«شهر۲۰» گزارش می‌دهد

نگاهی به فیلم «روزی روزگاری آبادان»/ سایه صحنه تئاتر بر پرده سینما

نخستین ساخته سینمایی حمیدرضا آذرنگ با نام «روزی روزگاری آبادان» در جشنواره فیلم فجر در قم به روی پرده رفت اما در برقراری ارتباط با مخاطبان و منتقدان موفق ظاهر نشد.
پایگاه خبری شهر بیست (shahr20.ir) :
نگاهی به فیلم «روزی روزگاری آبادان»/ سایه صحنه تئاتر بر پرده سینما
شناسه : 32632 | انتشار : ۲۲ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۲:۴۶   پرینت

شهر بیست/ سرویس فرهنگ و هنر _ وجیهه غلامحسین‌زاده: امروز بخش مهمی از سینمای کشورهای مختلف به جنگ و اتفاقات‌اش گره خورده و از فیلم‌های جنگی هالیوودی گرفته تا سینمای دفاع مقدس خودمان، سینمایی که در کُنه خودش سیاهی جنگ چشم‌های‌مان را خواهد زد. وقتی خانه‌ای روی سر آدم‌ها آوار می‌شود، وقتی که مادری سال‌ها به انتظار فرزندش می‌نشیند، وقتی که پدری پیش از اینکه انتظار دیدن فرزندش به نتیجه برسد قربانی جنگ می‌شود و وقتی که ترس از دست دادن و از دست رفتن هر لحظه توی دل آدم‌ها بزرگتر می‌شود، یعنی جنگ سایه سیاهش را انداخته است.

«روزی روزگاری آبادان» قصه یک روز از تجربه این نشستن زیر این سایه است، نمایش چند ساعت از زندگی مردمی که سال‌هاست سایه سنگین جنگ را روی سرشان حس کرده‌اند. فیلمی به کارگردانی حمیدرضا آذرنگ که او نمایشنامه‌اش را سال ۱۳۸۴ با همین عنوان در سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر روی صحنه برد و مورد تقدیر قرار گرفت و حالا راهی سی‌ونهمین جشنواره فیلم فجر کرده است.

فاطمه معتمدآریا و محسن تنابنده دو بازیگر اصلی خانواده پنج‌نفره «روزی روزگاری آبادان» هستند. فیلمی که داستان خانواده جنوبی «مصیب چرخیده» را در آخرین روز سال ۱۳۸۱ و درگیر شدن آنها با اتفاقی غیرمنتظره را روایت می‌کند و به اعتقاد سید حمیدرضا منتظری از منتقدان سینما به عنوان نخستین تجربه سینمایی حمیدرضا آذرنگ دارای یک ایده روایی آوانگارد و جسورانه است.

به اعتقاد وی، «تلاش کارگردان فیلم به پشتوانه سال‌ها تجربه در صحنه نمایش، حالا برای جلوی دوربین بردن قصه‌ای اقتباسی از نمایشنامه‌ای با همین نام از خودش، دارای یک روایت نفس‌گیر از موقعیت‌هایی سانتی‌مانتال اما به غایت تلخ است در کنار سوژه‌ای ناب و جذاب و مجموعه‌ای از شخصیت‌پردازی‌های درست و کامل.»

این منتقد سینما معتقد است «گرچه فیلم بر لبه تیغ تیز عرضه یک روایت سینمایی ناب با مؤلفه‌های درست در شخصیت‌پردازی و اجرای میزانسن‌های حساب‌شده و دقیق حرکت می‌کند و آذرنگ ضمن ارائه یک درون‌مایه ضدجنگ، تلاش می‌کند در حوض رنگارنگ تئاتر و تله‌تئاتر نیفتد، اما متأسفانه برخی موقعیت‌ها کاملاً برعکس می‌شود و مخاطب با آن اوج‌ها و فرود‌ها و سکوت‌ها و عربده‌های تئاتری، کاملاً یاد برخی اجراهای نمایشی و فوق‌‌احساسی برنامه مسابقه تلویزیونی عصرجدید می‌افتد؛ که اگر عصر جدید بود قطعاً معتمدآریا برای سکانس خودزنی و تنابنده برای سکانس تنها ماندن و درد دل با موشک، زنگ طلایی می‌گرفتند!»

به اعتقاد منتظری، «فیلمنامه دارای رویکردی شخصیت‌محور است و به دنبال بیرون کشیدن یک اتفاق تازه، قصه دگرگونی و تحول آشکار کاراکترها از میان مرور خاطرات گذشته و پیش‌بینی آینده را روایت می‌کند و آذرنگ در این فیلم به دنبال تلنگری ساده و عادی است برای همه ما که اگر روزی زمان می‌ایستاد و فرصتی غیرممکن فراهم می‌شد برای توقف و عقب‌گرد، به راستی ما چه می‌کردیم و کدام حسرت و کدام خطا و اشتباه را جبران می‌کردیم و کدام کار نیمه‌تمام را تمام؟!»

«روایت فیلم بسیار نفس‌گیر و دقیق است». این را این منتقد سینما گفته و اعتقاد دارد: «مجال طلایی توقف زمان، همان اوج دراماتیک داستان فیلم است که آذرنگ با مهارت و تسلطی که بر ابزار درام‌پردازی دارد، در فضای محدود و تاریک ِ خانه و با کمترین اِلِمان‌ها و پشتیبان‌های بصری و به‌ویژه یک غول بزرگ(موشک عمل نکرده) به خوبی از پس آن برآمده است و ثانیه‌ها و فریم‌ها رنگ و بوی عشق، نفرت، ترس، فراق و ایثار می‌گیرند تا شریفانه در راستای ستایش زندگی، عشق و خانواده قدمی بردارند.»

برداشت منتظری این است که آذرنگ با اولین فیلم بلندش، خبر از ظهور یک کارگردان آوانگارد، صاحب اندیشه و از نظر روایت،  قصه‌پردازی جسور می‌دهد که امیدواریم با گذر زمان و پختگی بیشتر، فیلم‌هایی با استاندردهای غیر تله‌تئاتری از او ببینیم.

اتفاقی که پیش‌تر حمیدرضا آذرنگ برای مخاطبان تئاتر هم رقم زده است که سید محمد حسینی هنرمند و منتقد تئاتر هم یکی از همان مخاطبان است: «به یاد دارم اواسط دهه ۸۰ نمایش روزی روزگاری آبادان را در سالن سایه، با بازی حمیدرضا آذرنگ و شهرام حقیقت دوست دیدم. یک طراحی بسیار دقیق دراماتیک، فضاسازی های رئالیستی منطبق بر اتمسفر جغرافیایی آبادان، چیدمان بسیار جزئی ابزار در صحنه که نشان از شناخت ژنتیک کارگردان داشت و بازی‌های بسیار قابل باور بخصوص بازی خود آذرنگ و بویژه آن صحنه که پس از خوردن تریاک از پشت بام پایین می آید، .همه و همه چنان تماشاگر را مسحور جادوی ِاین اثر کرده بود که پس از حدود ۱۸ سال هنوز از شنیدن نام نمایش صحنه‌هایش مثل قند در دهانم آب می‌شود.»

اما آن‌طور که حسینی می گوید «همه رؤیایش برای دیدن فیلمنامه اقتباسی این فیلم با بازی محسن تنابنده و فاطمه معتمد آریا در نسخه سینمایی و با چهارچوب های پرده نقره ای به ناامیدی بدل شد که نشان دهنده یک تقابل از روی ناچاری بوده است، تقابلی بزرگ به این جهت که روایت در تئاتر و سینما چگونه منجر به شکست نسخه سینمایی یک اثر می شود. شکستی که شاید حاصل عدم شناخت تکنیک بوده یا انتخاب نادرست بازیگر به اصرار تهیه کننده که اولین آسیب آن ادای لهجه نادرست تنابنده بود.»

این منتقد تئاتر معتقد است که تقابل ‌فضاسازی غیرقابل باور در نسخه سینمایی، نقطه ضعف دیگر فیلم است به طوری که پس از برخورد موشک به سقف خانه منجر به عدم انتقال فضا به مخاطب شد در حالی‌که در نسخه نمایشی براحتی قابل درک بود.

سید محسن امامیان مدرس و پژوهشگر هنر و سینما از دیگر منتقدانی است که معتقد است اساساً مدیوم انتخاب شده قصه «روزی روزگاری آبادان» اشتباه بوده است. قصه‌ای که در تئاتر درخشید اما در سینما هدر رفت.

به گفته امامیان، «این فیلم به سال ۱۳۸۱ و جنگ بین عراق و آمریکا اشاره می‌کند که طی آن حادثه چند موشک هم به آبادان و مرزهای ایران اصابت کرد. هر چند در آن زمان موشکی به منازل مسکونی اصابت نکرد اما از این موقعیت، اقتباس صورت گرفته و فیلمساز تصور سورئالیستی کرده که این موشک به یکی از خانه ها اصابت کرده و این ماجرا را به تصویر کشیده است».

وی، «انتخاب مدیوم در این فیلم را اشتباه دانسته و اعتقاد دارد مدیوم کار مختص صحنه تئاتر است، کما اینکه فیلم تبدیل به یک تله تئاتر شده و قسمت اعظم فیلم در فضای محدود خانه ۳۰ تا ۴۰ متری، کاملاً به صورت نمادین و با دیالوگ‌های طنز به تصویر کشیده شده است.»

این فیلم‌نامه‌نویس معتقد است که با بررسی نمادین فیلم هم حرف‌های خوشایندی از فیلم به گوش نمی‌رسد؛ «این نمادها بار منفی و سیاسی غلیظی پیدا می‌کند که مخاطب عام آن را درک نمی‌کند و مخاطب خاص به طور گسترده با آن همراه نمی‌شود. همه می‌دانند که وقتی کار به صورت نمادین باشد، «مادر» حکم وطن، «پدر» حکم نظام حاکم و هر کدام از این ها صحبت‌ها و رفتارشان یک معنی پیدا می‌کند که متأسفانه اگر این موضوع را ملاک قرار دهیم، نتیجه خوبی از فیلم بدست نمی‌آوریم».

وی معتقد است: «کاش این فیلم به جای ارائه مانیفست سیاسی به سمت یک کار خانوادگی می‌رفت که حرف‌های خوبی برای گفتن داشت، کما اینکه در این خانواده مادر قصد ترک خانواده داشت و آن اتفاق بغرنج می‌توانست باعث همدلی شود و خانواده را دور هم جمع کند که پیام خوبی را به ببینده ارائه کند اما به خاطر همان تصمیم‌های سیاسی همه این موارد ذبح شد.»

«فیلم‌نامه روزی روزگاری آبادان دو نصفه و نیمه شده»، این را امامیان گفته و معتقد است که دو پاره شدن فیلم با یکدیگر هم‌سان نمی‌شود و مخاطب عام و خاص، قصه را پس زده و درک نمی‌کند.

او پایان‌بندی فیلم را مأیوس کننده می‌داند و درباره کیفیت بازی بازیگران می‌گوید: «در مورد بازی‌ها هم اتفاق جدیدی و قدم رو به جلویی از بازیگران به خصوص خانم فاطمه معتمد آریا دیده نمی‌شود. نقش ایشان معرف یک زن جنوبی نیست و محسن تنابنده هم فراتر از آن تنابنده‌ای نیست که پیش‌تر در آثار دیگر دیده بودیم، گرچه به نقش مرد جنوبی نزدیک شده بود. در این میان، بازی بچه‌های خانواده راضی کننده و فرزند خردسال خانواده، درخشان است.»

با این همه اما این منتقد سینما، طراحی صحنه فیلم را بسیار دقیق و یادآور همان برهه از تاریخ کشورمان در ابتدای دهه ۸۰  دانسته و معتقد است: «پوشش افراد و ابزار منازل به خوبی طراحی شده اما به طور کلی فیلم نقطه درخشان آن‌چنانی ندارد و سینمای ایران را رو به جلو نمی برد، مگر اینکه آن حالت سورئال را به صورت منطقی می‌چید و به این کمبود که در سینما وجود داشت، توجه می‌کرد.»

نوشته های مشابه
ادامه تونل غدیر در اختیار شهروندان قرار گرفت
نقش مؤثر شهرداری در شکوفایی عمرانی قم/ اطراف جمکران تناسبی با جایگاه مسجد ندارد
افزایش بودجه فرهنگی شهرداری قم/ طرح جامع جمکران تدوین شود
توقف ساخت‌وسازهای غیرمجاز در حاشیه شهر قم
قم به کلان‌شهری قابل‌احترام تبدیل‌ شده است
تحقق ۱۰۵ درصدی درآمد شهرداری قم در سال ۱۴۰۲
ثبت دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در پایگاه منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.