیس زندان، به همراه مأمورانش در حال انتقال زندانیان به زندان جدید هستند که متوجه می‌شوند یکی از زندانیان به اسم «احمد سرخ‌پوست» در زندان جدید نیست و همین شروع کش و قوس های بسیاری است که فیلم آن را روایت می‌کند.

آن‌طور که احمدرضا داوری، فیلمساز و مدرس فیلمنامه نویسی گفته است: «استعداد فیلم سازی جاویدی پیش از این هم در فیلم اولش تا حدودی به نمایش درآمده بود، به طوری که وقتی ملبورن به عنوان اولین فیلم نیما جاویدی ساخته شد، فیلم نسبتا متفاوتی را به تصویر می‌کشید و کمی یادآور موج نو سینمای فرانسه بود به این خاطر که فیلم نسبتا متفاوت، با لوکیشن جمع‌وجور و کارگردان‌محور بود و متکی به بودجه و امکانات بالا نبود. «ملبورن» در واقع یک فیلمی آپارتمانی بود که مهارت کارگردان را در اینکه چطور می‌تواند در یک فضای کوچک آپارتمان یک فیلم خوب بسازد نشان داد و مورد توجه منتقدان در همان زمان قرار گرفت.»

به گفته این فیلمنامه نویس قمی، «تعداد کم بازیگر» و «دو بازیگر نقش اصلی» و «داستان جمع‌وجور و خوب»، نویدبخش این بود که کارگردانی به عرصه پا گذاشته که باید جدی گرفته شود. البته منتقدان، جاویدی را متأثر از سینمای اصغر فرهادی می‌دانستند اما بعدا با وقفه‌ای که ایجاد شد و با ساخت فیلم سرخپوست، نظرها متفاوت شد.

*پایانی دور از انتظار

داوری، فیلم سرخپوست را یک فیلم بسیار خوب و شسته‌ورفته دانسته و معتقد است: «اصل فیلم سرخپوست خیلی خوب و به موقع شروع می‌شود و نقاط عطف سرجایش است، تنها نقطه ضعف فیلمنامه، نقطه پایان است که در حد انتظار نیست و تماشاچی انتظار دارد که پایان شسته‌رفته تری از یک فیلم کلاسیک ببیند که این اتفاق نمی‌افتد.»

آن طور که وی می گوید: «مخاطب انتظار داشت که پایان فیلم احساس راحتی بیشتری می‌کرد و راحت‌تر با حل‌وفصل شدن ماجرا کنار آید اما پایان بندی فیلم به این انتظار مخاطب پاسخ نداد. درمورد «ملبورن» هم این اتفاق افتاد و این همان اتفاقی است که سینمای جاویدی را متأثر از فرهادی می‌دانند که مخاطب را راضی از سینما بیرون نمی‌برد و پایان قاطع و تأثیرگذار ندارد. به طور کلی می‌توان گفت وزن نقطه پایان به نسبت کل فیلم بسیار سبک‌تر بود.»

به اعتقاد این فیلمنامه‌نویس قمی، «نقطه قوت فیلم این است که کارگردان سعی کرده از سایر مؤلفه‌های سینما مانند دکوریشن و طراحی صحنه و نورپردازی به صورت جدی و هدفمند برای ایجاد اتمسفر و فضایی که داستان نیاز دارد استفاده کند نه فقط به صورت تزئینی؛ این نشان می دهد که جاویدی کارگردان باسوادی است و همه عناصر سینما را به خوبی می شناسد، مخصوصا نورپردازی و قاب بندی که قطعا علاوه بر مدیر فیلمبرداری، خود کارگردان هم در آن دخالت داشته است.»

به گفته وی، «رویه ملبورن یعنی استفاده از لوکیشن محدود در این فیلم هم جریان دارد و ماجرا در لوکیشن محدود اتفاق می‌افتد».

*کارگردانی بازی‌ها

اما فیلم نقاط قوت دیگری هم دارد که داوری از جمله آنها به هدایت بازیگران اشاره کرده و می گوید: «کارگردان موفق شده است یک بازی بسیار متفاوت از چارچوب‌ها و قالب‌هایی‌ را که پیش از این از نوید محمد زاده دیده شده، از این بازیگر بگیرد و بازی این بازیگر را به اوج برساند. تا جایی که می‌توان گفت قله ارائه یک شخصیت که در کارنامه نوید محمد زاده وجود دارد «سرخپوست» است که بخشی از آن به توانایی محمدزاده و بخشی هم به توانایی کارگردانی بازمی‌گردد که توانسته این بازی را از بازیگر بگیرد.»

به اعتقاد وی، «اما در مورد بازیگر زن یعنی «پریناز ایزدیار» این اتفاق نیفاده که این موضوع هم به خود بازیگر بازمی‌گردد، به این معنا که این بازیگر همیشه یک شخصیت منجی بوده که با موضوعات، منطقی‌تر برخورد می‌کند و بازی های تکراری او را با این مسئله مواجه کرده است، به طوری که این نقش هم اگرچه در ظاهر با نقش‌های دیگرش بسیار متفاوت است اما در باطن همان بازی قبل است.»

«نگرانی که در سینمای جاویدی وجود دارد این است که او کارگردانی است که اهل حاشیه پردازی است». این را داوری گفته و ادامه می‌دهد: «البته در سینما مقداری از حاشیه پردازی برای دیده شدن فیلم در فستیوال‌ها خوب است اما سینمای این کارگردان به طور کلی خیلی نیاز به حاشیه ندارد و بدون حاشیه هم می‌تواند مطرح شود، سینمای این کارگردان می‌تواند تنه به سینمای بیضایی بزند. اگرچه در ظاهر شباهتی در قصه گویی جاویدی و بیضایی وجود ندارد اما دیدگاه هر دو کارگردان بسیار اصولی و درست است.»

وی، موسیقی را هم از دیگر نقاط قوت کار برشمرد و تأکید کرد: «رامین کوشا از جمله آهنگسازان بسیار خوبی است که سال‌ها در هالیوود کار کرده و برای فیلم‌های آمریکایی موزیک ساخته و سینما را خوب می‌شناسد اما در موزیک هم دخالت کارگردان بسیار مهم است. در سینمای ایران، آهنگسازان بسیار خوبی داشتیم که به ایران آمدند و برای فیلم‌های ایرانی کار ساختند  اما چندان موفق نبودند. تسلطی که جاویدی روی فیلم خودش داشت باعث شد که کارگردان بتواند موسیقی خوبی برای کارش بسازد».

داوری اما نقد دیگری هم به فیلم وارد کرده و اعتقاد دارد: «زبان فیلم کمی از نظر جغرافیای سیاسی و اجتماعی و زمان وقوع ماجراها الکن است و حتی اگر کارگردان عمداً نمیخواسته روی این موضوع تأکید کند، به نظر من چنین فیلمی که کمی رویکرد اجتماعی دارد، بد نبود که یک مقداری دقیق تر اشاراتی داشته باشد که بدانیم فیلم در چه سالی روایت می شود.»

چراغ سبز همه عناصر سینمایی

محمدرضا محقق، عضو انجمن منتقدان سینمای ایران هم در اهمیت و کارگردانی شسته‌ورفته و تمیز نیما جاویدی با احمدرضا داوری موافق است و در این رابطه اعتقاد دارد: «نقطه قوت و اهمیت فیلم «سرخپوست» در این است که این فیلم به لحاظ «ساختاری» و «عناصر سینمایی» خیلی موفق شده به استانداردهای قابل دفاع نزدیک شود. ظرافت‌هایی در عناصر سینمایی مانند طراحی صحنه، طراحی صدا، فیلمبرداری، نور پردازی، طراحی لباس و موسیقی دیده می‌شود که آن را از سایر فیلم ها ممتاز کرده و این مهم ترین نقطه قوت فیلم محسوب می‌شود.»

محقق نیز همانند بسیاری از کارشناسان و منتقدان، بازی نوید محمد زاده را در این فیلم، بهترین نقش‌آفرینی این بازیگر دانسته و می گوید: «اولین بار بود که از فیلم نوید محمدزاده خیلی لذت بردم، هیچ وقت نتوانستم با بازی این بازیگر ارتباط برقرار کنم، بازی‌های تکراری که به لحاظ سلیقه‌ای هم اصلاً لذتی برایم ایجاد نمی‌کرد و او را اساساً بازیگر بزرگی نمی‌دانستم اما در این فیلم نشان داد که بازیگر بزرگی است و برای اولین بار بود که از جزئیات بازی نوید محمد زاده لذت می‌بردم.»

محقق، به سکانس خیره کننده‌ای از بازی نوید محمدزاده در این فیلم اشاره می‌کند و می‌گوید: «در سینمای ایران چنین سکانسی ندیدم و این سکانس یکی از جذاب ترین سکانس های سینمای ایران بود، لحظه‌ای که نوید محمدزاده بعد از مواجهه‌ای که با شخصیت زن دارد، در خفا و خلوت، شادی خودش را با حرکت ریتمیک رقص مردانه خیلی خفیف نشان می‌دهد و با انگشت دستش ابروهایش را مرتب می‌کند، این سکانس بهترین سکانس فیلم «سرخپوست» و از بهترین سکانس های سینمای ایران بود. در این سکانس، این شادی درونی و ابتهاج روحی بازیگر را کاملا سینمایی و درخشان با بازی فوق العاده بازیگر می‌بینیم.»

گل به خودی پایان بندی به فیلم

این منتقد سینما اما اشاره‌ای به نقاط ضعف فیلم هم کرده و اعتقاد دارد: «اگر بنا باشد به نقطه ضعف‌ها اشاره کنیم باز هم مثل خیلی از فیلم‌های دیگر سینمای ایران باید به فیلمنامه توجه کنیم. به عنوان مثال در فیلمنامه «سرخپوست»، یک حفره مبنایی داریم که عبارت است از اینکه مرکز ثقل فیلم که مفقود شدن یک کاراکتر زندانی است، تبدیل به حفره اصلی فیلم هم می‌شود.»

به گفته وی، «کندوکاو و جست‌وجویی که بر این محور باید در فیلم ببینیم، یا نمی بینیم یا کم می بینیم. فیلم باید بر اساس روایت، عناصر را فراهم می‌کرد به گونه‌ای که چه شخصیت مفقود چه سایر شخصیت هایی که در فیلم هستند کمک می‌کردند برای جست‌وجوگری در لوکشین اصلی که زندان است.»

محقق هم همانند داوری اعتقاد دارد که پاشنه‌آشیل فیلم پایان‌بندی است، به گفته وی، «پایان بندی فیلم اگرچه پایان‌بندی زیبا و قابل قبولی است اما به نظر می‌رسد که این پایان بندی به قوت تکنیک و استانداردهای بصری فیلم نیست.»

به اعتقاد این منتقد سینما، «با در نظر گرفتن این نکات باید گفت که فیلم در مقایسه با فیلم اول جاویدی یعنی «ملبورن» تفاوت چشمگیری دارد و این تفاوت چشمگیر یک کارگردان از فیلم اولش که فیلم کاملاً ناامید کننده است تا این فیلم که فیلم بسیار قابل دفاعی است بسیار تعجب برانگیز است، به طوری که به اعتقاد من «سرخپوست» در کنار «تختی» بهترین فیلم‌های جشنواره سی‌وهفتم بودند.»

نوشته های مشابه
ادامه تونل غدیر در اختیار شهروندان قرار گرفت
نقش مؤثر شهرداری در شکوفایی عمرانی قم/ اطراف جمکران تناسبی با جایگاه مسجد ندارد
افزایش بودجه فرهنگی شهرداری قم/ طرح جامع جمکران تدوین شود
توقف ساخت‌وسازهای غیرمجاز در حاشیه شهر قم
قم به کلان‌شهری قابل‌احترام تبدیل‌ شده است
تحقق ۱۰۵ درصدی درآمد شهرداری قم در سال ۱۴۰۲
ثبت دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.